ایمان واقعی در اسلام، تنها باور قلبی نیست، بلکه با محبت عمیق به خداوند و همه مخلوقاتش کامل میشود و بدون این محبت، ناقص میماند. این محبت به اعمال نیکو، مهربانی، و بخشش منجر میشود که نشانهی ایمان حقیقی است.
در آموزههای غنی و عمیق اسلام، ایمان (ایمان) مفهومی فراتر از صرفاً تصدیق قلبی یا باور ذهنی است. ایمان، یک حقیقت پویا و زنده است که ریشه در قلب دارد، بر زبان جاری میشود، و در عمل متجلی میگردد. در این میان، محبت نقشی حیاتی و محوری ایفا میکند؛ میتوان گفت ایمان بدون محبت، همچون جسمی بیجان یا گلی بدون عطر است. قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) به وضوح بر این پیوند ناگسستنی تأکید دارند و محبت را نه تنها جزئی جداییناپذیر از ایمان، بلکه روح و کمالبخش آن معرفی میکنند. در حقیقت، هر جا که صحبت از ایمان راستین به میان میآید، محبت در جنبههای مختلف آن، از جمله محبت به خداوند، رسول او، اهلبیت، مؤمنان، و حتی تمام خلق، در کنار آن مطرح میشود. بدون این عشق و مهربانی درونی، ایمان ممکن است به مجموعهای از اعمال خشک و بیروح، یا باورهای صرفاً عقلانی تبدیل شود که فاقد تأثیرگذاری لازم بر زندگی فردی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، محبت، اکسیژنی است که ایمان با آن نفس میکشد و رشد میکند. محبت به خداوند متعال، سنگ بنای هرگونه ایمان حقیقی است. قرآن کریم در آیات متعدد، بر این عشق تأکید دارد. در سوره بقره، آیه ۱۶۵ میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ» یعنی «و کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است.» این آیه به روشنی بیان میکند که ایمانِ حقیقی با عشقی عمیق و شدید به آفریدگار همراه است. این عشق، صرفاً یک احساس سطحی نیست، بلکه جوهر توحید و یگانهپرستی است. وقتی انسان خداوند را با تمام وجود دوست بدارد، اطاعت از او برایش آسان و شیرین میشود، و تلاش برای کسب رضایت الهی، هدف اصلی زندگیاش قرار میگیرد. این محبت الهی، الهامبخش بندگی خالصانه، شکرگزاری، صبر در برابر مشکلات، و توکل در همه امور است. بدون این عشق، ممکن است عبادتها از سر عادت، ترس، یا طمع باشد، نه از سر عشق و اشتیاق قلبی، و چنین عبادتی فاقد عمق روحانی لازم برای رشد ایمان است. در سوره توبه، آیه ۲۴، خداوند معیار محبت حقیقی را بیان میکند و به مؤمنان هشدار میدهد که اگر محبتشان به پدران، فرزندان، برادران، همسران، عشیره، اموال کسب شده، تجارت و خانههایشان از محبت به خدا و رسولش و جهاد در راه او بیشتر باشد، منتظر عذاب الهی باشند. این آیه نشان میدهد که محبت به خداوند و رسولش، باید در رأس همه محبتها و اولویتها قرار گیرد و معیار ایمان راستین است. از سوی دیگر، محبت به رسول اکرم (ص) نیز از ارکان ایمان است. ایمان به پیامبر تنها به تصدیق رسالت او محدود نمیشود، بلکه شامل عشق و احترام عمیق به ایشان و پیروی از سنت و سیرهاش نیز میشود. پیامبر اکرم (ص) خود نماد و تجلی رحمت الهی در میان بشر بود. قرآن کریم او را «رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ» (رحمتی برای جهانیان) معرفی میکند (سوره انبیاء، آیه ۱۰۷). بنابراین، کسی که به پیامبر ایمان دارد، باید صفات مهربانی، شفقت، و همدردی را که در وجود ایشان متجلی بود، در خود پرورش دهد. محبت به پیامبر، محبت به راه و روش اوست، که سرشار از اخلاق نیکو و رحمت است. چگونه میتوان ادعای ایمان به پیامبری را داشت که سراسر رحمت بود، در حالی که خود از محبت و مهربانی نسبت به دیگران تهی باشیم؟ دامنه محبت در اسلام به محبت به خداوند و رسولش محدود نمیشود، بلکه شامل محبت به تمام خلق خدا نیز میگردد. قرآن کریم و احادیث نبوی به کرات بر لزوم احسان و نیکی به والدین، خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، همسایگان، و حتی غیرمسلمانان تأکید دارند. در سوره نساء، آیه ۳۶، پس از امر به پرستش خداوند و شریک قرار ندادن برای او، بلافاصله به نیکی به والدین و سپس خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، و همسایگان نزدیک و دور توصیه میکند: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا». این نشان میدهد که ارتباط مستقیم با خدا (ایمان و توحید) با رفتار نیکو و محبتآمیز با خلق او عجین شده است. بدون این جنبه از محبت، ایمان ناقص و بیثمر خواهد بود. ایمان واقعی، میوههایی از جنس اخلاق نیکو و اعمال صالح دارد. این اعمال صالح، ریشه در محبت و رحمت دارند. کمک به نیازمندان، عیادت بیمار، دلجویی از غمگین، عفو و گذشت، عدالتورزی، و صلحطلبی، همه و همه نمودی از محبت هستند که از عمق ایمان سرچشمه میگیرند. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ» (هیچ یک از شما ایمان نمیآورد، مگر آنکه برای برادرش چیزی را دوست بدارد که برای خودش دوست میدارد). این حدیث به صراحت، محبت و همدردی با دیگران را شرط کمال ایمان میداند. در واقع، ایمان بدون محبت، ایمان تنها در حد یک ادعا باقی میماند و در عرصهی عمل، نمود واقعی پیدا نمیکند. به طور خلاصه، ایمان در اسلام، مفهومی جامع و چندوجهی است که قلب، زبان، و عمل را دربر میگیرد. محبت، نیروی محرکه و روح این ایمان است که به آن حیات میبخشد و آن را از حالت انفعالی به حالتی فعال و تأثیرگذار تبدیل میکند. بدون محبت، ایمان فاقد عمق، گرما، و باروری لازم برای ایجاد تغییرات مثبت در فرد و جامعه است. پس، پاسخ به سوال این است که بله، ایمان بدون محبت ناقص است و نمیتواند به کمال و پویایی مورد نظر اسلام دست یابد. ایمان حقیقی، همواره با عشق به خدا و مهربانی به خلق او همراه است و این دو از یکدیگر جداییناپذیرند.
و از میان مردم کسانی هستند که جز خدا، همتایانی برمیگزینند و آنها را همچون خدا دوست میدارند؛ و کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است. و اگر ستمکاران ببینند، هنگامی که عذاب را میبینند، که قدرت همه از آن خداست و اینکه خدا سختکیفر است، (قطعاً پشیمان خواهند شد).
بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن میترسید و مساکنی که به آنها دلخوشید، برای شما محبوبتر از خدا و رسولش و جهاد در راه اوست، پس منتظر باشید تا خداوند امر (عذاب) خود را بیاورد؛ و خداوند گروه فاسق را هدایت نمیکند.
و خدا را بپرستید و چیزی را شریک او قرار ندهید؛ و به والدین نیکی کنید و به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همراه سفر و مسافر و مملوکان خود [یعنی کنیزان و غلامان] نیکی کنید؛ یقیناً خدا کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست ندارد.
روزی درویشی زاهد و شبزندهدار، در کنار نهر آبی نشسته بود و به ذکر و تسبیح مشغول. شخصی از او پرسید: «ای شیخ، این همه عبادت و زهد برای چیست؟» درویش با غرور گفت: «تا ایمانم کامل شود و به بهشت برین برسم!» در همین حین، کودکی تشنه از کنارشان گذشت و با نالهای ضعیف، طلب آب کرد. درویش بیتوجه، به ذکر خود ادامه داد. اما مسافری خردمند که از آنجا میگذشت، ظرف آبی را برداشت و با مهربانی به کودک داد و او را نوازش کرد. سپس رو به درویش کرد و گفت: «ای دوست، ایمان تنها در زهد و عبادت خشک نیست. کمال ایمان آن است که دلی سرشار از محبت به خلق داشته باشی و رنج دیگران را رنج خود بدانی. زیرا خداوند، بندگان مهربانش را دوست دارد و ایمان بدون محبت، همچون درختی بیمیوه است که تنها سایهای دارد، نه ثمری.» درویش به خود آمد و فهمید که ایمان واقعی، با محبت و خدمت به خلق، کامل میشود.