بله، رنج دیگران عمیقاً بر ایمان ما اثر میگذارد. قرآن بر همدلی و مسئولیتپذیری در قبال نیازمندان تأکید دارد و بیتفاوتی به این رنجها میتواند ایمان را تضعیف کرده و قلب را سخت کند، در حالی که کمک به آنها ایمان را تقویت مینماید.
بله، بیشک و تردید، رنج کشیدن دیگران تأثیر عمیق و چندوجهی بر ایمان ما دارد. در حقیقت، یکی از ارکان اصلی ایمان در اسلام، همدلی، دلسوزی و مسئولیتپذیری در قبال دیگران است. قرآن کریم بارها و بارها بر اهمیت توجه به احوال نیازمندان، مظلومان و مستضعفان تأکید کرده و کمک به آنان را از ویژگیهای مؤمنان واقعی شمرده است. از منظر قرآنی، ایمان صرفاً یک اعتقاد قلبی یا ادای مناسک ظاهری نیست؛ بلکه یک نیروی پویا و فعال است که در تعامل با جهان خارج و بهویژه در برخورد با رنجها و مشکلات همنوعان تجلی پیدا میکند. نادیده گرفتن درد و رنج دیگران یا بیتفاوتی نسبت به آن، به مرور زمان میتواند قلب را سخت کرده و شعله ایمان را در وجود انسان کمرنگ سازد. یکی از محوریترین آموزههای قرآن، مفهوم "امت واحده" است. این مفهوم در سوره حجرات آیه 10 به وضوح بیان شده است: "مؤمنان با یکدیگر برادرند؛ پس میان برادرانتان صلح برقرار کنید و از خدا بترسید، شاید مورد رحمت قرار گیرید." این آیه و بسیاری آیات دیگر، جامعه اسلامی را به مثابه یک پیکر واحد میدانند که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضا نیز متأثر میشوند. وقتی ما درد و رنج برادران و خواهران دینی و حتی انسانی خود را میبینیم، این درد باید در ما نیز بازتابی داشته باشد. این حس اشتراک در رنج، خود تقویتکننده ایمان و حس برادری است. اگر این حس در ما ایجاد نشود، باید در کیفیت ایمان خود تردید کنیم. بیتفاوتی به رنج دیگران، نشانهای از ضعف ارتباط با خداوند و عدم درک صحیح از تعالیم اوست. ایمان واقعی، در واقع، در میزان حساسیت انسان نسبت به عدالت اجتماعی و رفاه عمومی نمود پیدا میکند. هرچه این حساسیت بیشتر باشد، ریشههای ایمان در قلب فرد عمیقتر و محکمتر میشود. قرآن کریم کمک به نیازمندان و رفع رنج از آنان را از نشانههای تقوا و ایمان حقیقی میداند. در سوره بقره، آیه 177، به صراحت آمده است که نیکی تنها رو به سوی شرق و غرب کردن نیست، بلکه نیکی آن است که "به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آوَرَد و مال خود را، با آنکه دوستش دارد، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و سائلان و در راه آزاد کردن بندگان بدهد و نماز را برپا دارد و زکات بدهد." این آیه شریفه نشان میدهد که ایمان واقعی با عمل خیر، به خصوص کمک به محرومان و رنجدیدگان، گره خورده است. مشاهده رنج دیگران فرصتی است برای عمل به این دستور الهی و با این کار، نه تنها به دیگران کمک میکنیم، بلکه ایمان خود را نیز تغذیه و تقویت مینماییم. هرچه بیشتر در این مسیر قدم برداریم، عمق و کیفیت ایمانمان بیشتر میشود. این اقدامات عملی، صرفاً یک وظیفه اجتماعی نیستند، بلکه جزئی جداییناپذیر از مفهوم پرستش و بندگی خداوند محسوب میشوند. هر لقمه نانی که به گرسنهای میدهیم، هر لبخندی که بر لبان غمگینی مینشانیم، و هر باری که از دوش مظلومی برمیداریم، در حقیقت، آجری است بر بنای مستحکم ایمانمان. علاوه بر این، بیتفاوتی نسبت به