چرا گاهی از موفقیت دیگران ناراحت می‌شوم؟

احساس ناراحتی از موفقیت دیگران اغلب ریشه در حسادت و عدم قناعت دارد. قرآن ما را به شکرگزاری، توکل بر خدا و تمرکز بر مسیر رشد خودمان تشویق می‌کند تا به آرامش برسیم و از این رنج رها شویم.

پاسخ قرآن

چرا گاهی از موفقیت دیگران ناراحت می‌شوم؟

احساس ناراحتی یا دلخوری از موفقیت دیگران، یک حس انسانی رایج است که بسیاری از ما در مقاطعی از زندگی آن را تجربه می‌کنیم. این احساس می‌تواند از جنبه‌های مختلفی سرچشمه بگیرد؛ از مقایسه خود با دیگران گرفته تا عدم رضایت به آنچه خداوند به ما داده است. در نگاه قرآنی و اسلامی، این احساس اغلب به یکی از بیماری‌های قلبی به نام «حسادت» یا حداقل «غبطه منفی» نزدیک می‌شود که نیازمند توجه و درمان است. قرآن کریم و سنت نبوی راهکارهای عمیق و مؤثری برای مدیریت و رفع این گونه احساسات ارائه می‌دهند تا انسان به آرامش درونی و رضایت حقیقی دست یابد. یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های این ناراحتی، «حسادت» (حسد) است. حسد به معنای آرزوی زوال نعمت و موفقیت از دیگران و انتقال آن به خود است. این مفهوم با «غبطه» (آرزوی داشتن نعمتی که دیگری دارد بدون آرزوی زوال آن از او) متفاوت است. در اسلام، حسد به شدت مذمت شده و به عنوان یک آفت ویرانگر برای قلب و ایمان شناخته می‌شود. قرآن کریم در سوره فلق، آیه 5، به ما می‌آموزد که از شر حسود هنگامی که حسادت ورزد، به خدا پناه ببریم: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» این آیه نشان می‌دهد که حسد نه تنها برای فرد حسادت‌ورزنده مضر است، بلکه می‌تواند شرور خود را به دیگران نیز سرایت دهد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرموده‌اند: «الحسد یأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب» (حسد نیکی‌ها را می‌خورد، همانطور که آتش هیزم را می‌خورد). این تعبیر گویای آن است که حسد چگونه می‌تواند اعمال نیک انسان را بی‌اثر کرده و او را از مسیر تقرب به خداوند دور سازد. دلیل دیگر برای این ناراحتی، عدم درک صحیح از مفهوم «رزق» و «تقدیر الهی» است. خداوند متعال خود را «الرزاق» (روزی‌دهنده) معرفی می‌کند و رزق و روزی هر بنده‌ای را به حکمت خود تعیین و تقسیم می‌نماید. در سوره زخرف، آیه 32 می‌فرماید: «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا ۗ وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ» (آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما خود معیشتشان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی دیگر درجاتی برتری دادیم تا بعضی از آنها بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگار تو از آنچه گرد می‌آورند بهتر است). این آیه به وضوح بیان می‌کند که تفاوت‌ها در سطح معیشت و موفقیت، بخشی از حکمت الهی است و هدف از آن ایجاد تعامل و خدمت متقابل در جامعه است. درک این حقیقت که هر آنچه به ما می‌رسد یا به دیگران داده می‌شود، بر اساس علم و حکمت بی‌کران الهی است، می‌تواند ذهن را از مقایسه‌های بیهوده و حسادت‌آمیز رها سازد. راهکار اصلی برای مقابله با این احساس، «قناعت» و «شکرگزاری» است. قناعت به معنای رضایت قلبی به آنچه از جانب خداوند نصیب انسان شده است و عدم طمع به ماورای آن است. قناعت، گنجی تمام‌نشدنی است که انسان را از اسارت نیازهای مادی آزاد می‌سازد و آرامش واقعی را به ارمغان می‌آورد. پیامبر (ص) فرمودند: «قد أفلح من أسلم ورزق کفافاً وقنعه الله بما آتاه» (به راستی رستگار شد کسی که اسلام آورد و به او روزی به اندازه کفایت داده شد و خداوند او را به آنچه به او داده بود، قانع ساخت). در کنار قناعت، شکرگزاری نقش حیاتی دارد. وقتی انسان بر نعمت‌های موجود خود شکرگزار باشد، ذهنش از تمرکز بر کمبودها یا آنچه دیگران دارند، به سمت فراوانی‌های