برای مبارزه با چشم و همچشمی، باید بر زودگذر بودن دنیا و اهمیت آخرت تمرکز کرد و با تقویت حس قناعت و شکرگزاری، از مقایسه خود با دیگران دست کشید و به رشد معنوی پرداخت.
چشم و همچشمی، که در حقیقت ریشه در حسادت و میل به رقابت در امور دنیوی دارد، یکی از چالشهای عمیق روحی و اجتماعی است که میتواند آرامش درونی و رضایت از زندگی را از انسان سلب کند. قرآن کریم، با نگاهی جامع به ابعاد مختلف وجود انسان و روابط او با جهان پیرامون، راهکارهایی بنیادین برای مقابله با این معضل ارائه میدهد. ریشه اصلی چشم و همچشمی، تمرکز بر داشتههای دیگران و غفلت از نعمتهای الهی است که به خودمان عطا شده است. این پدیده، نه تنها به نارضایتی و حسرت منجر میشود، بلکه میتواند روابط انسانی را نیز تیره و تار سازد و حتی باعث دشمنی و کینه شود. قرآن برای مبارزه با این آفت، ابتدا دیدگاه انسان را نسبت به دنیا و آخرت تصحیح میکند و سپس توصیههای اخلاقی و عملی برای رسیدن به آرامش و قناعت ارائه میدهد. اولین و مهمترین گام در مبارزه با چشم و همچشمی، تغییر نگرش و اولویتبندی است. قرآن بارها به ماهیت زودگذر و فریبنده زندگی دنیا اشاره میکند و انسان را به سوی ارزشهای پایدار و حقیقی دعوت مینماید. در سوره حدید آیه ۲۰ میخوانیم: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ...» (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی میان شما و افزونخواهی در اموال و اولاد است...). این آیه به وضوح بیان میکند که ماهیت دنیا بر اساس فخر و افزونخواهی بنا شده است. وقتی انسان بداند که رقابت در اموال و اولاد، بازیچهای بیش نیست و ارزش حقیقی در نزد خداوند است، میل به چشم و همچشمی به تدریج کاهش مییابد. همچنین، سوره تکاثر به صراحت از «تفاخر» (بسیار خواستن) و «تکاثر» (فزونطلبی) مذمت میکند و نشان میدهد که این گرایشها انسان را از هدف اصلی آفرینش باز میدارند تا زمانی که مرگ او را در بر گیرد. این آیات، دیدگاهی کلیدی را ارائه میدهند: ثروت حقیقی و پایدار، در آخرت است، نه در رقابتهای بیحاصل دنیوی. گام بعدی، تقویت حس قناعت و شکرگزاری است. قرآن بر شکرگزاری از نعمات الهی تأکید فراوان دارد. وقتی انسان به جای تمرکز بر آنچه ندارد، بر آنچه دارد متمرکز شود و بابت آن شاکر باشد، قلبش سرشار از رضایت میشود. شکرگزاری، دریچهای به سوی برکات بیشتر است، همانگونه که در سوره ابراهیم آیه ۷ آمده است: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (اگر شکرگزاری کنید، قطعاً بر شما میافزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، عذاب من شدید است). این آیه نشان میدهد که با شکرگزاری، نه تنها احساس بهتری پیدا میکنیم، بلکه خداوند نیز برکات خود را بر ما افزایش میدهد. همچنین، قرآن ما را از طمعورزی به آنچه خداوند به دیگران داده برحذر میدارد. در سوره نساء آیه ۳۲ میفرماید: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (و زینهاری آرزو نکنید آنچه را که خدا به وسیله آن بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است. برای مردان از آنچه کسب کردهاند نصیبی است و برای زنان نیز از آنچه کسب کردهاند نصیبی است. و از فضل خدا بخواهید؛ همانا خدا به هر چیزی داناست). این آیه به صراحت بیان میکند که هر کس رزق و روزی خاص خود را دارد و بهتر است به جای آرزوی داشتههای دیگران، از فضل و کرم خداوند برای خودمان طلب کنیم. این دیدگاه، حسادت