رنج دیگران میتواند منجر به قساوت قلب و از دست دادن شفقت و رحمت شود. قرآن کریم به شدت از کسانی که نسبت به یتیمان بیمهر هستند و به غذادادن مسکین تشویق نمیکنند، انتقاد میکند (سوره ماعون). این سوره نشان میدهد که نادیده گرفتن رنج دیگران، حتی میتواند انسان را در زمره "تکذیبکنندگان دین" قرار دهد. بنابراین، رنج دیگران نه تنها بر ایمان ما اثر دارد، بلکه عدم واکنش صحیح و دلسوزانه به آن میتواند ایمان ما را تضعیف کرده و حتی آن را از بین ببرد. وقتی قلب انسان نسبت به درد و رنج همنوعانش سنگ میشود، ارتباطش با منبع اصلی رحمت، یعنی خداوند، نیز رو به ضعف میگذارد و دیگر نمیتواند آن نور الهی را دریافت کند. این قساوت قلب، به تدریج انسان را از معنویت دور کرده و به سمت پوچی و بیمعنایی سوق میدهد. همچنین، رنج کشیدن دیگران میتواند آزمونی برای ایمان ما باشد. آیا این رنجها ما را به ناامیدی میکشاند یا به تلاش بیشتر برای تغییر شرایط و توکل به خداوند سوق میدهد؟ آیا ما را از عدالت الهی دلسرد میکند یا به این باور میرساند که خداوند حکیم است و هر رنجی حکمتی دارد، و وظیفه ماست که تا جای ممکن به رفع آن کمک کنیم؟ پاسخ ما به این سوالات، عمق ایمانمان را نشان میدهد. اگر ما با دیدن رنج، به جای یاری رساندن، دچار شک و تردید شویم و از خود بپرسیم که چرا خدا اجازه میدهد این اتفاقات بیفتد، این خود نشانهای از نیاز به تقویت جنبههای خاصی از ایمانمان است. اما اگر این رنجها ما را به دعا، توسل و اقدام عملی برای کمک به مظلومان و نیازمندان سوق دهد، ایمان ما را مستحکمتر خواهد کرد. در این شرایط، صبر و بصیرت در برابر سختیها و تلاش برای بهبود اوضاع، از مؤلفههای اساسی ایمان به شمار میرود. این آزمونها، فرصتی برای پالایش روح و عیار سنجی ایمان است. احساس سپاسگزاری نیز یکی دیگر از جنبههایی است که با مشاهده رنج دیگران تقویت میشود. وقتی میبینیم که دیگران در چه سختیهایی به سر میبرند، بیشتر قدردان نعمتهای بیشمار الهی که خودمان از آنها بهرهمندیم، میشویم. این حس سپاس، پایه و اساس شکرگزاری است و شکرگزاری نیز از ارکان مهم ایمان است. در نتیجه، رنج دیگران میتواند یادآور نعمات و الطاف الهی باشد و ایمان ما را در مسیر شکر و بندگی تقویت کند. این مقایسه نه تنها موجب افزایش قدردانی میشود، بلکه انسان را به تواضع و فروتنی نیز رهنمون میسازد و غرور و تکبر را از او دور میکند. در نهایت، میتوان گفت که ایمان در اسلام یک مفهوم ایستا نیست؛ بلکه یک فرآیند پویا و زنده است که پیوسته در حال آزمون و توسعه است. چگونگی واکنش ما به رنج دیگران، بازتابی از کیفیت و عمق ایمان ماست. هرچه دلسوزتر، مسئولیتپذیرتر و فعالتر در جهت کاهش رنج همنوعان باشیم، ایمانمان نیز کاملتر و پویاتر خواهد بود. این مسئولیتپذیری نه تنها به سود جامعه است، بلکه در وهله اول، به رشد و تعالی روحی و معنوی خودمان کمک میکند و ما را به خداوند نزدیکتر میسازد. پس، هرگز نباید نسبت به رنجهای اطرافمان بیتفاوت باشیم، زیرا این بیتفاوتی، نهتنها ظلمی به دیگران است، بلکه ضربهای به عمق ایمان و روح خودمان نیز وارد میکند. ایمان حقیقی، ایمانی است که با عمل صالح در هم آمیخته باشد و در مواجهه با رنج دیگران، انسان را به سوی یاری و دستگیری سوق دهد.
