بعضی چیزها که دوست داریم گناه هستند چون خداوند با علم بینهایت خود میداند که اینها در بلندمدت برای ما ضرر دارند، حتی اگر در ظاهر جذاب به نظر رسند. این محدودیتها برای محافظت از ما و هدایت به سعادت واقعی است.
سوالی که مطرح کردهاید، یکی از عمیقترین و بنیادیترین پرسشهایی است که بسیاری از انسانها در مسیر زندگی ایمانی خود با آن روبرو میشوند. احساس دوست داشتن و تمایل به چیزی، بخشی جداییناپذیر از طبیعت بشری است. انسان به طور طبیعی به سمت آنچه لذتبخش یا جذاب به نظر میرسد، کشش دارد. اما زمانی که برخی از این تمایلات با آموزههای الهی و حد و مرزهایی که خداوند متعال برای سعادت بشر تعیین کرده، در تضاد قرار میگیرند، این سوال پیش میآید که چرا؟ چرا خالق مهربانی که خود محبت را در وجود ما نهاده، برخی از چیزهایی را که ما به آنها تمایل داریم، حرام یا گناه اعلام کرده است؟ پاسخ این سوال را باید در حکمت بیکران الهی، شناخت عمیق خداوند از آفرینش خود، و هدف غایی خلقت انسان جستجو کرد. قرآن کریم به صراحت بیان میدارد که دانش و بینش انسان در مقایسه با علم الهی بسیار محدود است. ما تنها بخش کوچکی از واقعیتها را میبینیم و از عواقب بلندمدت اعمال و انتخابهایمان بیخبر هستیم. خداوند متعال در آیه ۲۱۶ سوره بقره میفرماید: "و بسا چیزی را ناخوش میدارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما شر است، و خدا میداند و شما نمیدانید." این آیه شریفه، محور اصلی پاسخ به این پرسش است. چه بسا آنچه در ظاهر برای ما جذاب و دلپذیر به نظر میرسد، در باطن و در بلندمدت، عواقب ناگوار و مضراتی عمیق برای روح، جسم، روابط اجتماعی و حتی سعادت ابدی ما داشته باشد. به عنوان مثال، لذتهای زودگذر و شهوانی که خارج از چارچوبهای الهی باشند، ممکن است در لحظه جذاب به نظر آیند، اما میتوانند منجر به فروپاشی خانوادهها، شیوع بیماریهای روحی و جسمی، از بین رفتن کرامت انسانی و دوری از معنویت شوند. خداوند به دلیل علم بینهایت خود به همه ابعاد هستی، نه تنها ظاهر امور بلکه باطن و پیامدهای آنها را نیز میداند و بر همین اساس، قوانینی را وضع کرده که ضامن سلامت و سعادت حقیقی انسان هستند. یکی از مهمترین دلایل تحریم برخی امور، حفاظت از انسان در برابر آسیبهاست. خداوند متعال، انسان را دوست دارد و برای او خیر و صلاح ابدی را میخواهد. گناهان، مانند سمومی هستند که روح و روان انسان را مسموم میکنند و او را از مسیر کمال و سعادت منحرف میسازند. دستورات الهی، در حقیقت نقش محافظ و راهنما را ایفا میکنند. به عنوان مثال، تحریم شراب و قمار در آیه ۹۰ سوره مائده به صراحت بیان شده است که "همانا شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدی و از عمل شیطان است، پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید." در آیه بعدی (۹۱ مائده) علت این تحریمها را چنین بیان میکند: "شیطان میخواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه بیفکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد؛ پس آیا دست برمیدارید؟" اینجا به وضوح نشان داده میشود که گناه، نه تنها آسیب فردی دارد، بلکه به روابط اجتماعی و معنویت انسان نیز صدمه میزند. این موارد، مثالهایی روشن از چیزهایی هستند که شاید در ابتدا برای برخی خوشایند باشند، اما عواقب ویرانگری برای فرد و جامعه به دنبال دارند. همچنین، نظام گناه و ثواب در اسلام، یک سیستم تربیتی است. زندگی دنیا، میدان آزمایش و امتحان الهی است. خداوند انسان را آزاد آفریده و اختیار انتخاب راه نیک و بد را به او داده است. این آزادی و اختیار، لازمه آزمایش الهی است. اگر همه چیز طبق میل و خواسته ما بود و هیچ محدودیتی وجود نداشت، آنگاه مفهوم بندگی و اطاعت از بین میرفت. تمایلات نفسانی (همان