دینی بودن به معنای بیاحساس بودن نیست، بلکه دین احساسات را شناسایی و هدایت میکند.
در قرآن کریم، دین به عنوان یکی از ابعاد حیاتی زندگی انسان معرفی شده است که شامل احساسات و ارتباطات عاطفی نیز میشود. این حقیقت که دین نه تنها قوانین و آموزههای مشخصی را برای زندگی فراهم میآورد، بلکه به انسان کمک میکند تا احساسات خود را به درستی شناسایی و مدیریت کند، از اهمیت خاصی برخوردار است. دین میتواند به عنوان یک راهنما عمل کند که نشان میدهد چگونه میتوان با چالشهای عاطفی زندگی مواجه شد. در سوره یوسف، داستان یوسف (علیهالسلام) بهعنوان یک نمونه بارز از انسانیتی تکاملیافته آمده است. در آیه 36 این سوره، خداوند به بیان جزئیات احساساتی میپردازد که یوسف در طول زندگیاش تجربه کرده است. یوسف، فرزندِ یعقوب (علیهالسلام)، با چالشها، ناکامیها و موفقیتهای بسیاری روبهرو شد و در تمام این مراحل، احساساتی مانند محبت، غم و شکیبایی را احساس کرد. این موضوع نشان میدهد که حتی پیامبران نیز از احساسات انسانی بیبهره نبودهاند و در این مسیر الهامبخش ما هستند. باید اذعان کرد که انسان نمیتواند بیاحساس باشد و در عین حال به دین پایبند باشد. دین به ما آموزش میدهد که عشق و محبت به دیگران و خداوند بخشی از ایمان است. در سوره آل عمران آیه 159، خداوند به پیامبر اسلام (صلى الله عليه وسلم) دستور میدهد که با محبت و مهربانی با مردم رفتار کند. این آیه به وضوح به ما یادآوری میکند که تعاملات انسانی باید بر پایه محبت و عطوفت بنا شود و دین ما بهدنبال گسترش درک و حسن روابط میان افراد است. علاوه بر این، در سوره انفال آیه 33، خداوند وعده میدهد که کمک و رحمتش با بندگانش همراه خواهد بود. این آیه نیز نشاندهنده اهمیت احساسات و عواطف در دین ماست. رابطهای که انسان با خداوند دارد، نه تنها یک رابطه عقلانی بلکه یک رابطه عاطفی نیز هست. وجود عواطف مانند عشق، امید و شکرگزاری میتواند به انسان انگیزه بدهد تا به سوی نیکی و خیر حرکت کند. بنابراین، دین در واقع به احساسات ما ترتیب میدهد و آنها را به سوی خیر و نیکی هدایت میکند. به عبارتی، دینی بودن نه تنها به معنای بیاحساس بودن نیست، بلکه منجر به رشد عواطف مثبت و بهبود روابط انسانی میشود. در واقع، دین بهعنوان یک سیستم اخلاقی به ما میآموزد که چگونه باید احساسات خود را در خدمت عشق و محبت قرار دهیم و از آن برای ایجاد همبستگی و اتحاد انسانی بهرهبرداری کنیم. واژههای کلیدی دین و احساس به ما این مفهوم را منتقل میکند که وجود خداوند و تعالیم الهی باید در زندگی ما مؤثر باشد. عواطف مثبت در انسان ایجاد میشود و میتواند به عنوان یک نیروی محرک عمل کند که انسان را به سوی عملهای نیک سوق دهد. این احساسات نه تنها به ما کمک میکنند تا تجربههای خود را بهتر درک کنیم، بلکه به ما انگیزه میدهند که به دیگران عشق و رحمت نشان دهیم و در راستای بهبود شرایط زندگی جامعه تلاش کنیم. به عبارت دیگر، دینی بودن به معنای توجه به احساسات و ارتباطات مثبت انسانی است و کمک به ایجاد جامعهای متعادل و رو به رشد است. در این راستا، توجه به نیازهای عاطفی و روحی دیگران، به ما این امکان را میدهد که بهعنوان یک جامعه به سمت پیشرفت حرکت کنیم و با یکدیگر همیاری و همدلی داشته باشیم. برای مثال، زمانی که فردی در میان جامعهای با مشکلات اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرد، دین به ما یادآوری میکند که چگونه میتوانیم با همدیگر کمک کنیم و احساسات همدردی و همبستگی را تقویت کنیم. دین به ما میآموزد که در ارتباطات اجتماعی علاوه بر رعایت اصول اخلاقی، باید به احساسات و نیازهای عاطفی دیگران نیز توجه کنیم. این بلوغ عاطفی و مسئولیتپذیری نه تنها به ایجاد شادی و آرامش در جامعه کمک میکند، بلکه میتواند به نهادینه شدن ارزشهای انسانی منجر شود که در نهایت به سازندگی یک جامعه پایداری منجر خواهد شد. در نهایت، میتوان نتیجه گرفت که دین و احساسات بهطور مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر تعامل دارند. دین نه تنها به ما آموخته است که چگونه زندگی کنیم، بلکه نشان میدهد که احساسات ما چه تأثیری بر رفتار و روابط ما میگذارند. در این راستا، درک عمیقتری از مفاهیم دینی و ارتباطات انسانی میتواند باعث ایجاد تغییرات مثبت در فرد و جامعه شود. این تغییرات هم میتواند به رشد شخصیتی فرد و هم به ارتقاء سطح کیفیت زندگی اجتماعی کمک کند. بنابراین، ما باید به اهمیت دین در تقویت و رشد عواطف انسانی توجه کرده و از آموزههای آن بهرهبرداری کنیم تا زندگی بهتری را برای خود و دیگران فراهم آوریم.
من یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که همه برای من ساجدند.
پس به خاطر رحمت الهی بر آنها نرم شدی، و اگر خشن و سختدل بودی، از دور تو پراکنده میشدند. پس از آنها درگذرو برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنها مشورت کن و هنگامی که عزم کردی، توکل بر خدا کن که خداوند مومنان را دوست دارد.
و خداوند هرگز آنها را عذاب نخواهد کرد در حالی که تو در میان آنها هستی و خداوند عذابکننده آنها نبوده که آنها استغفار نمایند.
روزی مردی به نام حسن در حمام عمومی نشسته بود و به حرفهای دوستانش گوش میداد. آنها صحبت میکردند که آیا دینی بودن به معنای نداشتن احساسات است یا خیر. حسن با خودش فکر کرد که چگونه میتواند احساساتش را در دینش نشان دهد. او به یاد آیات قرآن افتاد و تصمیم گرفت تا محبت و مهربانی را در زندگیاش به کار گیرد. روز بعد، او به یکی از همسایگانش کمک کرد و از آن روز به بعد، حس کرد که ارتباطش با خدا و دیگران قویتر شده است.