قرآن کریم به جای تجویز رژیم غذایی خاص، بر اصول کلی حلال بودن، پاکیزگی، اعتدال در خوردن و پرهیز از اسراف تأکید دارد. همچنین، برخی غذاها را حرام دانسته و مسلمانان را به شکرگزاری از نعمات الهی در هر وعده غذایی تشویق میکند.
در قرآن کریم، رهنمودهای جامعی درباره زندگی مؤمنانه ارائه شده است و تغذیه نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه قرآن فهرست دقیقی از رژیمهای غذایی یا توصیههای پزشکی خاصی درباره "نوع" غذا خوردن به معنای امروزی آن ارائه نمیدهد (مثلاً تجویز مقدار مشخصی از پروتئین یا کربوهیدرات)، اما اصول بنیادینی را وضع میکند که شالوده یک سبک زندگی سالم، متعادل و خدامحور را تشکیل میدهند. این اصول نه تنها بر آنچه میخوریم، بلکه بر چگونه خوردن و حتی نیت ما از خوردن تأکید دارند. مهمترین اصل، مفهوم "حلال" و "طیب" است. قرآن کریم به کرات مؤمنان را به خوردن از روزی حلال و پاکیزه دعوت میکند. در سوره بقره، آیه ۱۶۸ میفرماید: "یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ" (ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید، و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست). این آیه دو شرط اساسی را برای غذا مطرح میکند: حلال بودن (قانونی و مشروع بودن از نظر شرعی، یعنی ذبح صحیح، عدم غصب و...) و طیب بودن (پاکیزه، سالم، مفید، و دور از هرگونه پلیدی). طیب بودن فراتر از حلال بودن است؛ ممکن است چیزی حلال باشد اما طیب نباشد، مثلاً غذایی که فاسد شده یا مضر است. این جامعیت در مفهوم، نشاندهنده توجه قرآن به سلامت جسم و روح انسان است. علاوه بر این، قرآن کریم به صراحت برخی غذاها را حرام اعلام کرده است، که عمدتاً شامل گوشت مردار، خون، گوشت خوک و حیوانی که نام غیر خدا بر آن برده شده باشد، میشود. این موارد در چندین آیه مانند سوره بقره، آیه ۱۷۳، سوره مائده، آیه ۳، و سوره انعام، آیه ۱۴۵ بیان شدهاند. حکمت این تحریمها میتواند شامل جنبههای بهداشتی (مانند بیماریهای ناشی از گوشت خوک یا مردار)، جنبههای اخلاقی (مانند خون که نماد زندگی و احترام به آن است) و جنبههای معنوی (مانند پرهیز از آنچه به نام غیر خدا ذبح شده که با توحید منافات دارد) باشد. اصل مهم دیگر، اعتدال و پرهیز از اسراف است. قرآن مؤمنان را به خوردن و آشامیدن دعوت میکند، اما بلافاصله هشدار میدهد که زیادهروی نکنند. در سوره اعراف، آیه ۳۱ آمده است: "یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ" (ای فرزندان آدم! زینتهای خود را در هر نمازگاه بگیرید، و بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید؛ که خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد). این آیه یک قاعده طلایی برای تمام جنبههای مصرف در زندگی مسلمانان است، از جمله تغذیه. اسراف نه تنها به معنای دور ریختن غذاست، بلکه شامل پرخوری، مصرف بیش از حد نیاز، و استفاده از غذاهای گرانقیمت و تجملاتی صرفاً برای خودنمایی نیز میشود. پرخوری میتواند منجر به بیماریها و سستی در انجام عبادات شود، در حالی که اعتدال به حفظ سلامت و نشاط کمک میکند. قرآن کریم بر شکرگزاری و قدردانی از نعمات الهی نیز تأکید دارد. هر وعده غذایی فرصتی است برای یادآوری روزیدهنده و شکر او. این شکرگزاری نه تنها به زبان، بلکه با استفاده صحیح از نعمت و عدم کفران آن محقق میشود. در سوره نحل، آیه ۱۱۴ میفرماید: "فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَاشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ" (پس از آنچه خدا روزی شما کرده، حلال و پاکیزه بخورید و شکر نعمت خدا را به جا آورید، اگر او را میپرستید). این آیه، خوردن را با عبادت پیوند میزند و نشان میدهد که تغذیه صحیح بخشی از پرستش خداست. بنابراین، توصیههای قرآنی درباره غذا خوردن فراتر از یک رژیم غذایی خشک و صرفاً مادی است. این توصیهها یک فلسفه زندگی را ارائه میدهند که در آن تغذیه وسیلهای برای حفظ سلامت جسم و روح، تقویت رابطه با خدا، و مشارکت در نظام عدل و احسان است. مسلمانان تشویق میشوند که آگاهانه غذا بخورند، به منبع غذای خود اهمیت دهند، از زیادهروی بپرهیزند، و همیشه شکرگزار نعمات فراوان الهی باشند. این چارچوب جامع، نه تنها به سلامت فردی کمک میکند، بلکه بر سلامت جامعه و محیط زیست نیز تأثیرگذار است. در دنیای امروز که الگوهای غذایی نادرست و بیماریهای ناشی از آن رو به افزایش است، اصول قرآنی اعتدال، حلالخوری و شکرگزاری، راهنماییهای بیزمانی برای یک زندگی سالم و پربرکت ارائه میدهند. این رهنمودها به مؤمن کمک میکنند تا تغذیه خود را نه تنها از جنبه جسمانی، بلکه از ابعاد روحانی و اخلاقی نیز در نظر گیرد و آن را بخشی از مسیر تقرب به خداوند قرار دهد.
ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید، و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شماست.
ای فرزندان آدم! زینتهای خود را در هر نمازگاه بگیرید، و بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید؛ که خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد.
مردار و خون و گوشت خوک و آنچه بر آن نام غیر خدا برده شده و حیوان خفه شده و به ضرب چوب کشته شده و از بلندی افتاده و به شاخ کوبیده شده و آنچه درندگان از آن خوردهاند، مگر آنچه (به موقع) ذبح کردهاید و آنچه بر بتها ذبح شده و (نیز) تقسیم کردن (گوشت) با تیرهای قرعه بر شما حرام شده است؛ این (اعمال) فسق است. امروز کافران از دین شما نومید شدند، پس از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را (به عنوان) دین برای شما پسندیدم. پس هر کس در گرسنگی (شدید) ناچار شود، بیآنکه مایل به گناه باشد، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
آوردهاند که در زمانهای دور، پادشاهی بود که از انواع نعمتها و غذاهای گوناگون سیراب نمیشد و پیوسته در فکر خوراکهای نادر و لذیذ بود. او پرخوری میکرد و از این رو همیشه بیمار و رنجور بود. حکیمی دانشمند به او گفت: «ای پادشاه! غذای تو درمان بیماریهای توست، نه افزودن بر آنها. حکمت در آن است که چنان بخوری که زنده مانی، نه چنان زندگی کنی که فقط بخوری.» پادشاه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اعتدال روی آورد. پس از مدتی، دید که جسمش قویتر و ذهنش روشنتر شده و از بیماریها رهایی یافته است. آنگاه دانست که راز سلامت، نه در نوع غذاها که در اندازه و نیت خوردن است، و حکیم با سخن خویش نوری از تعالیم الهی به او نشان داده بود که زیادهروی پسندیده نیست.