در قرآن چگونه از غرور و تکبر انتقاد شده است؟

قرآن کریم غرور و تکبر را به شدت نکوهش کرده و آن را ریشه‌ای شیطانی می‌داند که به نافرمانی، خودبرتربینی و در نهایت هلاکت منجر می‌شود. این صفت در تضاد با بندگی خدا و مایه محرومیت از هدایت الهی و ورود به دوزخ است، در حالی که تواضع ستوده شده و کلید قرب الهی است.

پاسخ قرآن

در قرآن چگونه از غرور و تکبر انتقاد شده است؟

در قرآن کریم، غرور و تکبر به عنوان یکی از بزرگترین رذایل اخلاقی و موانع اصلی رشد معنوی و قرب الهی مورد نکوهش شدید قرار گرفته است. این صفت نه تنها به تخریب شخصیت فردی و روابط اجتماعی منجر می‌شود، بلکه به طور مستقیم در تضاد با مفهوم توحید و بندگی خالصانه در برابر خداوند متعال است. قرآن با بیان‌های مختلف و از طریق داستان‌های گوناگون، پیامدهای وخیم تکبر را گوشزد می‌کند و از مؤمنان می‌خواهد که از این صفت شیطانی دوری گزینند. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های انتقاد از غرور و تکبر در قرآن، داستان ابلیس (شیطان) است. ابلیس اولین موجودی بود که با تکبر و خودبرتربینی در برابر فرمان الهی سرپیچی کرد. هنگامی که خداوند به فرشتگان و ابلیس امر کرد که به آدم سجده کنند، ابلیس از این فرمان سر باز زد و دلیل خود را چنین بیان کرد: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» (اعراف، آیه ۱۲). این جمله، چکیده و مظهر تکبر است؛ زیرا ابلیس خود را برتر از آدم می‌دانست و درک نکرد که برتری واقعی در اطاعت از فرمان الهی و تسلیم در برابر حکمت خداوند است، نه در جنس آفرینش. همین تکبر و عجب بود که او را از درگاه الهی راند و به دشمنی آشکار برای بشریت تبدیل کرد. قرآن با بیان این داستان، ریشه اصلی تکبر را در خودبزرگ‌بینی و فراموشی جایگاه بندگی انسان در برابر خالق هستی معرفی می‌کند. نمونه‌های دیگر از غرور و تکبر که قرآن به تفصیل به آن‌ها پرداخته است، داستان فرعون و قارون است. فرعون نمادی از تکبر قدرت است. او خود را خدای مردم می‌دانست و به دلیل قدرت و سلطنت بی‌حد و حصرش، از پذیرش حق و دعوت پیامبران الهی، به ویژه حضرت موسی (ع)، سر باز زد. او با گستاخی تمام، مردم را به بردگی کشید و ادعای الوهیت کرد: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (نازعات، آیه ۲۴). قرآن سرانجامِ او و لشکریانش را غرق شدن در دریا بیان می‌کند؛ این عاقبت نشان می‌دهد که چگونه قدرت دنیوی، هنگامی که با تکبر همراه شود، به نابودی و هلاکت ختم می‌گردد. سرنوشت فرعون هشداری است برای تمام کسانی که بر اساس قدرت خود، خود را برتر از دیگران می‌دانند و از فرمان خداوند سرپیچی می‌کنند. قارون نیز نمونه‌ای از تکبر ناشی از ثروت و دارایی است. او از قوم موسی (ع) بود و از نعمات الهی، ثروت عظیمی به دست آورده بود. اما به جای شکرگزاری و فروتنی، به دارایی‌هایش فخر فروخت و آن را نتیجه علم و تدبیر خود می‌دانست: «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِندِي» (قصص، آیه ۷۸). او در برابر مردم و نصیحت‌کنندگان با غرور و خودپسندی رفتار می‌کرد. قرآن او و گنجینه‌هایش را به زمین فرو برد و این سرنوشت تلخ، بیانگر این است که تکبر بر پایه ثروت، نه تنها ارزشی ندارد، بلکه می‌تواند عامل نابودی فرد و دارایی‌هایش باشد. این داستان‌ها، غرور را به عنوان عاملی برای عدم پذیرش حقیقت و ناتوانی در تشخیص نعمت از امتحان الهی نشان می‌دهد. علاوه بر این داستان‌ها، قرآن در آیات متعدد، به طور مستقیم به نکوهش تکبر می‌پردازد. خداوند به صراحت اعلام می‌کند که «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» (نساء، آیه ۳۶ و لقمان، آیه ۱۸)؛ یعنی «خداوند کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست ندارد.» این عدم محبت الهی، نشان‌دهنده قبح و زشتی این صفت در نزد خداوند است. همچنین، در سوره لقمان (آیه ۱۸)، خداوند به مؤمنان توصیه می‌کند که در راه رفتن و سخن گفتن نیز تواضع پیشه کنند: «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»؛ یعنی «و از مردم به تکبر روی مگردان و در زمین با ناز و تکبر راه مرو، که خداوند هیچ خودپسندِ فخرفروشی را دوست ندارد.» این آیه نشان می‌دهد که تکبر حتی در کوچکترین حرکات و رفتار نیز مذموم است. قرآن همچنین عواقب تکبر را هم در دنیا و هم در آخرت به وضوح بیان می‌کند. متکبران از هدایت الهی محروم می‌شوند، زیرا غرورشان مانع از پذیرش حق و دیدن نشانه‌های خداوند می‌شود. در قیامت نیز جایگاه آنها جهنم خواهد بود: «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» (غافر، آیه ۷۶). در مقابل، قرآن مؤمنان را به تواضع و فروتنی دعوت می‌کند و آن را از صفات بندگان صالح خداوند می‌داند. تواضع، نردبان ترقی معنوی و کلید ورود به بهشت است، در حالی که تکبر، مانع از هر گونه رشد و کمال می‌شود و در نهایت، انسان را به سوی نابودی سوق می‌دهد. به طور کلی، قرآن با رویکردی جامع، تکبر را از ابعاد مختلفی مورد انتقاد قرار می‌دهد: از ریشه شیطانی آن در خودبرتربینی گرفته تا مظاهر آن در قدرت و ثروت، و سرانجام وخیم آن در دنیا و آخرت. هدف از این انتقاد، هشدار به انسان‌ها برای پرهیز از این صفت مهلک و روی آوردن به فروتنی و بندگی خالصانه در برابر پروردگار عالم است. قرآن می‌آموزد که عظمت و کبریا تنها شایسته خداوند است و هر کس که در این صفت با او شریک شود، خود را به هلاکت کشانده است. این تعالیم قرآنی، چراغ راهی است برای رسیدن به کمال انسانی و آرامش حقیقی در سایه بندگی و فروتنی.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

