از منظر قرآن و اسلام، حفظ سلامت روحی و جسمی و پرهیز از ضرر بر خود واجب است. بنابراین، رها کردن یک رابطه ناسالم که آرامش و رشد را سلب میکند و به جای آن تنها ماندن برای خودسازی و التیام، انتخابی برتر و منطبق با اصول اسلامی است.
در پاسخ به این پرسش که آیا تنها بودن بهتر از قرار گرفتن در یک رابطه ناسالم است، از دیدگاه قرآن کریم و اصول اسلامی، میتوان با قطعیت پاسخ مثبت داد. دین اسلام، با تأکید بر سلامت روحی و جسمی انسان و اهمیت آرامش و صلح درونی، هر آنچه که به فرد ضرر برساند، خواه جسمی یا روحی، را نهی میکند. رابطه ناسالم، که در عرف به آن «رابطه سمی» نیز میگویند، شامل هرگونه ارتباطی است که به جای بخشیدن آرامش، محبت و رشد، مایه رنج، اضطراب، تخریب شخصیتی یا حتی آزار جسمی و روحی باشد. چنین روابطی با تعالیم اساسی قرآن در تضاد هستند. قرآن کریم هدف از روابط انسانی، بهویژه در بستر ازدواج، را ایجاد «مودت و رحمت» و یافتن «آرامش» ذکر میکند. خداوند متعال در سوره روم، آیه ۲۱ میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ یعنی «و از نشانههای او این است که از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد. بیگمان در این [امر] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است.» این آیه، تصویری ایدهآل از رابطه سالم را ترسیم میکند که بر پایه سکون، مودت و رحمت استوار است. اگر یک رابطه این ارکان را از دست بدهد و به جای آن به منبعی از سلب آرامش، دشمنی و قساوت تبدیل شود، قطعاً از هدف اصلی خود منحرف گشته است. یکی از اصول بنیادین فقه اسلامی، قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» است، به این معنا که «در اسلام، ضرر رساندن به خود و دیگران ممنوع است.» این قاعده عام و شامل، هر گونه عمل یا وضعیتی را که به فرد یا جامعه آسیب میرساند، نفی میکند. یک رابطه ناسالم، ذاتاً مضر است؛ خواه این ضرر عاطفی، روانی، مالی یا حتی معنوی باشد. کسی که در یک رابطه سمی قرار دارد، به مرور زمان دچار فرسایش روحی، کاهش عزت نفس، اضطراب مزمن، و دوری از مسیر رشد و کمال میشود. قرآن همچنین در سوره بقره، آیه ۱۹۵ میفرماید: «وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۚ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ یعنی «و در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت میندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» این آیه گرچه در بستر جنگ و انفاق نازل شده، اما مفهوم عام «خود را به هلاکت نینداختن» شامل هر گونه ضرری است که انسان آگاهانه به خود وارد میکند. درگیر ماندن در یک رابطه ویرانگر که به روح و روان فرد صدمه میزند، مصداق بارز انداختن خود به هلاکت است. گاهی افراد به بهانه «صبر» در روابط ناسالم باقی میمانند. بله، صبر در برابر مشکلات و ناملایمات، یکی از فضایل بزرگ اسلامی است که در آیات متعددی به آن اشاره شده است. اما باید بین صبر در مسیر اصلاح و سازندگی و تحمل ظلم و ستم تفاوت قائل شد. صبر اسلامی، صبری فعال و سازنده است که با هدف بهبود وضعیت و با توکل بر خدا انجام میشود، نه صبری منفعلانه که به تسلیم در برابر آسیب و خواری منجر گردد. تحمل مداوم آزار و بیاحترامی نه تنها صبر نیست، بلکه میتواند به ضعف نفس و از دست دادن کرامت انسانی منجر شود که اسلام به شدت از آن نهی میکند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «لا ضرر و لا ضرار.» و این شامل ضرر به نفس نیز میشود. قرآن کریم به مسلمانان توصیه میکند که همواره با نیکی و احسان رفتار کنند، حتی با کسانی که بدرفتاری میکنند، اما این به معنای نادیده گرفتن حقوق خود یا اجازه دادن به دیگران برای آزار مداوم نیست. در سوره نساء، آیه ۱۹، خداوند به مردان توصیه میکند که با