زندگی خودش معطوف می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم: 7) (اگر شکرگزار باشید، قطعا بر [نعمت] شما می‌افزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، عذاب من بسیار سخت است). شکرگزاری نه تنها نعمت‌ها را افزایش می‌دهد، بلکه قلبی آرام و روحی باطراوت به انسان می‌بخشد. همچنین، نباید فراموش کرد که زندگی دنیا فانی و گذراست. موفقیت‌های دنیوی هرچند در زمان خود جلوه کنند، اما در مقیاس ابدی و اخروی ناچیزند. قرآن کریم بارها بر این حقیقت تأکید می‌کند که زندگی دنیا «بازی و سرگرمی» است و ارزش حقیقی در کسب رضایت الهی و توشه برای آخرت است. در سوره حدید، آیه 20 می‌فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۚ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و افزون‌طلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاه روییده از آن، کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد ببینی، سپس خاشاک گردد. و در آخرت عذابی سخت است و مغفرتی از خدا و رضوان. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست). این دیدگاه کمک می‌کند تا ارزش‌گذاری ما از موفقیت‌های دنیوی دیگران تعدیل شود و از مقایسه‌های منفی رهایی یابیم. به جای حسادت، اسلام به ما می‌آموزد که «فاستبقوا الخیرات» (در کارهای خیر از یکدیگر پیشی بگیرید). این رقابت سالم و سازنده، نه تنها به نفع فرد است بلکه به پیشرفت کل جامعه کمک می‌کند. مؤمنان برادر و خواهر یکدیگرند و باید از موفقیت همدیگر شاد شوند و برای یکدیگر خیر بخواهند. این نشانه سلامت ایمان و روحیه ایثارگری است. وقتی برای دیگری خیر بخواهیم، انرژی مثبت به سمت خودمان نیز بازمی‌گردد. همچنین، لازم است که تمرکز خود را از مقایسه با دیگران به «مسیر رشد شخصی» خودمان معطوف کنیم. هر کس رسالت و مسیر منحصر به فرد خود را در زندگی دارد. آنچه برای دیگری مناسب است، لزوماً برای ما نیست و بالعکس. باید با جدیت برای اهداف شخصی و الهی خود تلاش کنیم و از فضل خداوند بخواهیم: «وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء: 32) (و از فضل خدا بخواهید). نهایتاً، تقویت ایمان و توکل بر خداوند، کلید اصلی رهایی از این ناراحتی‌هاست. وقتی انسان قلباً به این باور برسد که همه امور در دست خداوند است و او بهترین تقدیر را برای بندگانش رقم می‌زند، آرامش عمیقی به دست می‌آورد. توکل واقعی به معنای دست کشیدن از تلاش نیست، بلکه به معنای تلاش حداکثری و سپردن نتیجه به اراده حکیمانه الهی است. این توکل، اضطراب و حسادت را از میان برمی‌دارد و جای آن را با رضایت و امید پر می‌کند. پس، برای مدیریت این احساسات، بر روی تربیت نفس، شکرگزاری، قناعت، توکل و رقابت در خیرات تمرکز کنیم تا به جای ناراحتی از موفقیت دیگران، از آن درس بگیریم و برای پیشرفت خودمان انگیزه یابیم و در کنار آن، شادی و همدلی را در جامعه ترویج دهیم. این مسیر، راهی به سوی آرامش پایدار و رضایت الهی است. (890 کلمه)

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

روزی، درویشی ساده‌دل از کنار پادشاهی می‌گذشت که در اوج شکوه و جلال بود و از وسعت ملکش سخن می‌گفت. پادشاه با غرور پرسید: «ای درویش، تو چه داری که مرا نیست؟» درویش با لبخندی آرام پاسخ داد: «من آرامشی دارم که تو در پی افزایش سلطنتت از دست داده‌ای. من به آنچه خدا داده قانعم و هر شب با دلی آسوده سر بر بالین می‌گذارم، در حالی که تو هر شب از بیم زوال مملکتت در فکری و اندیشه‌ای.» این حکایت سعدی از گلستان، به ما یادآوری می‌کند که موفقیت و شادمانی واقعی در آرامش درونی و قناعت به رزق الهی است، نه در داشته‌های مادی یا مقایسه خود با دیگران. پس بیایید به جای حسرت خوردن به آنچه دیگران دارند، بر نعمت‌های خودمان شکر گزاریم و از آرامش قلبمان لذت ببریم.

سوالات مرتبط