نشانهی واقعی پرهیزکاری در قرآن، تقوایی جامع است که شامل ایمان قلبی، عمل صالح، انفاق در راه خدا، وفای به عهد، صبر در سختیها و راستگویی در همه ابعاد زندگی است. این تقوا نه تنها باعث رستگاری اخروی میشود، بلکه آرامش و بصیرت در زندگی دنیوی را نیز به ارمغان میآورد.
پرهیزکاری واقعی، که در قرآن کریم با واژه «تقوا» شناخته میشود، نه یک عمل ظاهری یا صرفاً انجام چند مناسک عبادی، بلکه یک حالت جامع و عمیق قلبی و عملی است که تمام ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. تقوا به معنای خودآگاهی و بیداردلی نسبت به حضور دائمی خداوند، رعایت حدود الهی، و اجتناب از هر آنچه که موجب ناخشنودی اوست، میباشد. این واژه از ریشه «وقی» به معنای «حفظ کردن و پرهیز کردن» است و در اصطلاح قرآنی، به معنای پرهیز از گناه و معصیت و حفاظت از نفس در برابر وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی است. اما این پرهیز تنها به معنای دوری از بدیها نیست، بلکه شامل انجام نیکوئیها و عمل به دستورات الهی نیز میشود. این یک مفهوم پویا و چندوجهی است که در طول زندگی فرد شکل میگیرد و تکامل مییابد. قرآن کریم در آیات متعدد، نشانههای واقعی پرهیزکاری را به تفصیل بیان میکند. یکی از جامعترین تعاریف تقوا در سوره بقره، آیه ۱۷۷ ارائه شده است. این آیه به روشنی نشان میدهد که پرهیزکاری فراتر از جهتگیری به سوی مشرق و مغرب (یعنی صرفاً انجام مناسک ظاهری) است و به عمق ایمان و اخلاق و عمل صالح میپردازد. این آیه شش ویژگی کلیدی را برای پرهیزکاران برمیشمرد: اول: ایمان واقعی به ارکان دین: این ایمان شامل باور عمیق و قلبی به خداوند یگانه، روز قیامت (باور به حساب و کتاب اعمال و پاداش و کیفر)، فرشتگان، کتب الهی (قرآن و کتب پیشین)، و پیامبران الهی است. این باور زیربنای هر گونه عمل صالح و پرهیزکاری است، چرا که انسان با ایمان به این حقایق است که هدفمند زندگی میکند و خود را همواره در محضر الهی میبیند و اعمالش را با دقت و توجه انجام میدهد. این ایمان، تنها یک ادعای زبانی نیست، بلکه باید در تمام زوایای وجود انسان نفوذ کرده و مبنای جهانبینی و رفتار او باشد. دوم: انفاق در راه خدا با وجود علاقه به مال: بخشش مال و کمک به نیازمندان، از جمله خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، در راهماندگان، سائلان و در راه آزاد کردن بردگان، یکی از برجستهترین نشانههای تقواست. این عمل نه تنها گویای بخشش و سخاوت است، بلکه نشاندهنده غلبه بر محبت دنیا و تعلقات مادی و تقدم محبت الهی بر همه چیز است. این انفاق، صرفاً از سر بینیازی یا به رخ کشیدن نیست، بلکه در حالی است که انسان خود به آن مال نیاز یا علاقه دارد، که این خود نشانهای از خلوص نیت و تقوای عمیق و ایثار است. چنین بخششی، قلب را از تعلقات دنیوی آزاد کرده و به خداوند نزدیکتر میسازد. سوم: برپاداشتن نماز و پرداخت زکات: این دو رکن اساسی عبادی، نماد ارتباط عملی انسان با خدا و ارتباط با خلق خداست. نماز، ارتباطی مستقیم و روحی با آفریدگار است که انسان را از فحشا و منکر باز میدارد و به او آرامش و جهتگیری معنوی میدهد. زکات نیز، نماد توجه به حقوق اجتماع و پاک کردن مال است که ثروت را در جامعه به گردش درمیآورد و فاصله طبقاتی را کاهش میدهد. انجام صحیح و با توجه این دو فریضه، نشاندهنده اهمیت دادن به دستورات الهی و تربیت نفس و پاکیزگی روح و جسم است. چهارم: وفای به عهد و پیمان: صداقت و پایبندی به قول و قرار، چه با خدا و چه با مردم، از دیگر نشانههای بارز پرهیزکاری است. کسی که عهد میشکند، اساس اعتماد اجتماعی را سست میکند و از مسیر تقوا فاصله میگیرد. قرآن به شدت بر وفای به عهد تاکید دارد و آن را از اوصاف مومنان واقعی میشمارد. این شامل تعهدات فردی، اجتماعی، و الهی میشود و نشان از انضباط و مسئولیتپذیری فرد دارد. پنجم: صبر و استقامت در سختیها و نبردها: پرهیزکار واقعی کسی است که در برابر مصائب، بیماریها، فقر، و در میدان نبرد (جهاد)، صبور و با استقامت باشد. صبر در این معانی نه تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه یک نیروی معنوی است که انسان را در برابر چالشها مقاوم میسازد و اجازه نمیدهد از مسیر حق منحرف شود. این پایداری، نشانهای از اتکال به خداوند و تسلیم در برابر قضای الهی است. ششم: صدق و راستی: آیه پایانی (اولئک الذین صدقوا) این افراد را صادق مینامد. صدق یعنی هماهنگی گفتار، پندار و کردار. کسی که تقوا دارد، در همه ابعاد زندگی خود راستگو و صادق است و از دروغ، ریا و نفاق دوری میکند. این صدق، هم در ارتباط با خداست و هم در ارتباط با خویشتن و دیگران. علاوه بر این آیه جامع، آیات دیگری نیز به ابعاد مختلف تقوا اشاره میکنند. مثلاً در سوره آل عمران، آیه ۱۳۴، صفات متقین را چنین برمیشمرد: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.» این آیه بر انفاق در هر دو حال فقر و غنا، فرو بردن خشم، و