نیکی آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکی [واقعی] آن است که کسی به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آوَرَد و مال [خود] را با آنکه دوستش دارد، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و سائلان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد؛ و آنان که چون پیمان بندند به پیمان خود وفا میکنند؛ و در سختیها و زیانها و هنگام جنگ، صبر میکنند. اینانند کسانی که [در ادعای ایمان] راست گفتند، و اینانند پرهیزکاران.
آیا آن کس که دین را تکذیب میکند، دیدی؟
او همان کسی است که یتیم را به خشونت میراند،
و [دیگران را] به خوراک دادن به بینوایان تشویق نمیکند.
مؤمنان [واقعی] فقط با یکدیگر برادرند؛ پس میان برادرانتان صلح برقرار کنید و از خدا بترسید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.
یکی از روزها، مردی ثروتمند و متمول به نام خواجه محمود، غرق در لذتهای دنیا و غافل از احوال مردمان فقیر و نیازمند بود. مال و داراییاش چنان او را مشغول کرده بود که هیچ توجهی به درد و رنج دیگران نداشت و گمان میکرد که ایمانش با ادای ظواهر دین کامل است. روزی خواجه محمود به بیماری سختی دچار شد که تمام اطباء از درمانش عاجز ماندند و از شدت درد و رنج، خواب و آرام از او سلب شده بود. در آن حال نزار، درویشی ساده و حقیر به عیادتش آمد. درویش با لبخندی مهربان و چشمانی پر از شفقت گفت: "ای خواجه، گمان میکردی که ثروتت تو را از هر بلایی مصون میدارد، اما اینک میبینی که حتی مال و منالت نیز نمیتواند یک لحظه آرامش به تو ببخشد. آیا میدانی ثروت حقیقی چیست؟" خواجه با ناتوانی سر تکان داد. درویش ادامه داد: "ثروت حقیقی در قلبی است که درد دیگران را احساس کند و دستی که برای یاری نیازمندان دراز شود. ایمان واقعی در پیوندی است که با همنوعان خود برقرار میکنی، در اشکهایی که برای مظلومان میریزی و لبخندهایی که بر لب یتیمان مینشانی. زیرا ایمان، تنها در عبادتگاه نیست، بلکه در بازار زندگی و در میان رنجهای مردم معنا مییابد." سخنان درویش چنان بر دل خواجه نشست که گویی پردهای از برابر چشمانش کنار رفت. او به یاد آورد که چگونه در گذشته، در برابر رنج و فقر همسایگانش بیتفاوت بوده است. با اشک ندامت، از درویش عذر خواست و نذر کرد که اگر شفا یابد، تمام دارایی خود را در راه خدا و کمک به نیازمندان صرف کند. خداوند نیز به برکت نیت خالص و پشیمانی حقیقی او، شفا را نصیبش کرد. خواجه محمود پس از آن، دیگر آن مرد سابق نبود. او تمام توان خود را صرف یاری رساندن به مردم کرد و دریافت که هر بار که دستی را میگیرد، ایمانش عمیقتر و قلبش روشنتر میشود. او دریافت که رنج دیگران، نه تنها از ما دور نیست، بلکه آینهای است که عمق ایمان ما را به ما نشان میدهد.