قرآن کریم حسرتِ فلجکننده و ناامیدکننده بر گذشته را نکوهش میکند، اما پشیمانی سازنده و توبهمحور را تشویق میکند. به جای غرق شدن در گذشته، بر توکل، امید به رحمت الهی و تلاش برای آینده بهتر تأکید دارد.
در نگاه ژرف و حکیمانه قرآن کریم، موضوع حسرت خوردن برای گذشته، بهویژه اگر به شکل افراطی و فلجکننده باشد، به وضوح نکوهش شده است. قرآن به انسانها آموزههایی میدهد که آنها را از غرق شدن در اندوه گذشته باز میدارد و به سمت امید، تلاش برای آینده، و توکل بر خداوند هدایت میکند. این بدان معنا نیست که انسان نباید از تجربیات گذشته درس بگیرد یا از اشتباهات خود پشیمان شود؛ بلکه منظور آن است که نباید حسرت و اندوه بر گذشتهای که قابل تغییر نیست، زندگی حال و آینده فرد را تباه کند و او را از حرکت به سوی کمال و رضای الهی بازدارد. یکی از روشنترین آیاتی که به این موضوع میپردازد، آیه ۲۳ سوره حدید است که میفرماید: "لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ" (تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید، و به آنچه [خداوند] به شما داده شادمانی مفرط نکنید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد). این آیه یک قاعده کلی برای مواجهه با فراز و نشیبهای زندگی ارائه میدهد. "تأسوا" از ریشه "أسی" به معنای اندوهگین شدن و حسرت خوردن است. هدف این آیه این است که مؤمنان با درک اینکه هر آنچه رخ میدهد به تقدیر الهی است، از غرق شدن در حسرتها و غم و اندوههای شدید بر آنچه از دست دادهاند، بپرهیزند. این حسرت، نه تنها سودی ندارد، بلکه میتواند به یاس، ناامیدی و در نتیجه، به ضعف در ایمان و عدم اقدام برای ساختن آیندهای بهتر منجر شود. قرآن به ما میآموزد که هم در برابر از دست دادنها صبور باشیم و هم در برابر دستاوردها مغرور نشویم. این تعادل، نشانهای از پختگی روحی و اعتماد به حکمت الهی است. این نکوهش حسرت، ریشه در مفهوم "قضا و قدر" و "توکل بر خدا" دارد. خداوند متعال در قرآن بارها تأکید میکند که همه چیز به اذن او و طبق حکمتی بزرگ صورت میگیرد. بنابراین، حسرت بر گذشته، به نوعی عدم رضایت از تقدیر الهی است که با روحیه تسلیم و توکل در تضاد است. مؤمن واقعی کسی است که در برابر آنچه رخ داده، شکرگزاری یا صبر پیشه کند و نگاه خود را به آینده و فرصتهایی که خداوند برای جبران یا پیشرفت میدهد، بدوزد. به جای مرور مداوم اشتباهات گذشته یا فرصتهای از دست رفته، قرآن بر اهمیت "توبه" و بازگشت به سوی خداوند تأکید دارد. توبه به معنای پشیمانی واقعی از گناهان و اشتباهات، تصمیم به عدم تکرار آنها و تلاش برای جبران مافات است. این پشیمانی، سازنده و رو به جلو است، نه فلجکننده و ویرانگر. توبه فرصتی برای پاک شدن از گذشته و شروعی تازه با نیت خالص است که منجر به رشد روحی و معنوی فرد میشود و او را در مسیر قرب الهی قرار میدهد. این فرآیند پشیمانی و بازگشت، نشاندهنده رحمت بیکران الهی است که هرگز بابی از امید را به روی بندگانش نمیبندد، حتی اگر گناهانشان بسیار باشد. برای مثال، در آیه ۵۳ سوره زمر میخوانیم: "قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ" (بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف [و ستم] کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است). این آیه مستقیماً به موضوع گناهان گذشته و پرهیز از یأس از رحمت الهی میپردازد. حسرت بیش از حد بر گناهان گذشته، اگر منجر به یأس و ناامیدی از مغفرت خداوند شود، خود گناهی بزرگتر است. خداوند راه توبه را همیشه باز گذاشته تا بندگانش بتوانند با بازگشت و اصلاح، گذشته تاریک خود را به آیندهای روشن تبدیل کنند. این آیه، چراغ هدایتی است برای کسانی که بار گناهان بر دوششان سنگینی میکند و احساس میکنند راه برگشتی نیست. پیام روشن قرآن این است که درِ رحمت الهی هرگز بسته نیست و هرگاه بندهای با ندامت واقعی به سوی او بازگردد، مغفرت او شامل حالش خواهد شد. بنابراین، پشیمانی از گناه باید محرکی برای توبه و عمل صالح باشد، نه عاملی برای سکون و افسردگی و انزوای روحی. همچنین، قرآن در سوره یوسف، آیه ۸۷، از زبان یعقوب (ع) به فرزندانش میفرماید: "يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ" (ای پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا تنها گروه کافران از رحمت خدا ناامید میشوند). این آیه نیز بر پرهیز از یأس و ناامیدی تأکید دارد، حتی در شرایطی که به نظر میرسد همه راهها بسته شدهاند. حسرت بر گذشته و وضعیت فعلی، میتواند منجر به یأس شود، در حالی که ایمان به رحمت و گشایش الهی، انسان را به سوی تلاش و امیدواری سوق میدهد. این امید، نیروی محرکهای است که انسان را قادر میسازد تا در سختترین شرایط نیز دست از تلاش برندارد و به دنبال راه حلی باشد. این اصل قرآنی نه تنها برای مسائل مادی و دنیوی، بلکه برای مسائل روحی و معنوی نیز صادق است. ناامیدی از گشایش الهی، نه تنها انسان را از حرکت بازمیدارد، بلکه مانعی برای دریافت لطف و رحمت خداوند نیز میشود. در نهایت، قرآن به مؤمنان یادآوری میکند که زندگی فرصتی برای عمل صالح و کسب رضایت الهی است. غرق شدن در حسرت گذشته، به معنای نادیده گرفتن این فرصت طلایی است. انسان باید از گذشته درس بگیرد، اشتباهات را جبران کند (اگر ممکن باشد)، توبه کند و با تمام توان به سوی آیندهای بهتر گام بردارد. این رویکرد، نه تنها به آرامش روحی فرد کمک میکند، بلکه او را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد و به او توانایی میدهد تا با چالشهای زندگی به شیوهای مؤثرتر و امیدوارتر برخورد کند. پذیرش گذشته، درس گرفتن از آن و سپس رها کردن حسرتهای فلجکننده، مسیری است که قرآن برای سلامت روان و پیشرفت معنوی ترسیم کرده است. تمرکز بر حال و آینده با نیت خالص و اعمال صالح، کلید سعادت دنیوی و اخروی است. پس، در نگاه قرآن، حسرتِ فلجکننده و ناامیدکننده، مذموم است، اما پشیمانی سازنده و توبهمحور، مطلوب و راهگشا. زندگی یعنی حرکت رو به جلو، با درس گرفتن از دیروز و ساختن فردایی روشنتر، در پناه لطف و رحمت بیکران الهی.
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید، و به آنچه [خداوند] به شما داده شادمانی مفرط نکنید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.
بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف [و ستم] کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
ای پسران من، بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا تنها گروه کافران از رحمت خدا ناامید میشوند.
آوردهاند که در روزگاران قدیم، تاجری توانگر بود که مال فراوان داشت و کشتیهایش بر دریاها سفر میکردند. روزی از روزگاران، خبر رسید که یکی از کشتیهایش در طوفان غرق شده و همه مال التجارهاش به دریا رفته است. این خبر، تاجر را سخت اندوهگین کرد و روزها و شبها در حسرت آنچه از دست داده بود، غرق بود. پیری خردمند از یاران او که حال پریشان تاجر را دید، به او گفت: «ای دوست، دانستم که از دست دادن مال دشوار است، اما آیا غرق شدن در حسرتِ آن، مال از دست رفته را بازمیگرداند؟ مگر نه این است که غم امروز، از شادی فردا میکاهد؟ تو را مال بسیار دیگری هست و سلامت و عقل سلیم. اگر همواره به گذشتهای که رفته است بنگری، چگونه میتوانی به آیندهای که در پیش است، نگاه کنی؟ مرد عاقل، آنچه را از دست داده، به تقدیر الهی میسپارد و دل را به فضل و کرم او امیدوار میسازد و از داشتههایش شاکر میگردد.» تاجر از سخن پیر پند گرفت و از آن پس، به جای حسرت، به فکر تدبیر نو افتاد و با تلاش و توکل، باز هم به رفاه رسید و از این تجربه، داناتر و شاکرتر شد.