قرآن کریم بر مبنای عدالت، احسان و حکمت، تعامل با افراد دارای تفاوتهای اخلاقی را توصیه میکند. باید با مدارا، صبر، و اخلاق نیکو رفتار کرد، ضمن حفظ اصول خود و دعوت به راه حق با زبان نرم و حکمتآمیز.
در دنیای امروز که تفاوتها و تنوعات فرهنگی، فکری و اخلاقی بیش از پیش نمایان شده است، پرسش درباره نحوه تعامل با افرادی که از نظر اخلاقی با ما تفاوت دارند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. دین مبین اسلام، با تعالیم غنی و جامع خود، رهنمودهای روشنی در این زمینه ارائه میدهد که نه تنها به حفظ کرامت انسانی کمک میکند، بلکه راه را برای همزیستی مسالمتآمیز و حتی تأثیرگذاری مثبت بر دیگران هموار میسازد. قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) به ما میآموزند که چگونه حتی با وجود عمیقترین تفاوتها، رفتار ما مبتنی بر اصول الهی و انسانی باشد. 1. اصل عدالت و احسان: پایههای تعامل نخستین و مهمترین اصلی که قرآن در مورد نحوه برخورد با دیگران، صرفنظر از عقاید و اخلاقشان، مطرح میکند، «عدالت» و «احسان» است. خداوند در سوره ممتحنه (آیه 8) میفرماید: "لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ" (خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارهایتان بیرون نکردند، نهی نمیکند که با آنان نیکی و عدالت کنید؛ یقیناً خدا عدالتپیشگان را دوست دارد). این آیه به صراحت نشان میدهد که حتی با غیرمسلمانانی که خصومتی با ما ندارند، باید با نیکی و عدالت رفتار کرد. "بِرّ" به معنای نیکی مطلق، از نوع رفتار با والدین است و "قِسط" به معنای برقراری عدالت و انصاف است. این یعنی حتی اگر کسی از نظر اخلاقی یا اعتقادی با ما متفاوت باشد، حق اوست که با عدل با او رفتار شود و در صورت امکان، نیکی و محبت نیز شامل حال او گردد. این رویکرد، مبنای اصلی تعامل در جامعهای کثرتگرا است و راه را برای احترام متقابل باز میکند. اسلام هرگز به مسلمانان اجازه نمیدهد که به دلیل تفاوتهای اخلاقی یا اعتقادی، از اصول عدالت و انصاف عدول کنند. این نشاندهنده فراگیری و جهانشمولی آموزههای اخلاقی اسلام است. 2. مدارا و عدم اجبار در دین یکی از مهمترین اصول قرآنی در تعامل با غیرمسلمانان و افرادی با دیدگاههای متفاوت، اصل "لا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ" (هیچ اجباری در دین نیست) است که در سوره بقره (آیه 256) آمده است. این اصل نه تنها شامل عدم اجبار در پذیرش دین میشود، بلکه به معنای عدم تحمیل دیدگاهها و اخلاقیات شخصی نیز هست. ما وظیفه داریم ارزشهای خود را با حکمت و استدلال منطقی بیان کنیم، اما حق نداریم کسی را به پذیرش آنها مجبور کنیم. این رویکرد، احترام به انتخاب و اختیار انسانی را برجسته میکند و از درگیریهای بیهوده جلوگیری مینماید. وقتی با کسی روبرو میشویم که اخلاقیاتش با ما متفاوت است، باید به یاد داشته باشیم که وظیفه ما هدایت قلوب نیست، بلکه نمایش بهترین وجه از اخلاق اسلامی و دعوت با زبان نرم و حکمتآمیز است. اصرار بر تغییر فوری دیگران، غالباً به مقاومت و دلزدگی منجر میشود و نتیجهای معکوس به بار میآورد. 3. دفع بدی با نیکی: اخلاق حسنه در مواجهه با چالشها قرآن کریم راهکار عملی و مؤثری برای مواجهه با بدرفتاریها و تفاوتهای آزاردهنده ارائه میدهد. در سوره فصلت (آیه 34) میفرماید: "وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ" (و نیکی و بدی یکسان نیستند. [بدی را] با نیکوترین شیوه دفع کن؛ پس ناگهان کسی که میان تو و او دشمنی بود، گویی دوست صمیمی توست). این آیه نشان میدهد که بهترین پاسخ به بدی، نیکی است. وقتی کسی با ما بداخلاقی میکند یا دیدگاههای نامناسبی دارد که ما را آزار میدهد، واکنش متقابل با همان بدی، تنها آتش دشمنی را شعلهورتر میکند. اما اگر با صبر، بخشش، گذشت و رفتار نیکو پاسخ دهیم، میتوانیم قلبها را نرم کرده و حتی دشمنیها را به دوستی تبدیل کنیم. این مستلزم خودداری و کنترل نفس بسیار بالایی است، اما نتیجه آن بسیار شگفتانگیز و پایدار خواهد بود. این رویکرد تربیتی و اخلاقی، نه تنها باعث حفظ آرامش درونی فرد مسلمان میشود، بلکه تصویری زیبا و تاثیرگذار از اسلام را به نمایش میگذارد. 