گذشت از مردم تاکید دارد. اینها نشانههایی از یک قلب پاک و روحی بزرگ هستند که برای دستیابی به تقوا ضروریاند. فرو بردن خشم و گذشت از مردم، نشان میدهد که تقوا تنها در ارتباط با خدا نیست، بلکه در ارتباط با دیگران و رعایت حقوق آنها نیز نمود مییابد و به کمال انسانیت میانجامد. همچنین، در سوره حجرات، آیه ۱۳، خداوند متعال میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ.» این آیه به صراحت بیان میکند که ملاک برتری انسانها در نزد خدا، نه نژاد، نه مال و نه جاه، بلکه تنها تقواست. این یعنی ارزشگذاری واقعی انسانها در نظام الهی، بر اساس میزان پرهیزکاری و خدا ترسی آنهاست که نشاندهنده یک سیستم ارزشی مبتنی بر عدالت و فضیلت است. تقوا در زندگی روزمره به صورتهای گوناگونی خود را نشان میدهد. یک فرد پرهیزکار در تعاملات اجتماعی خود عادل، راستگو و امانتدار است. در کسب و کار خود از ربا و هرگونه معاملۀ حرام دوری میکند و به حلالترین راهها برای کسب روزی روی میآورد. در خانواده، با همسر و فرزندانش با مهربانی و احترام رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت مینماید. در مواجهه با وسوسههای گناه، به جای تسلیم شدن، به یاد خداوند میافتد و با کمک او از آن پرهیز میکند. تقوا یعنی اینکه انسان در خلوت و آشکار، خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود بداند و همواره تلاش کند تا رضایت او را جلب کند. این خودآگاهی باعث میشود که انسان همواره به فکر اصلاح نفس خود باشد و از هرگونه غرور و خودبزرگبینی دوری کند. در حقیقت، هر عملی که با نیت خالص و برای رضای خداوند انجام شود و با شرع مقدس اسلام مطابقت داشته باشد، میتواند جلوهای از تقوا باشد. از طرفی، پرهیزکاری تنها به معنای دوری از گناه نیست، بلکه به معنای نزدیک شدن به خداوند از طریق انجام اعمال صالح و نیکوکاری است. کسی که پرهیزکار است، در پی آن است که نه تنها خود را از آلودگیها پاک کند، بلکه جامعه را نیز به سمت پاکی و فضیلت سوق دهد. او منادی خیر و نیکی است و به دیگران نیز سفارش به حق و صبر میکند. تقوا به انسان بصیرت و بینش میدهد تا حق را از باطل تشخیص دهد، همانطور که در سوره انفال، آیه ۲۹ آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَاناً وَیُکَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.» یعنی اگر تقوای الهی پیشه کنید، خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار میدهد و گناهانتان را میپوشاند و شما را میآمرزد. این آیه به یکی از مهمترین ثمرات تقوا یعنی «فرقان» (قدرت تشخیص و تمییز) اشاره دارد که نشاندهنده عمق تأثیر تقوا بر بینش درونی انسان است. پرهیزکاری یک سفر مداوم در مسیر رشد و کمال انسانی است و هر لحظه زندگی فرصتی برای تقویت این صفت الهی است. در نهایت، پرهیزکاری نه تنها راه نجات در آخرت است، بلکه آرامش و موفقیت را در دنیا نیز به ارمغان میآورد و انسان را به بالاترین درجات قرب الهی میرساند.
نیکوکاری این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید؛ بلکه نیکوکاری کسی است که به خدا، و روز قیامت، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورد؛ و مال خود را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان، و یتیمان، و بینوایان، و در راهماندگان، و درخواستکنندگان، و در (راه آزادی) بردگان، بدهد؛ و نماز را برپا دارد؛ و زکات بپردازد؛ و کسانی که چون عهد بندند به عهد خود وفا میکنند؛ و در سختی و بیماری، و در هنگام جنگ، صبر پیشه میکنند. آنان کسانی هستند که راست گفتند و آنانند پرهیزکاران.
همانان که در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میخورند و از مردم در میگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بیگمان ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانای آگاه است.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی از یکی از مردان حکیم پرسید: «ای پیر فرزانه، در این دنیای پر غوغا، چه چیز است که قدر و ارزش واقعی انسان را میسازد؟ آیا مال و جاه است یا قدرت و شوکت؟» مرد حکیم با لبخندی گرم پاسخ داد: «ای پادشاه نیکسیرت! در حقیقت، نه مال و نه جاه، بلکه گوهر وجود انسان در کردار نیک و دلی پر از نیکاندیشی است. اگر گنجینهای از طلا داشته باشی ولی دلی ناپاک و زبانی دروغگو، نزد خداوند و مردمان چه ارزشی داری؟ ارزش حقیقی آدمی در تقوای اوست؛ در ترس از پروردگار، در وفای به عهد، در بخشندگی بیمنت، در دلی که برای بندگان خدا میتپد و در عملی که برای رضای حق انجام گیرد. آنکه در ظاهر فقیر است اما باطن او از پرهیزکاری و درستکرداری سرشار، نزد خدا و خلق مقامی بس بلند دارد. چرا که لباس ظاهری کهنه شود و مال دنیا فانی گردد، اما نام نیک و اثر عمل صالح تا ابد باقی میماند.» پادشاه از این سخنان حکیمانه به تفکر فرو رفت و دانست که پرهیزکاری و نیکی درونی، والاترین نشانه قدر و منزلت است.