قرآن کریم به وضوح میان دینداری حقیقی که بر پایه اخلاص و رضایت الهی است و «دینفروشی» که استفاده ابزاری از دین برای منافع دنیوی و ریاکاری است، تمایز قائل شده است.
قرآن کریم، کتاب هدایت الهی، با دقت و ظرافت بینظیری به مسائل عمیق انسانی و معنوی میپردازد و در این میان، تمایز روشنی میان دینداری حقیقی و صادقانه و پدیده مذموم «دینفروشی» قائل شده است. این تمایز نه تنها از لحاظ مفهومی، بلکه در آیات متعدد با تشریح ویژگیهای هر دو گروه و عواقب اعمالشان، به وضوح تبیین شده است. دینداری حقیقی، آنگونه که قرآن تبیین میکند، ریشههای عمیقی در قلب و روح انسان دارد و از اخلاص، نیت پاک و اطاعت بیچون و چرای خداوند سرچشمه میگیرد. مؤمن واقعی کسی است که ایمانش نه از سر منفعتطلبی و ریا، بلکه از اعتقاد قلبی به وحدانیت خداوند، رسالت پیامبران، و حقیقت معاد نشأت میگیرد. چنین دینداریای، انسان را به سوی انجام اعمال صالح، دوری از گناهان، رعایت حقوق مردم، و تلاش برای برقراری عدالت در جامعه سوق میدهد. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که عبادات و اعمال نیک باید تنها برای کسب رضایت پروردگار انجام شود و نه برای جلب توجه مردم یا کسب منافع دنیوی. هدف نهایی مؤمن، رضایت الهی و نیل به سعادت اخروی است، و دنیا در نظر او تنها وسیلهای برای رسیدن به این هدف است، نه غایت و مقصد نهایی. به عنوان مثال، آیات متعددی بر اهمیت خلوص نیت در عبادت تأکید میکنند؛ در سوره بیّنه آیه 5 میخوانیم: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» یعنی «و به آنها فرمان داده نشد جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص گردانند و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین مستقیم و پایدار.» این آیه به وضوح نشان میدهد که محور دینداری، اخلاص و یکتاپرستی است و هرگونه عمل دینی که با انگیزهای غیر از رضایت خدا صورت گیرد، از مسیر اصلی خارج شده است. در مقابل، «دینفروشی» پدیدهای است که قرآن با شدّت آن را نکوهش میکند و به کرّات به آن اشاره دارد. دینفروش کسی است که ظاهری از دینداری به خود میگیرد، اما در باطن، نیتش کسب منفعت، قدرت، ثروت، یا شهرت دنیوی است. این افراد ممکن است با سوءاستفاده از موقعیت دینی خود، یا با تحریف و تفسیر نادرست آیات و احکام الهی، مردم را فریب دهند و به اهداف مادی خود برسند. قرآن از این عمل با تعبیر «فروش آیات خدا به بهای اندک» (شراء آیات الله بثمن قلیل) یاد میکند. این «بهای اندک» میتواند هرگونه منفعت دنیوی باشد که در مقایسه با پاداشهای الهی و سعادت ابدی، ارزشی ناچیز دارد. به عنوان مثال، در سوره بقره آیه 41 میخوانیم: «وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا» یعنی «و آیات مرا به بهای اندک نفروشید.» و در آیه 79 همین سوره میفرماید: «فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ» به معنای «پس وای بر کسانی که کتاب [تحریف شدهای] را با دستهای خود مینویسند، سپس میگویند: این از جانب خداست، تا با آن بهای اندکی به دست آورند! پس وای بر آنها از آنچه دستهایشان نوشته، و وای بر آنها از آنچه کسب میکنند.» این آیات به وضوح نشان میدهند که تحریف کلام الهی یا سوءاستفاده از آن برای منافع مادی، عملی نکوهیده و مستوجب عذاب است. یکی از برجستهترین مصادیق دینفروشی در قرآن، ویژگیهای