نقل است که در روزگاران قدیم، پادشاهی بود سخت مغرور و متکبر، که هرگاه سخن می‌گفت، گویی بر آسمان‌ها قدم می‌نهاد و خود را بالاتر از هر کس می‌دانست. او هرگز به نصیحت خردمندان گوش نمی‌داد و در پی هر آنچه دلش می‌خواست، ستم می‌کرد. اما در همان شهر، دِرویَشِ پیری بود که با تواضع و فروتنی زندگی می‌کرد و در هر گام، شکر نعمت‌های الهی را به جا می‌آورد. روزی قحطی شدیدی شهر را فرا گرفت و مردم بیچاره به درگاه پادشاه رفتند تا چاره‌ای بیندیشد، اما پادشاه با غرور و خودبینی، آنها را از خود راند. درویش پیر، با وجود فقرش، هر چه داشت با مردم تقسیم کرد و با دعاهای خالصانه‌اش از خداوند یاری خواست. طولی نکشید که باران رحمت الهی بارید و زمین دوباره سرسبز شد، اما قصر پادشاه متکبر بر اثر سیل ویران گشت. مردم که شاهد کرامت درویش و هلاکت پادشاه بودند، دانستند که عزت حقیقی در فروتنی و خشوع است و تکبر جز به خواری و نیستی نمی‌انجامد. سعدی نیک گفت: «تواضع سر رفعت افرازدت، تکبر به خاک اندر اندازدت.»

سوالات مرتبط