قرآن بر کسب مال حلال، اعتدال در مصرف و بخشش در راه خدا تاکید دارد. مال امانتی است برای آبادانی زمین و کمک به نیازمندان، نه برای بخل و احتکار.
در تعالیم نورانی قرآن کریم، مال و ثروت جایگاهی ویژه و نقشی حیاتی در زندگی فردی و اجتماعی انسان ایفا میکند. قرآن مال را نه تنها ابزاری برای رفاه و آسایش دنیوی میداند، بلکه آن را امانتی از سوی خداوند و وسیلهای برای آزمون بندگان قلمداد میکند. توصیههای قرآنی در مورد استفاده صحیح از مال، جامع و فراگیر است و ابعاد مختلف کسب، حفظ، انفاق و بهرهبرداری از آن را شامل میشود. این توصیهها راهنمای کاملی برای رسیدن به تعادل و عدالت اقتصادی در جامعه اسلامی است. یکی از مهمترین و بنیادیترین اصول در این زمینه، تأکید بر شفافیت و مشروعیت در منشأ مال است. قرآن کریم به شدت بر کسب مال از طریق حلال و مشروع تأکید دارد و هرگونه درآمدی که از راه باطل، ظلم، ربا، رشوه، غش و فریب به دست آید را حرام و ناپسند میشمارد. خداوند در سوره بقره، آیه ۲۷۵، ربا را به شدت نهی میکند و میفرماید: "الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا..." (کسانی که ربا میخورند، [در قیامت] برنمیخیزند مگر مانند کسی که شیطان او را با تماس خود آشفته و دیوانه کرده است. این بدان سبب است که گفتند: خرید و فروش [نیز] مانند رباست. در حالی که خدا خرید و فروش را حلال کرده و ربا را حرام نموده است). این تأکید بر حلالبودن درآمد، پایهای برای سلامت اقتصادی فرد و جامعه است، زیرا مال ناپاک نه تنها برکت ندارد، بلکه موجب فساد و تباهی میشود و سعادت دنیوی و اخروی فرد را به خطر میاندازد. قرآن کسب روزی حلال را جهادی در راه خدا میداند و به مؤمنان فرمان میدهد که از طیبات و آنچه پاکیزه است، بخورند و بهره ببرند. این امر، نه تنها به سلامت جسمی انسان کمک میکند، بلکه روح و روان او را نیز از آلودگیها دور میسازد و به او احساس رضایت و آرامش میبخشد. بنابراین، هر مسلمانی موظف است در انتخاب شغل و راه کسب درآمد خود، نهایت دقت را به کار گیرد تا از مسیر حلال و مشروع منحرف نشود. دومین محور توصیههای قرآنی، چگونگی مصرف و انفاق مال است. قرآن کریم مسلمانان را به اعتدال و میانهروی در مصرف تشویق میکند. نه اسراف و تبذیر را میپسندد و نه بخل و خساست را. خداوند در سوره فرقان، آیه ۶۷، ویژگی بندگان رحمان را چنین توصیف میکند: "وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا" (و کسانی که چون انفاق کنند، نه اسراف ورزند و نه بخل، و میان این دو حدّ، راهی میانه پیش گیرند). اسراف، به معنای زیادهروی در مصرف و هدر دادن نعمتهاست که منجر به هدر رفتن منابع، ضرر رساندن به محیط زیست و جامعه، و ایجاد فشارهای اقتصادی بر دیگران میشود. این عمل نه تنها از نظر اقتصادی مذموم است، بلکه از نظر اخلاقی نیز نقص بزرگی به شمار میرود. در مقابل، بخل و امساک نیز موجب توقف چرخه اقتصادی، عدم کمک به نیازمندان و در نهایت، فقر و محرومیت در جامعه میگردد. قرآن، مسرفین را "برادران شیاطین" میخواند (اسراء: ۲۷) و بخیلان را به شدت سرزنش میکند و آنان را از رحمت الهی دور میداند. بنابراین، یک مسلمان واقعی باید در زندگی خود، چه در امور شخصی و چه در امور عمومی، حد اعتدال را رعایت کند و از مصرفگرایی بیرویه و تجملگرایی افراطی دوری جوید. این اعتدال نه تنها در میزان مصرف، بلکه در کیفیت و نوع آن نیز باید رعایت شود، به طوری که نه باعث تباهی و نه موجب محرومیت شود. سومین توصیه مهم، مربوط به انفاق و بخشش در راه خداست. قرآن کریم به شدت به انفاق در راه خدا، کمک به نیازمندان، ایتام، مساکین و در راهماندگان ترغیب میکند. انفاق را نه تنها عامل پاکی مال، بلکه وسیلهای برای رشد و فزونی برکت میداند. خداوند در سوره بقره، آیه ۲۶۱، پاداش انفاقکنندگان را چنین بیان میکند: "مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ" (مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مانند دانهای است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه، صد دانه باشد؛ و خدا برای هر که بخواهد، [پاداشش را] چند برابر میکند؛ و خدا گشایشدهنده و داناست). این تشبیه زیبا، نشاندهنده برکت و پاداش بیکران الهی برای کسانی است که از آنچه دارند، در راه خدا انفاق میکنند. زکات به عنوان یکی از ارکان اسلام، نمونه بارزی از انفاق واجب است که حق مشخصی از مال اغنیا برای فقرا محسوب میشود. علاوه بر زکات، صدقات و کمکهای داوطلبانه نیز بسیار مورد تأکید قرار گرفتهاند. انفاق نه تنها فقر را از جامعه میزداید، بلکه روحیه تعاون و همبستگی را در میان مسلمانان تقویت میکند و فاصله طبقاتی را کاهش