برای ایستادگی در برابر فشارهای اجتماعی، باید اولویت را به رضایت خداوند داد و با استقامت، صبر و توکل بر او، به اصول قرآنی پایبند بود، حتی اگر برخلاف جریان عمومی باشد. انتخاب همراهان صالح و تقویت ایمان نیز در این مسیر یاریرسان است.
فشارهای اجتماعی پدیدهای فراگیر و همیشگی در طول تاریخ بشر بوده است. از تمایل به همرنگی با جماعت گرفته تا ترس از قضاوت و طرد شدن، انسانها همواره با این چالش روبرو بودهاند که آیا مسیر خود را بر اساس ارزشها و اعتقاداتشان پیش ببرند یا تابع هنجارهای غالب جامعه شوند. قرآن کریم، این کتاب هدایتبخش، نه تنها به عبادات فردی میپردازد، بلکه راهکارهای عمیق و جامعی را برای مواجهه با چالشهای اجتماعی و حفظ اصالت فردی در مسیر حق ارائه میدهد. برای ایستادگی در برابر فشارهای اجتماعی، کلید اصلی درونیسازی چند اصل بنیادین قرآنی است که به ما قدرت و بصیرت لازم را میبخشند. اولین و مهمترین اصل، اولویتبخشی مطلق به رضایت خداوند متعال است. قرآن به صراحت بیان میکند که محبت به خدا و رسولش، و جهاد در راه او، باید بر هر محبت دیگری از جمله محبت به خانواده، اموال و جایگاه اجتماعی برتری داشته باشد. سوره توبه، آیه ۲۴ میفرماید: «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کسادیاش میترسید و خانههایی که به آنها دلخوشید، برایتان از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوستداشتنیتر است، پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خود را صادر کند؛ و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند). این آیه به روشنی نشان میدهد که وقتی معیارهای الهی در تعارض با خواستههای محیطی قرار میگیرند، انتخاب باید رضایت خالق باشد، نه مخلوق. زمانی که انسان رضایت الهی را مقصد نهایی خود قرار دهد، نگاه و قضاوت مردم در برابر هدف والای او رنگ میبازد و دیگر فشارهای بیرونی نمیتوانند او را از مسیر حق منحرف سازند. این بینش، ستون فقرات مقاومت در برابر هرگونه فشار اجتماعی است. اصل دوم، مفهوم «استقامت» است. استقامت به معنای ثبات قدم، پایداری و عدم تزلزل در راه حق است، حتی زمانی که مسیر دشوار میشود و انسان با مخالفتها و ملامتها روبرو میگردد. خداوند در سوره هود، آیه ۱۱۲ به پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان دستور میدهد: «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (پس همانگونه که فرمان یافتهای، پایداری کن و کسانی که با تو به سوی خدا بازگشتهاند نیز پایداری کنند و سرکشی مکنید؛ قطعاً او به آنچه انجام میدهید، بیناست). این پایداری، نه یک انفعال، بلکه یک ایستادگی فعالانه و آگاهانه است. انسانی که به ارزشها و اصول خود پایبند است، مانند درختی با ریشههای عمیق است که هر بادی نمیتواند او را به لرزه درآورد یا از جای برکند. این استقامت نیازمند عزمی راسخ و ایمانی قوی است که از درون نشأت میگیرد و فرد را در برابر هر موجی از افکار و رفتارهای رایج جامعه محافظت میکند. اصل سوم، استعانت از صبر و نماز است. قرآن در سوره بقره، آیه ۱۵۳ میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است). صبر در اینجا نه فقط تحمل مصیبت، بلکه استقامت در راه حق و خودداری از انجام آنچه خلاف رضای خداست، حتی در مواجهه با فشارهای شدید، را شامل میشود. نماز نیز ستون دین و ریسمان ارتباط با خداوند است. در لحظات ضعف و تردید، ارتباط با خالق هستی از طریق نماز، آرامشبخشترین و نیروبخشترین عامل است. با نماز، انسان یاد میگیرد که قدرت حقیقی از آنِ خداست و تنها از او باید یاری جست، نه از تایید و پذیرش مردم. این دو بال، یعنی صبر و نماز، فرد را قادر میسازند تا در برابر ناملایمات و مخالفتها، ثابتقدم باقی بماند. اصل چهارم، توکل بر خدا و عدم هراس از ملامت ملامتکنندگان است. بسیاری از فشارهای اجتماعی از ترس از دست دادن جایگاه، مورد تمسخر قرار گرفتن، یا طرد شدن نشأت میگیرد. قرآن به مؤمنان شجاعت میبخشد که از کسی جز خدا نترسند. در سوره مائده، آیه ۵۴ خداوند اقوامی را توصیف میکند که «وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ» (از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند). وقتی توکل انسان بر خدا عمیق باشد، میداند که روزی او به دست خداست و عزت و ذلت نیز از اوست. بنابراین، ملامتها و انتقادات مردمی که از مسیر حق منحرف شدهاند، در نظر او بیارزش میشوند. این توکل، به انسان آرامش خاطر