را ریشهکن کرده و جای آن را با توکل و تلاش معقول پر میکند. علاوه بر این، تمرکز بر اصلاح نفس و رشد معنوی به جای مقایسه با دیگران، از دیگر راهکارهای قرآنی است. انسان باایمان، دغدغهاش کسب رضایت خداوند و رسیدن به قرب الهی است، نه جمعآوری بیشتر اموال یا رقابت با دیگران در امور دنیوی. ذکر و یاد خداوند، منبع آرامش حقیقی قلبهاست، چنانکه در سوره رعد آیه ۲۸ آمده است: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرامش مییابد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد). وقتی قلب انسان با یاد خدا آرام گیرد، دیگر نیازی به رقابتهای بیهوده برای کسب آرامش کاذب در دنیای مادی نخواهد داشت. این آرامش درونی، به فرد کمک میکند تا از تلههای چشم و همچشمی رهایی یابد و زندگی با رضایت بیشتری را تجربه کند. نهایتاً، قرآن به ما میآموزد که به جای رقابت ناسالم، بر همکاری و کمک به یکدیگر تمرکز کنیم. جامعه اسلامی، بر پایه برادری و همیاری بنا شده است، نه بر پایه حسادت و دشمنی. بخشش، انفاق و کمک به نیازمندان، نه تنها به پاکسازی مال و قلب کمک میکند، بلکه باعث برکت در زندگی نیز میشود. در واقع، چشم و همچشمی، نشانهای از بیماری روحی است که درمان آن در بازگشت به ارزشهای اصیل قرآنی نهفته است: توکل بر خدا، قناعت، شکرگزاری، رضایت به تقدیر الهی، تلاش مشروع برای کسب روزی حلال، و تمرکز بر رشد معنوی و خدمت به خلق. با به کارگیری این اصول، انسان میتواند از قید رقابتهای مادی رها شده و به سعادت حقیقی دست یابد.
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی میان شما و افزونخواهی در اموال و اولاد است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس به کاه مبدل گردد. و در آخرت عذابی سخت و آمرزشی از جانب خدا و رضوان است. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست.
افزونخواهی (و فخرفروشی به مال و فرزند) شما را سرگرم کرد (۱) تا آنکه به دیدار گورها رفتید (و در آنها دفن شدید) (۲).
و زینهاری آرزو نکنید آنچه را که خدا به وسیله آن بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است. برای مردان از آنچه کسب کردهاند نصیبی است و برای زنان نیز از آنچه کسب کردهاند نصیبی است. و از فضل خدا بخواهید؛ همانا خدا به هر چیزی داناست.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، تاجری ثروتمند در شهری زندگی میکرد که همواره در پی آن بود تا داراییهایش از همه فزونتر باشد. هرگاه میدید همسایهای خانهای زیباتر میسازد یا کالایی نادرتر میخرد، غمگین میشد و آرام و قرار نداشت تا او نیز چیزی بهتر فراهم کند. روزی از کنار خانقاهی میگذشت و درویشی را دید که با چهرهای گشاده و دلی آسوده، در گوشهای نشسته و نان خشک میخورد. تاجر با تعجب پرسید: «چگونه با این همه نداری، چنین شاد و بیغمی؟» درویش لبخندی زد و گفت: «ای دوست، تو را چه شده که با آن همه ثروت، هنوز در پی فزونطلبی و حسرت مال دیگرانی؟ من آنچه دارم، مرا کفایت است و آنچه ندارم، از او نخواهم که دارد. دل من به یاد حق آسوده است و چشمم به آنچه دیگران دارند، کور. تو ثروتت را در دست داری و من در دلم؛ آنچه در دست است رفتنی است و آنچه در دل است، پایدار.» تاجر از این سخن پند گرفت و دانست که آرامش حقیقی نه در داشتن بیشتر، بلکه در چشمپوشی از آنچه دیگران دارند و قناعت به رزق خویش است، که سعدی نیز میفرماید: «قناعت، گنجی است که فانی نشود.»