مسئولیت نسبت به دیگران پایهای از اصول اخلاقی و دینی است که در قرآن تأکید شده است.
در زندگی روزمره، احساس مسئولیت نسبت به اطرافیان و جامعهای که در آن زندگی میکنیم، از اصول اخلاقی و انسانی ما به شمار میرود. این احساس مسئولیت میتواند بهعنوان یک پیوند عمیق میان انسانها لحاظ شود که بر اساس آن، هر فرد باید نسبت به دیگران احساس تعهد و وظیفه کند. قرآن کریم نیز بهعنوان منبع اصلی هدایت انسانها، بر این نکته تأکید داشته و در آیات مختلف، مسئولیتهای اجتماعی و روابط انسانی را مورد بررسی قرار داده است. احساس مسئولیت یک انسان نسبت به دیگران نه تنها نوعی احساس خیرخواهی است، بلکه در عمق آن یک عقیده دینی نیز نهفته است. در واقع، هر فرد مسلمان باید نسبت به دیگران بهویژه اعضای خانواده، همسایگان، و جامعهای که در آن زندگی میکند، احساس مسئولیت کند. این مسئولیت میتواند در قالب کمک به نیازمندان، احترام به بزرگترها، و حسن سلوک با همسایگان نمود پیدا کند. بنابراین، این احساس مسئولیت یکی از ارکان اساسی زندگی اجتماعی به شمار میآید. در قرآن کریم، آیات متعددی وجود دارد که به این مفهوم پرداخته و نیکوکاری و مسئولیت اجتماعی را معرفی میکند. بهعنوان مثال، در سوره مائده، آیه 32، خداوند میفرماید: "مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا". این آیه نمایانگر تأکید قرآن بر حقوق انسانی و ارزش جان انسانهاست و بیان میکند که هر انسانی باید نسبت به جان و سلامت دیگران احساس مسئولیت کند. در این آیه بهوضوح مشخص است که اقدام به قتل و ظلم به دیگران نه تنها یک عمل ناپسند بلکه یک گناه بزرگ است که تأثیرات منفی بر جامعه و روابط انسانی بهجا میگذارد. همچنین، در سوره آلعمران، آیه 104، آمده است: "وَلْتَكن منكم أمة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر". این آیه بیانگر این است که در جامعه باید افرادی وجود داشته باشند که به خیر و نیکی دعوت کرده و از بدیها جلوگیری کنند. این مفهوم بهروشنی نشان میدهد که هر فرد باید در راستای بهبود جامعه و رفع نواقص اجتماعی تلاش کند و همگان را به مسیر حق و خوبی راهنمایی نماید. در واقع، این آیه به ما میآموزد که وجود و نقش انسانهایی که به اصلاح جامعه میاندیشند، از اهمیت خاصی برخوردار است. احساس مسئولیت اجتماعی میتواند در ابعاد مختلفی بروز و ظهور یابد. بهطور مثال، در خانواده، احترام به والدین و بزرگترها یک حس مسئولیت عمیق است که در دین اسلام به شدت مورد تأکید قرار گرفته است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "خیر شما کسی است که به خانوادهاش نیکی کند". این سخن نشاندهنده اهمیت خانواده و مسئولیت هر فرد در برابر آن است. از سوی دیگر، در جامعه باید بسترهایی فراهم شود که افراد احساس کنند که میتوانند در پیشرفت و بهبود آن مشارکت نمایند. ایجاد سازمانهای خیریه و نهادهای اجتماعی که به کمک نیازمندان و آسیبدیدگان میپردازند، نمونهای از حس مسئولیت اجتماعی است که افراد میتوانند در آن مشارکت کنند. برقراری چنین نهادهایی موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و ارتقای سطح تعاون و همکاری میان افراد میشود. احساس مسئولیت همچنین شامل تصور وضعیت دیگران و اقدام در جهت برطرف کردن مشکلات آنان است. این اقدام میتواند از طریق برگزاری جلسات مشاورهای، حمایتهای مالی و معنوی، و حتی مشارکت در فعالیتهای اجتماعی گوناگون شکل بگیرد. برای مثال، راهاندازی کمپینهای جمعآوری کمکهای مالی برای یاری رساندن به آسیبدیدگان در حوادث طبیعی و یا کمک به افراد بیبضاعت میتواند نمونههایی از این نوع احساس مسئولیت باشد. بهطور کلی، احساس مسئولیت اجتماعی نه تنها بهعنوان یک وظیفه اخلاقی و دینی قلمداد میشود، بلکه میتواند یک محرک برای پیشرفت جامعه باشد. هر چه افراد بیشتر نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنند، جامعهای هماهنگتر و سالمتر شکل میگیرد. در واقع، این مسئولیت میتواند بهعنوان یک پیوند اجتماعی قوی عمل کند که بر مبنای آن، انسانها به یکدیگر خدمت میکنند و در راستای ایجاد یک زندگی بهتر برای همه تلاش میکنند. نتیجهگیری، احساس مسئولیت اجتماعی بهعنوان یکی از اصول انسانی و اخلاقی نه تنها در قرآن کریم بلکه در زندگی روزمره ما اهمیت ویژهای دارد. این حس میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد و موجب شکلگیری جامعهای سالمتر و متعادلتر شود. با ایجاد حس مسئولیت نسبت به سایرین، ما میتوانیم به سمت ایجاد یک جهان بهتر و انسانیتر حرکت کنیم. تأکید بر این موضوع نهتنها بر اساس آموزههای دینی بلکه بر اساس شناخت نیازهای انسانی و اجتماعی ما نیز تأکید دارد و میتواند بهعنوان یک راهنما در زندگی روزمره ما بهکار گرفته شود.
هر کس انسانی را بدون آنکه انسانی را کشته باشد یا در زمین فساد کند، بکشد، گویا همه مردم را کشته است.
و باید از شما گروهی دعوت کننده به خیر و امر به معروف و نهی از منکر باشند.
در یکی از روزها، جوانی به نام یوسف در حیاط خانهاش نشسته بود و به اطرافش نگاه میکرد. او متوجه شد که همسایهیش به دلیل نداشتن وسایل ضروری زندگی مشکل دارد. یوسف با خود فکر کرد: 'چرا من در حل مشکلات دیگران کمک نکنم؟' او تصمیم گرفت تا به همسایهاش کمک کند و بعد از آن با دیگران نیز ارتباطی مثبت برقرار کند. یوسف با محبت و دلسوزی به دیگران، احساس خوشبختی بیشتری در زندگیاش پیدا کرد.