میدهد و موجب نزدیکی قلوب میشود. قرآن تأکید میکند که انفاق باید از اموال پاکیزه و با نیت خالصانه باشد و بدون منت و آزار صورت گیرد تا اجر و پاداش آن کامل شود، زیرا هر گونه منّتگذاری یا آزار، اجر انفاق را باطل میکند. چهارمین نکته مهم، عدم کنز و احتکار مال است. قرآن کریم به شدت از کسانی که ثروت را جمعآوری کرده و از انفاق آن در راه خدا خودداری میکنند، نکوهش میکند. در سوره توبه، آیه ۳۴، عاقبت دردناک کسانی که طلا و نقره را کنز میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند، بیان شده است: "وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ" (و کسانی که طلا و نقره را ذخیره میکنند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده). این آیات به وضوح نشان میدهد که مال باید در چرخه اقتصادی جامعه قرار گیرد و حبس آن از گردش، گناهی بزرگ محسوب میشود، زیرا منجر به رکود اقتصادی، تمرکز ثروت در دست عدهای قلیل و در نهایت نابرابری و فقر در جامعه میشود. هدف قرآن از این نهی، تضمین گردش ثروت و جلوگیری از تمرکز آن در دست عدهای قلیل است تا همه افراد جامعه از منافع آن بهرهمند شوند و عدالت اقتصادی در جامعه برقرار گردد. در نهایت، قرآن به اهمیت سرمایهگذاری و توسعه مال برای خدمت به جامعه و آبادانی زمین اشاره میکند. مال نباید صرفاً برای مصرف شخصی و لذتطلبی باشد، بلکه باید به گونهای به کار گرفته شود که به رشد و توسعه جامعه کمک کند. این شامل ایجاد فرصتهای شغلی، تولید کالاها و خدمات ضروری، و مشارکت در پروژههای عمومی است که به بهبود زندگی مردم منجر میشود. قرآن به مؤمنان توصیه میکند که از اموال خود به نفع خود و جامعه استفاده کنند و آن را وسیلهای برای تحقق اهداف الهی و آبادانی زمین قرار دهند، که خود نوعی عبادت و جهاد محسوب میشود. همچنین، حفظ حقوق دیگران در مال، از جمله حقوق یتیمان، فقیران، کارگران، و کسانی که به حمایت نیاز دارند، از دیگر توصیههای کلیدی قرآنی است که به عدالت اجتماعی و اقتصادی منجر میشود. قرآن کریم بارها بر رعایت حقوق دیگران و پرداختن حق آنها تأکید دارد و این موضوع را جزئی جداییناپذیر از ایمان میداند. بنابراین، استفاده صحیح از مال در دیدگاه قرآنی، یک رویکرد جامع و مسئولانه است که هم ابعاد فردی و هم ابعاد اجتماعی را در بر میگیرد و به سعادت دنیوی و اخروی انسان کمک میکند. این توصیهها، نه تنها راهنمای مسلمین در امور مالی است، بلکه الگویی برای هر جامعهای است که در پی عدالت، برابری و رفاه پایدار باشد و میخواهد بر اساس ارزشهای انسانی و الهی پیشرفت کند.
کسانی که ربا میخورند، [در قیامت] برنمیخیزند مگر مانند کسی که شیطان او را با تماس خود آشفته و دیوانه کرده است. این بدان سبب است که گفتند: خرید و فروش [نیز] مانند رباست. در حالی که خدا خرید و فروش را حلال کرده و ربا را حرام نموده است. پس هر کس موعظهای از پروردگارش به او رسد و (از رباخواری) باز ایستد، آنچه در گذشته گرفته، مال اوست و کارش با خداست؛ و هر که بازگردد، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
و کسانی که چون انفاق کنند، نه اسراف ورزند و نه بخل، و میان این دو حدّ، راهی میانه پیش گیرند.
مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مانند دانهای است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه، صد دانه باشد؛ و خدا برای هر که بخواهد، [پاداشش را] چند برابر میکند؛ و خدا گشایشدهنده و داناست.
و کسانی که طلا و نقره را ذخیره میکنند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده.
آوردهاند که در دیار خراسان بازرگانی بود نامور به غنا، اما دلتنگ از کثرت مال و اندیشه حفظ آن. شبها از بیم دزد و روزها از خوف حکّام، آرام نداشت. روزی در مجلس درویشی نشسته بود و درویش به سخاوت و بخشش میگفت. بازرگان با آهی از دل گفت: "ای شیخ، این مال جز وبالی بر جان من نیست. کاش به قدر کفاف داشتمی و آسوده بودمی." درویش خندهای زد و گفت: "ای برادر، مال را نه برای بستن و گنج کردن آوردهاند، بل برای گشایش کار خلق و آسودگی دل. اگر مال را همچون چشمهای ببینی که آب از آن میجوشد و به کشتزاران میرسد، نه همچون تالابی که آب را در خود حبس کند و بگنداند، آنگاه خواهی دید که مال تو را نه وبال، بل وبالبردار است و باعث آرامش جان. بخشش، همچون آبی است که بر آتش حرص میریزد و آن را فرونشاند، و برکت آورد." بازرگان از این سخن پند گرفت و از آن پس، نه تنها در کسب حلال کوشید، که از مال خود برای نیازمندان و آبادانی شهرش نیز انفاق کرد و دید که دلش آسوده و مالش با برکتتر شد. او فهمید که ثروت حقیقی در بخشش است، نه در اندوختن.