4. دعوت با حکمت و موعظه حسنه در صورتی که قصد هدایت یا اصلاح اخلاقی فردی را داریم، قرآن در سوره نحل (آیه 125) راه را نشان میدهد: "ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" (با حکمت و پند نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به بهترین شیوه مجادله نما). "حکمت" یعنی سخن مناسب در جای مناسب، شناخت مخاطب و استفاده از منطق قوی و استدلال صحیح. "موعظه حسنه" یعنی پند دادن با دلسوزی، زبان نرم، و بدون سرزنش و تحقیر. "جدال احسن" نیز به معنای بحث و گفتگو به بهترین شیوه، بدون توهین، تمسخر و با هدف یافتن حقیقت است، نه صرفاً غلبه بر حریف. این شیوه تعامل، احترام متقابل را حفظ کرده و فضای لازم برای شنیدن و فهمیدن را فراهم میآورد. ما در مواجهه با تفاوتهای اخلاقی نباید هرگز لحن تحقیرآمیز یا از موضع برتری داشته باشیم، بلکه باید با فروتنی و اخلاص، بهترین آموزهها را ارائه دهیم. حتی اگر نتوانیم عقاید کسی را تغییر دهیم، حداقل میتوانیم با اخلاق نیکو، او را به ارزشهای انسانی و اخلاقی اسلام نزدیک کنیم. 5. حفظ اصول و هویت خویش در عین حال که بر مدارا و رفتار نیکو تأکید میشود، اسلام هرگز به معنای بیتفاوتی نسبت به اصول اخلاقی و اعتقادی خود نیست. در سوره کافرون (آیه 6) آمده است: "لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ" (دین شما برای شما، و دین من برای من). این آیه مرزبندی اعتقادی را مشخص میکند. ما باید در عین احترام به تفاوتها، بر اصول اخلاقی و ارزشی خود پایبند باشیم و هرگز آنها را فدای همزیستی نکنیم. این بدان معناست که در برابر رفتارهای غیراخلاقی که با مبانی دینی و انسانی ما در تضادند، نباید سکوت کامل کرد یا آنها را تأیید نمود، بلکه باید با رعایت اصول فوق (حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن)، موضع خود را بیان کرد و از انحرافات دوری جست. ما میتوانیم با افراد با اخلاقیات متفاوت تعامل داشته باشیم و حتی دوست باشیم، اما این دوستی نباید به معنای پذیرش یا تأیید اعمالی باشد که از نظر ما غلط هستند. تعامل اجتماعی به معنای ذوب شدن در فرهنگ و اخلاق غالب نیست، بلکه برقراری ارتباط سازنده بر پایه احترام متقابل و حفظ هویت مستقل است. نتیجهگیری: رفتار با افرادی که از نظر اخلاقی با ما تفاوت دارند، یک هنر و یک تکلیف الهی است که نیازمند صبر، بصیرت و التزام به آموزههای قرآنی است. اسلام به ما میآموزد که با عدالت و احسان، مدارا و عدم اجبار، پاسخ بدی با نیکی، دعوت با حکمت و موعظه حسنه، و در عین حال حفظ هویت و اصول اخلاقی خود، با دیگران تعامل کنیم. این رویکرد نه تنها به حفظ آرامش فردی و اجتماعی کمک میکند، بلکه راه را برای نشر پیام اخلاقی اسلام از طریق عمل و نه صرفاً کلام، باز مینماید. در نهایت، نیت ما در هر تعاملی باید کسب رضایت الهی باشد، چرا که خداوند آگاهتر از همه به هدایتیافتگان و گمراهان است. با این شیوه، میتوانیم پلهای ارتباطی محکمی بسازیم و تأثیری ماندگار و مثبت بر اطرافیان خود بگذاریم.
خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارهایتان بیرون نکردند، نهی نمیکند که با آنان نیکی و عدالت کنید؛ یقیناً خدا عدالتپیشگان را دوست دارد.
و نیکی و بدی یکسان نیستند. [بدی را] با نیکوترین شیوه دفع کن؛ پس ناگهان کسی که میان تو و او دشمنی بود، گویی دوست صمیمی توست.
با حکمت و پند نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به بهترین شیوه مجادله نما؛ همانا پروردگار تو به کسانی که از راه او گمراه شدهاند، داناتر است و به هدایتیافتگان نیز آگاهتر است.
آوردهاند که روزی مردی عامی به مجلس شیخی دانا درآمد و سخنانی بر زبان آورد که برخلاف ادب و عرف بود و خاطر شیخ را بیازرد. شاگردان شیخ خشمگین شدند و خواستند با او درشتی کنند. اما شیخ خندید و گفت: «ای برادران! اگر هر کس را به میزان فهم و ادب او پاسخ گوییم، پس فرق ما با او چیست؟ ما باید آنچه را که نیکوست بگوییم، چه بشنوند و چه نشنوند. مدارا بهتر از جنگ است و لبخند، سنگی را از دل برمیدارد که هزار فریاد برنمیدارد.» پس شیخ با روی گشاده و کلام نرم، آن مرد را پند داد و او نیز از سخن شیخ متأثر شد و به خطا خویش پی برد. شیخ فرمود: «با خشم بر خشم افزودن، آتش را شعلهورتر کند، اما با نرمی و احسان، میتوان شرارههای آن را خاموش ساخت.» و اینگونه بود که دلها با نیکی و صبر، نرم میشد و نه با ستیزه و خشونت.