چیزهایی که دوست داریم) غالباً به سمت لذتهای مادی و آنی کشیده میشوند، در حالی که مسیر کمال و رشد معنوی، نیازمند صبر، استقامت و گاهی اوقات گذشتن از برخی از این تمایلات است. این گذر، به معنای نادیده گرفتن کامل خواستههای انسانی نیست، بلکه به معنای تنظیم آنها در چارچوب شریعت و منطق الهی است. هدف اصلی از دین، تزکیه نفس و رسیدن به قرب الهی است. گناهان، حجابهایی هستند که انسان را از رسیدن به این هدف باز میدارند. برخی از چیزها که ممکن است برای ما خوشایند باشند، نفس اماره را تقویت میکنند و انسان را به سمت خودخواهی، حرص، تکبر و دیگر رذایل اخلاقی سوق میدهند. در مقابل، عبادات و دوری از گناهان، به تهذیب نفس کمک کرده و فضائل اخلاقی مانند صبر، شکر، تواضع و ایثار را در انسان پرورش میدهند. بنابراین، محدودیتها و محرمات الهی، نه برای محروم کردن انسان از لذت، بلکه برای هدایت او به سوی لذتهای پایدارتر و عمیقتر روحی و معنوی، و در نهایت، سعادت جاودانه وضع شدهاند. به عبارت دیگر، گناهان، در حکم موانعی هستند که در مسیر رشد و کمال انسان قرار گرفتهاند. تصور کنید کودکی که مایل است دست خود را در آتش فرو ببرد یا مادهای سمی را بخورد، والدینش او را منع میکنند. این منع، از روی دشمنی نیست، بلکه از روی مهر و دلسوزی است، زیرا والدین از عواقب کار آگاهند و کودک نیست. به همین ترتیب، خداوند متعال، که خالق و رب ماست، از همه ابعاد وجودی ما و از تمام ابعاد عالم باخبر است و میداند که چه چیزی برای ما سودمند و چه چیزی مضر است. لذا، آن دسته از تمایلات و خواستههای ما که در صورت برآورده شدن، به ضرر روح، جسم، یا جامعه ما تمام میشوند، به عنوان گناه تعریف شدهاند تا انسان از آنها دوری گزیند و به سمت آنچه حقیقتاً برای او خیر است، رهنمون شود. در نهایت، این سوال که "چرا بعضی چیزهایی که دوست دارم گناه هستند؟"، پاسخی برگرفته از "حکمت الهی" دارد. خداوند متعال از آنچه برای ما بهتر است، آگاه است و قوانینی که وضع کرده، نه برای محدود کردن بیدلیل لذتهای ما، بلکه برای صیانت از روح و جسم ما، حفظ کرامت انسانی، و هدایت ما به سوی سعادت ابدی است. پذیرش این حقیقت نیازمند توکل، تسلیم و اعتماد به علم و حکمت پروردگار است، چرا که او "داننده" است و ما "نادان".
جهاد بر شما واجب شده، در حالی که برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را ناخوش میدارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما شر است. و خدا میداند و شما نمیدانید.
بگو: پروردگارم فقط زشتکاریها را – چه آشکار باشد و چه پنهان – و گناه و ستم ناروا را حرام کرده است، و نیز اینکه چیزی را شریک خدا قرار دهید که دلیلی بر [ربوبیت] آن نازل نکرده است، و اینکه بر خدا چیزی بگویید که نمیدانید.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همانا شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدی و از عمل شیطان است، پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید.
روزی در بوستان سعدی نقل است که کودکی نوپا، به شعله آتش سوزانی که در اجاق میرقصید، شیفته شد و با دستی کوچک، مشتاقانه به سویش دراز کرد. پدر مهربانش، با دیدن این میل خطرناک، بیدرنگ دست کودک را گرفت و او را از آتش دور ساخت. کودک گریان شد و به پدرش نگریست، درکی از لطف پدر و خطر نهفته در آن شعله زیبا نداشت. پدر با صبر و لبخندی، دستان کوچک او را بوسید و او را در آغوش گرفت. حکایت این است که آنچه در ظاهر دلنشین و خواستنی است، شاید باطنی سوزان و ویرانگر داشته باشد. خداوند نیز با ما این چنین است؛ از سر مهربانی بیحد خود، ما را از آنچه در لحظه شیرین مینماید اما عواقب بدی دارد، باز میدارد، چرا که او بر همه چیز آگاه است و خیر و صلاح ما را بهتر از خود ما میداند.