غرور ناشی از احساس برتری نسبت به دیگران و نداشتن حس شکرگزاری است.
غرور یکی از پدیدههای پیچیده روانی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. این احساس بهطور عمده ناشی از احساس برتری نسبت به دیگران است و در واقع میتواند یک مانع جدی در مسیر رشد و پیشرفت فردی و اجتماعی به حساب آید. انسانها دچار غرور میشوند به دلیل احساس برتری نسبت به دیگران و نادیده گرفتن واقعیتهای زندگیشان. این احساس برتری میتواند از موفقیتها، درآمد، زیبایی یا حتی دانش شخص نشأت بگیرد. به عبارت دیگر، زمانی که ما به موفقیتهایی دست پیدا میکنیم یا به مرتبهای از علم و دانش میرسیم، ممکن است دچار این اشتباه شویم که خود را برتر از دیگران فرض کنیم و این امر به غرور منجر میشود. به عنوان مثال، در سوره زمر آیه 60، خداوند میفرماید: 'وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ ۖ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ'. این آیه به روشنی تصریح میکند که همه مردم در روز قیامت به حالتی خاضع و ذلیل میآیند، و هیچکس در برابر عظمت الهی جایی برای خود نمیبیند. این آیه به ما یادآوری میکند که هیچکس در برابر خداوند بزرگ نمیتواند خود را برتر بداند و این احساس غرور هیچ معنایی ندارد. علاوه بر این، در سوره لقمان آیه 18 خداوند به انسانها هشدار میدهد: 'وَلَا تَصْعَرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا'. در اینجا به ما تاکید میشود که رفتار متکبرانه و سبکسری در برابر دیگران نادرست است. غرور در واقع حاصل نداشتن حس شکرگزاری و درک عمیق از لطف خداوند است. اگر انسان به نعمتها و مضرات کبر خود فکر کند، به میزان کمی از نعمتهای خداوند حس شکرگزاری خواهد کرد و طبیعتاً از احساس برتری به دیگران فاصله میگیرد. شاید یکی از دلایل بنیادی برای احساس غرور، نادیده گرفتن حقیقتی به نام قدرت و حکمت الهی باشد. انسانها بهطرز عجیبی به موفقیتها و دستاوردهای خود میبالند و فراموش میکنند که همه اینها در سایهی لطف و رحمت الهی به دست آمده است. در واقع، تمام نورهایی که در زندگی انسان وجود دارد، میتواند به سرعت تیرگی و ظلمتی را به خود بگیرد، اگر فرد از مسیر شکرگزاری خارج شود و به خود بالیدگی دچارشود. غرور نهتنها بر زندگی فردی انسان تأثیر منفی میگذارد، بلکه بر روابط اجتماعی و تعاملات انسانی نیز تأثیر دارد. افرادی که دچار غرور هستند، بر آنها تأثیر منفی دارد که بهطور مکرر با دیگران بهویژه نزدیکان و دوستان خود دچار مشکلاتی شوند. غرور میتواند به مثابه یک دیوار در برابر ارتباطات سالم و سازنده باشد. افراد مغرور معمولاً در صدد اثبات برتری خود برمیآیند و بهخاطر احساس نیاز به تأثیرگذاری بر دیگران، دچار درگیریهای غیرضروری میشوند. در طول تاریخ، غرور بهعنوان خصلتی منفی مورد سرزنش قرار گرفته است و همواره در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی انسانها دیده شده است. یکی از مثالهای واضح از این مسئله، بلایی است که بر سر نمرود آمد. او به دلیل غرورش خود را خدایی میدانست، اما سرانجام به ذلت و نابودی کشیده شد. این نوع داستانها همواره زنگ خطری برای انسانها بودهاند که نباید فریب احساس برتری و کبر را بخورند. مبارزه با غرور باید از درون آغاز شود. وقتی انسان بتواند تواند متوجه شود که همه چیز در برابر رحمت و حکمت الهی تنها یک بازیچه است، میتواند از این خصیصه ناپسند رهایی یابد. شکرگزاری و درک عمق نعمتهای الهی میتواند به انسان کمک کند که نسبت به خود و دیگران تواضع داشته باشد و از غرور خود فاصله بگیرد. چگونه میتوانیم با غرور مبارزه کنیم؟ یکی از روشهای مؤثر تأمل در آیات قرآن و درسهایی است که خداوند به ما میدهد. یادآوری آیات و احادیث مرتبط با موضوع غرور میتواند به ما کمک کند که حقیقت را بهتر درک کنیم و در زندگی خود بیشتر به خداوند اعتماد کنیم. همچنین، تقویت حس شکرگزاری و قدردانی نسبت به نعمتهایی که داریم، میتواند از احساس برتری به دیگران فاصله بگیرد. با اینکه نعمتها به ما داده شده، ما باید در برابر آنها تواضع داشته باشیم و به دیگران و نیازهای آنها توجه کنیم. اگر ما بتوانیم خود را در جایی که لازم است قرار دهیم و ارزشها و توانمندیهای خود را با عینک حقارت به دیگران نشان ندهیم، میتوانیم به راستی از نقطهنظر قرآن به مقام تواضع برسیم. نتیجهگیری: غرور یکی از موانع اصلی در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست که باید با درک عمیق از خود و توجه به آیات الهی از آن فاصله بگیریم. درک واقعی از نعمتهای الهی و تلاش برای تواضع در برابر دیگران میتواند موجب رشد شخصی و ارتقای روابط اجتماعی شود. در نهایت، تنها در سایه تواضع و شکرگزاری است که میتوان به سمت جامعهای سالم و مملو از محبت و دوستی حرکت کرد.
و در روزی که در صور دمیده میشود، هر چه در آسمانها و زمین است وحشتزده میشود، مگر آنکه خدا بخواهد. و همه به او خاشع خواهند آمد.
و به مردم روی خود را مگردان و در زمین به سرمستی راه مرو.
روزی در میان نزدیکی یک درخت، عارف نشسته بود و به درخت نگاه میکرد. درخت با لطافت و سادگیاش، به او یادآور این موضوع بود که هر چه برتری باشد، در برابر روح خداوند و طبیعت خالق، هیچگونه اهمیتی ندارد. عارف با خود گفت: 'من باید هر روز بر تواضع خود بیفزایم و به یاد داشته باشم که هیچکدام از ما نمیتوانیم در برابر عظمت خداوند خود را بزرگ تصور کنیم.' این تفکر به او کمک کرد تا از غرور دور بماند و با دیگران با احترام و محبت رفتار کند.