قرآن با تأکید بر وحدت ریشههای انسانی و هدف آفرینش از اقوام و قبایل مختلف برای «شناخت یکدیگر»، ما را به همدلی بینفرهنگی دعوت میکند. این کتاب الهی با دستور به عدالت، احترام به تفاوتها و پرهیز از تحقیر، بنیانهای همزیستی مسالمتآمیز و درک متقابل را بنا مینهد.
قرآن کریم، کتاب هدایت الهی، بیش از آنکه صرفاً یک مجموعه قوانین باشد، منشوری برای زندگی متعالی انسانهاست؛ منشوری که بنیانهای همدلی، تفاهم، و همزیستی مسالمتآمیز میان تمامی ابنای بشر را، فارغ از نژاد، زبان، یا فرهنگ، به شکلی ریشهای و عمیق پیریزی میکند. دعوت قرآن به همدلی بینفرهنگی، نه یک توصیه سطحی، بلکه جزء جوهره تعالیم آن است که بر پایه وحدت آفرینش و کرامت ذاتی انسان بنا شده است. این کتاب آسمانی با نگاهی فراگیر به هستی، بشریت را به مثابه یک خانواده بزرگ مینگرد که اعضای آن با وجود تفاوتهای ظاهری و فرهنگی، دارای ریشهای مشترک و هدفی واحد در زندگی هستند. نقطه آغازین این دعوت، تأکید بر وحدت منشأ انسانیت است. آیه ۱۳ سوره حجرات که فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» به وضوح بیان میکند که همه انسانها، چه مرد و چه زن، از یک اصل و منشأ واحد آفریده شدهاند. این آیه، پایههای هرگونه برتریطلبی نژادی یا فرهنگی را فرومیریزد و زمینهای مستحکم برای شناخت متقابل و همدلی فراهم میآورد. هدف از این تنوع در قبایل و ملتها، «شناخت یکدیگر» (لِتَعَارَفُوا) است. تعارف، فراتر از صرفِ آشنایی سطحی، به معنای تعمیق درک متقابل، تبادل دانش و تجربه، و قدردانی از ارزشهای متفاوت است. این آیه به ما میآموزد که تنوع، نه منبع تفرقه، بلکه فرصتی برای غنای فرهنگی و کمال بشری است. وقتی هدف از وجود اقوام مختلف، «تعارف» باشد، به این معناست که ما باید فعالانه در پی درک و فهم دیگری برآییم، نه اینکه از او فاصله بگیریم یا او را قضاوت کنیم. همدلی واقعی زمانی شکل میگیرد که ما بتوانیم خود را جای دیگری بگذاریم و جهان را از منظر او ببینیم، حتی اگر باورها و شیوههای زندگیاش با ما متفاوت باشد. علاوه بر این، قرآن بر کرامت ذاتی همه انسانها تأکید دارد، همانطور که در آیه ۷۰ سوره اسراء میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»؛ ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم. این کرامت خدادادی، بیهیچ قید و شرطی از نژاد، دین، یا فرهنگ، شامل حال همه انسانها میشود. این اصل بنیادین، از هرگونه تحقیر، تبعیض، یا نگاه از بالا به پایین نسبت به فرهنگها یا ملتهای دیگر جلوگیری میکند. وقتی همه انسانها دارای کرامت الهی هستند، پس هرگونه قضاوت یا بدرفتاری بر اساس تفاوتهای ظاهری، به معنای نادیدهگرفتن این کرامت است. همدلی بینفرهنگی مستلزم به رسمیت شناختن این کرامت مشترک و احترام به هر فرد به عنوان یک موجود الهی است. قرآن همچنین به طور مکرر بر اهمیت عدالت تأکید میکند. آیه ۸ سوره مائده از مؤمنان میخواهد که حتی در مواجهه با دشمنی یک قوم، دست از عدالت برندارند: «وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ». این فرمان، اوج تعهد به اصول اخلاقی و انسانی را نشان میدهد که فراتر از مرزهای فرهنگی و دینی است. اگر ما ملزم به رعایت عدالت با کسانی هستیم که با ما دشمنی دارند، پس به طریق اولی باید با کسانی که با ما تفاوت فرهنگی دارند، با عدل و انصاف رفتار کنیم. عدالت، پایهای برای اعتماد متقابل و همزیستی است و همدلی واقعی بدون آن معنا نمییابد. زیرا عدالت به معنای رعایت حقوق همه افراد، فارغ از تعلقاتشان است و این زمینه را برای درک اینکه همه انسانها، صرفنظر از فرهنگشان، شایسته احترام و حقوق برابر هستند، فراهم میآورد. تأکید بر صلح و پرهیز از نزاع، از دیگر محورهای قرآنی است که به همدلی بینفرهنگی کمک میکند. قرآن