شادی از گناه دیگران از نظر قرآن نهی شده است و انسان باید به یکدیگر محبت و همدلی نشان دهد.
در قرآن کریم، خداوند در آیات مختلف انسانها را به دوری از گناهان و نیکی به یکدیگر دعوت کرده است. این دعوت، نه تنها بهعنوان یک دستور اخلاقی، بلکه بهعنوان یک نیاز بنیادی برای جامعه انسانی مطرح میشود. یکی از جنبههای مهم در روابط اجتماعی، محبت و همدلی است که میتواند به کاهش تنشها و نگرانیها در میان انسانها کمک کند. در سوره حجرات آیه 12 آمده است: "ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیار گمانها بپرهیزید، زیرا برخی از گمانها گناه است و یکدیگر را غیبت نکنید. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مردهاش را بخورد؟" این آیه بهوضوح نشان میدهد که خداوند نهتنها از غیبت دیگران نهی میکند، بلکه از ایجاد رنج و آزار به یکدیگر نیز با فراخواندن مردم به همدلی نهی کرده است. ایجاد ارتباطات مثبت و محبتآمیز در ساختار جامعه میتواند به تقویت پیوندهای انسانی منجر شود. غیبت یکدیگر و گمانورزیهای نادرست، روحیه همدلی و محبت را در جامعه تضعیف میکند و باعث میشود انسانها به یکدیگر بیاعتماد شوند. در واقع، این آیه به ما یادآوری میکند که هر گونه صحبت پشت سر دیگران، نهتنها گناه است، بلکه به منزله خوردن گوشت برادر مردهمان نیز میباشد. همچنین در سوره آلعمران آیه 134 خداوند میفرماید: "و کسانی که در برابر تنگدستی و سختی صبر میکنند و در جنگها و هنگام ترس از جان و مال خود پایدارند و صبر میکنند، آنهاست که راستگویان و پرهیزکاران هستند." این آیه اهمیت صبر و استقامت را در زندگی انسانها مورد توجه قرار میدهد. صبر در برابر دشواریها و مشکلات اجتماعی، نشاندهنده قوی بودن روحیه انسان و قابلیتهای اخلاقی او است. کسانی که قادرند در سختیها به یکدیگر کمک کنند و از خوشحالی به گناه دیگران بپرهیزند، در واقع نمایانگر روحی بزرگ و پرهیزکار هستند. انسان باید در پی اصلاح دیگران باشد و به عنوان یک عامل مثبت در جامعه خود عمل کند. این معنا باعث تقویت پیوندهای انسانی میشود و همدلی را در میان مردم افزایش میدهد. بسیار مهم است که ما از گناهان دیگران خشنود نباشیم، زیرا چنین احساسی نهتنها به خود انسان آسیب میزند، بلکه میتواند به جامعه نیز ضرر برساند. شادی ناشی از گناه دیگران به معنای نادیده گرفتن ارزش انسانی و ضعف در پیوندهای اجتماعی است. به جای اینکه به گناه دیگران شادی کنیم، باید به فکر راهحلهایی برای اصلاح و بهبود رفتارهای نادرست دیگری باشیم. تعالیم دینی ما به ویژه در قرآن کریم نشان میدهد که انسانها باید به یکدیگر compassion و محبت نشان دهند. در واقع، این آموزهها به ما یادآوری میکند که هرگز به خاطر گناهان دیگران شاد نشویم، بلکه باید احساس مسئولیت کنیم. هر گناهی که از دیگران رخ میدهد، میتواند در نهایت بر جامعه تأثیر بگذارد و این موضوع نباید برای ما خندهآور یا شادکننده باشد. بهعلاوه، گرفتاریها و مشکلات دیگران باید ما را به تفکر و دعا برای آنها وادار کند. در شرایطی که دیگران به گناه میافتند، چگونه میتوانیم در دل خود برای آنها احساس شادی کنیم؟ این بیاحساسی نسبت به وضعیت دیگران میتواند به زوال ارتباطات انسانی و تضعیف جامعه منجر شود. در حقیقت، اگر ما به گناهان دیگران شاد شویم، عملاً بیتفاوتی خود را نسبت به مشکلات آنها نشان میدهیم. در مقابل، اگر بهجای اینکه بر گناه دیگران خوشحال شویم، بر تلاش برای بهبود شرایط آنها تمرکز کنیم، به نوعی میتوانیم جامعهمان را به سمت بهتر شدن سوق دهیم. نباید از نظر دور داشت که در آموزههای اسلامی، کمک و راهنمایی دیگران در جهت خیر و نیکی امری پسندیده و مورد تأکید قرار گرفته است. در چنین احوالاتی، انسان میتواند با امید به اصلاح دیگران، انگیزهای برای فعالیتهای مثبت و سازنده ایجاد کند. به جای برقراری ارتباط بر پایه غیبت و نکوهش، باید سخت در تلاش برای تقویت پیوندها و ایجاد همدلی باشیم. ما نمیتوانیم از گناهان دیگران خشنود باشیم، چون این امر به از دست دادن ایمان و اخلاق ما منجر میشود. در حقیقت، رعایت و احترام به یکدیگر و آداب معاشرت از اصول اولیه انسانی و دینی ماست. انسانها باید از گناه دیگران شاد نشوند، بلکه باید احساس مسئولیت کنند و قدمی در راستای بهبود وضعیت دیگران بردارند. در پایان، باید یادآوری کنیم که قرآن کریم نهتنها به ما دستورات اخلاقی میدهد، بلکه راهکارهایی برای زندگی بهتر و البرتاری در جامعه را نیز ارائه میدهد. این تعالیم میتواند به ما کمک کند تا همواره در تلاش برای بهبود وضعیت روابط انسانی و رفتارهای اجتماعی خود باشیم. محبت، همدلی و اصلاح، اصولی هستند که میتوانند جامعه را به سمت رشد و بالندگی هدایت کنند و ما را به سوی کمال انسانی نزدیکتر کنند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیار گمانها بپرهیزید؛ قطعاً برخی از گمانها گناه است و یکدیگر را غیبت نکنید. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مردهاش را بخورد؟
و کسانی که هنگامی که انفاق میکنند، نه اسراف میکنند و نه بخیل میشوند و میان این دو حالت میانهرو هستند.
روزی روزگاری، جوانی به نام حامد در محلهاش زندگی میکرد. او همیشه از مشکلات دیگران صحبت میکرد و گاهی اوقات بر گناهان آنها میخندید. یک روز، او با یک معلم عارف ملاقات کرد. معلم به او گفت: "چرا به گناه دیگران میخندی؟ هریک از ما ممکن است در مسیری اشتباه بیفتیم. به جای خندیدن، برای آنها دعا کن و سعی کن دلشان را شاد کنی." حامد با تفکر به این حرفها تغییر کرد و از آن روز به بعد سعی کرد به جای شادی از گناه دیگران، در کمک به آنها فعال شود.