و اعتماد به نفس میدهد تا در برابر طوفانهای اجتماعی، کشتی ایمان خود را محکم نگه دارد. اصل پنجم، بصیرت و عدم پیروی کورکورانه از اکثریت است. قرآن بارها هشدار میدهد که اکثریت مردم لزوماً بر حق نیستند و بسیاری از آنها از روی گمان و بیخردی پیروی میکنند. سوره انعام، آیه ۱۱۶ میفرماید: «وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ» (و اگر از بیشتر کسانی که در زمین هستند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند؛ آنان فقط از گمان پیروی میکنند و جز این نیست که دروغ میبافند). این آیه تأکید میکند که باید با تکیه بر آیات الهی و عقل، حق را شناخت و دنبال کرد، نه اینکه صرفاً به دلیل کثرت پیروان یک اندیشه، آن را حق پنداشت. این بصیرت، انسان را از افتادن در دام جهل مرکب و پیروی از هنجارهای غلط جامعه بازمیدارد. در نهایت، برای ایستادگی موفق در برابر فشارهای اجتماعی، تقویت مداوم ایمان، خودشناسی عمیق و انتخاب همنشینان صالح نیز اهمیت فراوانی دارد. انسان باید دائماً بر دانش و فهم خود از دین بیفزاید تا حجت قوی برای مواضع خود داشته باشد. خودشناسی به فرد کمک میکند تا ارزشهای واقعی خود را بشناسد و بر اساس آنها عمل کند. و انتخاب دوستانی که خود بر صراط مستقیم هستند و انسان را به خیر و نیکی تشویق میکنند، یک شبکه حمایتی قوی در برابر فشارهای منفی ایجاد میکند. این اصول قرآنی نه تنها راهنمای عمل در لحظات سخت هستند، بلکه به فرد یک زندگی با عزت، آرامش و هدفمندی میبخشند که هیچ فشار اجتماعیای نمیتواند آن را متزلزل کند. مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی، یک جهاد دائمی است که پاداش آن، رضایت الهی و سعادت ابدی است.
بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کسادیاش میترسید و خانههایی که به آنها دلخوشید، برایتان از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوستداشتنیتر است، پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خود را صادر کند؛ و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند.
پس همانگونه که فرمان یافتهای، پایداری کن و کسانی که با تو به سوی خدا بازگشتهاند نیز پایداری کنند و سرکشی مکنید؛ قطعاً او به آنچه انجام میدهید، بیناست.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.
و اگر از بیشتر کسانی که در زمین هستند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند؛ آنان فقط از گمان پیروی میکنند و جز این نیست که دروغ میبافند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود بازگردد، به زودی خداوند قومی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران مقتدرند، در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند وسعتبخش و داناست.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، مردی پارسا و نیکسرشت در شهری زندگی میکرد که بیشتر مردم آن در غفلت و پیروی از هوا و هوس غرق بودند. این مرد همیشه تلاش میکرد تا بر اساس رضایت پروردگار زندگی کند و از همرنگ شدن با جماعت دوری میجست. دوستان و آشنایانش او را پیوسته ملامت میکردند و میگفتند: «چرا با ما همراه نمیشوی و از لذتها و آیینهای رایج این دنیا دوری میکنی؟ چه سودی در این ریاضت و گوشهنشینی است؟»<br><br>مرد پارسا با لبخندی مهربان پاسخ میداد: «یاران گرامی، من راضی به رضای حق هستم و میترسم که اگر از شما پیروی کنم، از راه راست و بندگی خالصانه منحرف شوم. لذت واقعی در آرامش دل و نزدیکی به خداوند است، نه در پیروی از خواهشهای گذرا و ناپایدار مردم.» هر چه فشارهای اجتماعی و سرزنشها بیشتر میشد، او در عقیده و عمل خود راسختر و استوارتر میگشت. او میدانست که آنچه در نزد پروردگار ارزش دارد، ثبات بر حق است، نه تایید مخلوق. <br><br>سالها گذشت و روزگار چرخید. حوادث و بلایایی بر آن شهر و مردمانش نازل شد که آنان را گرفتار اندوه و پشیمانی ساخت. اما آن مرد پارسا، به دلیل استقامت و پایبندیاش به اصول الهی، از گزند این حوادث در امان ماند و آرامش و عزت او بیش از پیش آشکار شد. سعدی شیرازی در گلستان میفرماید: «راستی موجب رضای خداست، هر چند به کام دشمنان تلخ آید.» این حکایت به زیبایی نشان میدهد که ایستادگی بر حق، هرچند در ابتدا دشوار و همراه با سرزنش باشد، در نهایت به رستگاری، آرامش حقیقی و کرامت الهی منجر میشود و هیچ فشاری از سوی مردم نباید انسان را از مسیر بندگی و حقیقت بازدارد.