همسرانشان به نیکی رفتار کنند: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا»؛ یعنی «و با آنان به شایستگی رفتار کنید؛ و اگر از آنان کراهت داشتید، چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و خداوند در آن خیر فراوان قرار دهد.» این آیه حتی در شرایط عدم علاقه، بر حسن معاشرت تأکید دارد، اما حد و مرزهایی نیز برای روابط ناسالم قائل است، تا جایی که در موارد عدم اصلاح و ادامه ضرر، راهکارهایی چون طلاق (به عنوان آخرین راهحل) را برای حفظ سلامت طرفین مجاز دانسته است. این خود نشان میدهد که باقی ماندن در یک رابطه ویرانگر، بر جدایی ترجیح ندارد. به این ترتیب، تنها بودن، به ویژه در شرایطی که فرد میتواند از این دوره برای خودسازی، بازسازی روانی، و تقویت ارتباط با خداوند استفاده کند، بسیار ارزشمندتر از باقی ماندن در یک رابطه ناسالم است. تنهایی در این بستر، نه به معنای انزوا و دوری از اجتماع، بلکه به معنای خلوت با خویشتن برای التیام زخمها و بازیافتن قدرت درونی است. انسان در تنهایی هدفمند، میتواند به تأمل در آیات الهی بپردازد، به خودشناسی برسد و برنامهای برای زندگی سالمتر و پربارتر بریزد. این خود فرصتی برای رشد معنوی است که در شلوغی و تلاطم یک رابطه ناسالم، از دست میرود. بسیاری از بزرگان و عرفا نیز برای تهذیب نفس و رسیدن به کمال، دورههایی از خلوتنشینی و تنهایی را تجربه کردهاند. بنابراین، انتخاب تنها ماندن در برابر یک رابطه ناسالم، انتخاب سلامت، کرامت و رشد معنوی است، که همگی از اصول اساسی اسلام و قرآن کریم به شمار میروند. در نهایت، اسلام به انسانها راهنماهایی برای تشکیل خانواده و روابط سالم ارائه میدهد تا آرامش و رستگاری حاصل شود. وقتی این روابط از مسیر خود خارج شده و به منبعی از درد و رنج تبدیل میشوند، جدا شدن از آنها نه تنها جایز بلکه گاهی واجب است تا فرد بتواند زندگیای سالم، باکرامت و در مسیر رضایت الهی داشته باشد. این تصمیم، شجاعت و درایت میطلبد و از دیدگاه اسلامی، انتخابی مسئولانه برای حفظ نفس و ایمان است.
و از نشانههای او این است که از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد. بیگمان در این [امر] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است.
و در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت میندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، برای شما حلال نیست که زنان را به زور ارث ببرید، و آنها را تحت فشار قرار ندهید تا بخشی از آنچه به آنها دادهاید [مهریه] را ببرید، مگر اینکه مرتکب گناه آشکاری شوند. و با آنان به شایستگی رفتار کنید؛ و اگر از آنان کراهت داشتید، چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و خداوند در آن خیر فراوان قرار دهد.
در گلستان سعدی آمده است که حکیمی با تنی بیمار و روحی ناآرام، هر روز در رنج بود. یکی از شاگردانش از او پرسید: «ای استاد، سبب این پریشانی چیست؟ آیا بیماری شما را میآزارد؟» حکیم تبسمی کرد و گفت: «بیماری جسم را آزارد، اما آنچه روحم را میخراشد، نه بیماری است که همنشینی با نادانی است که پیوسته سخنان تلخ و نادرست بر زبان میآورد و بذر کینه میکارد.» شاگرد پرسید: «چرا او را ترک نمیکنی؟» حکیم پاسخ داد: «شرم از دوری و گمان مردمان مانع بود. اما اینک دریافتهام که زخم زبان بدتر از زهر مار است. اگرچه در این زمان تنها خواهم بود، اما روحم آرامش خواهد یافت و دلم از وسوسه بیخردی آسوده خواهد گشت. زیرا همنشینی با نیکان، گلستان است و همنشینی با بدان، آتشسوزان. گاه تنهایی، همنشینی با خداست و بسی بهتر از مصاحبت با آنان که از خدا دورند.» پس حکیم، آن همنشین بد را به شیوهای نیکو رها کرد و در خلوت خود، به درمان روح و جسم پرداخت و آرامشی یافت که سالها در آرزویش بود.