منافقین است. منافقین کسانی هستند که در ظاهر خود را مسلمان و مؤمن نشان میدهند، اما در باطن کافر و دشمن اسلام و مسلمین هستند. انگیزه آنها از این ریا و تظاهر، معمولاً حفظ جان و مال یا کسب موقعیت و نفوذ در جامعه اسلامی بوده است. قرآن به تفصیل به صفات و اعمال منافقین میپردازد و فاش میکند که آنان به دنبال فریب خدا و مردم هستند، در حالی که در واقع خود را فریب میدهند. در سوره نساء آیه 142 میخوانیم: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا» یعنی «همانا منافقان، خدا را فریب میدهند، در حالی که او فریبدهنده آنهاست. و هرگاه برای نماز برخیزند، با کسالت برمیخیزند، و [هدفشان] ریاکاری در برابر مردم است، و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.» این آیه تصویری دقیق از دینفروشی ارائه میدهد: عملی که ظاهری از دین دارد، اما باطن آن تهی از اخلاص و سرشار از ریاکاری است. تفاوت اصلی و محوری میان دینداری و دینفروشی، در «نیت» و «هدف» است. دیندار واقعی، هدفش قرب الهی و رضایت اوست و هر عملش با این نیت آغاز میشود؛ اما دینفروش، هدفش منفعت دنیوی و جلب توجه مخلوق است، و دین را ابزاری برای رسیدن به این اهداف میسازد. قرآن کریم بارها بر این تمایز تأکید میکند تا مؤمنان را به سوی صداقت در ایمان و عمل هدایت کند و از دام ریاکاری و دنیاپرستی برهاند. در نهایت، قرآن به روشنی هشدار میدهد که عواقب دینفروشی در دنیا و آخرت وخیم است و این افراد نه تنها در دنیا آرامش حقیقی را نمییابند، بلکه در آخرت نیز به عذابی دردناک گرفتار خواهند شد. برعکس، دینداران حقیقی مورد رحمت و فضل الهی قرار میگیرند و به زندگی سعادتمندانه ابدی نائل میشوند. این تفاوت اساسی، قلب پیامهای قرآنی را تشکیل میدهد و راهنمای انسان در تشخیص حق از باطل و صداقت از فریب است.
و به آنچه نازل کردهام ایمان آورید که تصدیقکننده همان چیزی است که با شماست؛ و نخستین کافر به آن نباشید. و آیات مرا به بهای اندک نفروشید؛ و فقط از من پروا کنید.
پس وای بر کسانی که کتاب [تحریف شدهای] را با دستهای خود مینویسند، سپس میگویند: این از جانب خداست، تا با آن بهای اندکی به دست آورند! پس وای بر آنها از آنچه دستهایشان نوشته، و وای بر آنها از آنچه کسب میکنند.
همانا منافقان، خدا را فریب میدهند، در حالی که او فریبدهنده آنهاست. و هرگاه برای نماز برخیزند، با کسالت برمیخیزند، و [هدفشان] ریاکاری در برابر مردم است، و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.
و به آنها فرمان داده نشد جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص گردانند و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین مستقیم و پایدار.
در گلستان سعدی آمده است که یکی از دوستان، شیخی را دید که بسیار با حرارت و خشوع نماز میخواند. دوستش از او پرسید: «ای شیخ، این همه حضور قلب و خشوع از کجاست؟» شیخ خندهای کرد و گفت: «ای دوست، حقیقت را بگویم، خانهای در همین نزدیکی است و دختری از پنجره مرا مینگریست؛ خواستم او را از تقوای خود باخبر سازم تا شاید دلش به رحم آید و مرا به همسری بپذیرد!» سعدی با این داستان لطیف، تفاوت بین دینداری واقعی و ریاکاری را به زیبایی نشان میدهد؛ آنجا که عمل نیک، نه برای خدا بلکه برای چشم مردمان و منفعت شخصی انجام میشود، دیگر دینداری نیست، بلکه عین دینفروشی است.