مؤمنان را به پاسخ دادن بدی با نیکی تشویق میکند (سوره فصلت، آیه ۳۴). این رویکرد، نه تنها از تشدید خصومتها جلوگیری میکند، بلکه میتواند زمینهای برای تغییر قلبها و ایجاد تفاهم فراهم آورد. زمانی که ما با نگاهی خیرخواهانه به دیگران مینگریم و در پی حل مسالمتآمیز اختلافات هستیم، امکان بیشتری برای ایجاد پلهای ارتباطی بین فرهنگها ایجاد میشود. این رویکرد، به ویژه در دنیای امروز که مملو از سوءتفاهمات و پیشداوریهای فرهنگی است، اهمیت حیاتی دارد. قرآن دعوت به گفتوگو و مدارا میکند، نه به انزوا و تقابل. همچنین، قرآن به ما میآموزد که در دین، اجباری نیست (سوره بقره، آیه ۲۵۶). این اصل بنیادین، احترام به آزادی عقیده و پرهیز از تحمیل باورها را تضمین میکند. وقتی که اجبار در دین منتفی است، فضای باز برای احترام به باورها و انتخابهای دیگران فراهم میشود، حتی اگر با انتخاب ما متفاوت باشد. این اصل، اساس همدلی بینفرهنگی را میسازد، چرا که همدلی به معنای درک و پذیرش تفاوتهاست، نه لزوماً موافقت با آنها. در چنین فضایی است که فرهنگهای مختلف میتوانند در کنار هم زندگی کنند، از یکدیگر بیاموزند و به غنای بشری کمک کنند. در نهایت، آموزههای قرآنی بر اهمیت وحدت امت اسلامی و تعمیم آن به وحدت بشری تأکید دارند. اگرچه قرآن ابتدا به مؤمنان خطاب میکند، اما پیامهای آن درباره عدالت، کرامت انسانی، و صلح، دارای ابعاد جهانی است. مسلمانان به عنوان نمایندگان این پیام، موظفاند با تعاملات خود با سایر فرهنگها و ملتها، این اصول را به نمایش بگذارند. این همدلی و درک متقابل، راه را برای کاهش تعصبات، از میان برداشتن دیوارها و ساختن جهانی مسالمتآمیزتر هموار میکند. بنابراین، قرآن با تعالیم جامع و فراگیر خود، نه تنها یک راهنمای معنوی، بلکه یک نقشه راه برای زندگی در جهانی متنوع و چندفرهنگی است که در آن، همدلی، سنگبنای صلح و سعادت بشری است. این همدلی، فراتر از مرزهای زبانی و جغرافیایی، انسانها را به یکدیگر پیوند میدهد و زمینهساز جامعهای عادلانه و مهربان میشود. این پیوند، نه تنها وظیفهای دینی، بلکه نیاز مبرم بشریت امروز است تا از دام تعصبات و درگیریهای بیاساس رها شود. قرآن با تأکید بر مشترکات انسانی، همدلی را به یک ضرورت وجودی تبدیل میکند تا همگان در کنار هم و با احترام به تفاوتها، زندگی مشترکی را تجربه کنند.
ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بیگمان گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. قطعاً خدا دانای آگاه است.
ای مردم، از پروردگارتان که شما را از یک نفس واحد آفرید، و جفتش را از آن پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت، پروا کنید؛ و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست میکنید، و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره مراقب شماست.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، برای خدا برپاخیزید و به عدالت شهادت دهید؛ و دشمنی گروهی شما را به بیعدالتی وادار نکند. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا پروا کنید. یقیناً خدا از آنچه انجام میدهید آگاه است.
آوردهاند که شیخ اجل سعدی شیرازی در سفر خویش به دیاری رسید که مردمانش از ظاهر و لباس، با دیگران متفاوت بودند. یاران او را گفتند: «اینان را بنگر، رسم و راهشان غریب است.» سعدی با تبسمی پاسخ داد: «دیده باید باز کرد، نه بر لباس و رسم، که بر جوهر آدمی. هر انسانی را در اندرون، آرزوی نیکوکاری و طلب آرامش است. اگر دلها را بشناسیم، غریبهای نخواهیم یافت؛ زیرا همه از یک چشمهایم و به سوی یک مقصود میرویم، گرچه راههایمان متفاوت باشد.» و چنین بود که با مدارا و درک، دریچهای به سوی دوستی گشودند و از تفاوتها، زیباییها را یافتند.