از منظر قرآن، ناراحتی از موفقیت دیگران اغلب ریشه در حسد، عدم پذیرش حکمت الهی در تقسیم نعمتها، و دلبستگی بیش از حد به دنیا دارد. این امر مستلزم اصلاح نگرش و پناه بردن به خداوند است.
از منظر قرآن کریم، احساس ناراحتی یا ناخوشایندی از موفقیت دیگران ریشه در بیماریهای قلبی و روحی دارد که قرآن به آنها اشاره کرده است. اصلیترین و بارزترین این ریشهها، پدیده «حسد» است. حسد به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگری و رسیدن آن به خود یا صرفاً ناراحتی از نعمت دیگران است، حتی اگر آرزوی زوال آن را نداشته باشیم. قرآن این خصلت را به عنوان یک شر بزرگ معرفی میکند که باید از آن به خداوند پناه برد. در سوره فلق، آیه 5، خداوند به پیامبر اکرم (ص) و به تبع آن به همه مؤمنان دستور میدهد که بگویند: «وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» (و از شرّ حسود آنگاه که حسد ورزد). این آیه به وضوح نشان میدهد که حسد یک نیروی مخرب است که میتواند به انسان آسیب برساند، چه به حسود و چه به محسود. خود این فرمان برای پناه بردن از شر حسود، بیانگر شدت و گستردگی آثار منفی حسد است. یکی از دلایل اصلی بروز حسد از نگاه قرآن، عدم پذیرش حکمت الهی در تقسیم روزی و فضیلتهاست. خداوند متعال بر اساس علم و حکمت بیانتهای خود، روزی، استعدادها، فرصتها و موفقیتها را بین بندگانش تقسیم میکند. همانطور که در سوره نساء، آیه 54 میفرماید: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا» (یا حسد میورزند بر مردم به خاطر آنچه خداوند از فضل خویش به آنان بخشیده است؟ در حالی که ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت عطا کردیم و حکومتی عظیم به آنان دادیم). این آیه به روشنی اشاره میکند که حسدورزی اغلب به دلیل عدم درک این حقیقت است که آنچه به دیگران میرسد، از فضل و بخشش خداوند است. انسان حسود به جای اینکه توکل به خدا کند و تلاش نماید تا خود نیز از فضل الهی بهرهمند شود، از توزیع الهی ناراضی است و به عدالت خداوند شک میبرد، که این خود از بزرگترین لغزشهاست. این نگرش، زمینهساز ناآرامی روحی و عدم آرامش درونی میشود. علاوه بر این، قرآن کریم بارها انسانها را از دلبستگی بیش از حد به دنیا و رقابت در کسب مادیات برحذر داشته است. در سوره حدید، آیه 20، میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک میشود و آن را زرد میبینی، سپس خُرد و ریز میگردد. و در آخرت، عذاب شدید است و آمرزش و رضوان از سوی خدا. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست). این آیه به خوبی تبیین میکند که یکی از دلایل اصلی ناراحتی از موفقیت دیگران، تمرکز بر جنبههای زودگذر دنیا مانند ثروت، فرزندان و موقعیت اجتماعی است. وقتی انسان ارزش خود را در مقایسه با دیگران در این امور دنیوی میبیند و هدف اصلیاش رقابت برای فخرفروشی و تکاثر (افزونطلبی) میشود، طبیعی است که موفقیت دیگری به جای الهامبخش بودن، باعث ناراحتی و حسرت او گردد. این دیدگاه، انسان را از هدف اصلی خلقت که بندگی خدا و کسب رضایت اوست، دور میکند و به جای حرکت به سوی کمال، او را در باتلاق مقایسهها و حسادتها فرو میبرد. در مقابل، قرآن مؤمنان را به شکرگزاری در برابر نعمتهای الهی، چه برای خود و چه برای دیگران، و همچنین به قناعت و رضایت به قضای الهی دعوت میکند. فرد با ایمان میداند که هر نعمتی از جانب خداست و حسد ورزیدن نه تنها سودی ندارد بلکه به روح و روان فرد آسیب میرساند و رابطه او را با پروردگارش تضعیف میکند. پیامبر اکرم (ص) نیز در احادیث متعدد بر دوری از حسد تأکید کردهاند و آن را خصلتی ویرانگر دانستهاند که حسنات انسان را از بین میبرد، همانند آتشی که هیزم را میسوزاند. برای رهایی از این حالت، قرآن راهکارهایی مانند پناه بردن به خداوند، تمرکز بر ذکر و یاد خدا، و اصلاح نگرش نسبت به دنیا و آخرت را پیشنهاد میدهد. به جای حسد، مؤمن باید با دیگران در انجام کارهای نیک و خیر سبقت بگیرد، همانطور که قرآن میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ» (پس در کارهای خیر بر یکدیگر سبقت بگیرید). این رقابت سازنده، به جای تخریب، به رشد و تعالی فرد و جامعه کمک میکند. بنابراین، ریشهیابی این ناراحتی در نگاه قرآن، به نقص ایمان، عدم پذیرش حکمت الهی و دلبستگیهای دنیوی بازمیگردد که با تزکیه نفس، شکرگزاری و نگرش الهی قابل درمان است.
و از شرّ حسود آنگاه که حسد ورزد.
یا حسد میورزند بر مردم به خاطر آنچه خداوند از فضل خویش به آنان بخشیده است؟ در حالی که ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت عطا کردیم و حکومتی عظیم به آنان دادیم.
بسیاری از اهل کتاب آرزو میکردند که شما را پس از ایمانتان، کافر گردانند؛ از روی حسدی که در دلهایشان بود، با آنکه حق بر ایشان روشن شده بود. پس درگذر و صرف نظر کن تا خداوند فرمان خویش را بیاورد؛ قطعاً خدا بر هر چیزی تواناست.
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک میشود و آن را زرد میبینی، سپس خُرد و ریز میگردد. و در آخرت، عذاب شدید است و آمرزش و رضوان از سوی خدا. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست.
یکی را شنیدم که رنجور و غمگین بود از آنکه همسایهاش را نعمت افزون بود و او را کم. پیری فرزانه او را دید و با لحنی دلنشین گفت: «ای جوان، تو نگریزی از حال خویش و در نعمت دیگران چشم داری. مگر حکایت آن درویش را نشنیدهای که روزی پابرهنه میرفت و از نداری کفش غمگین بود؟ در همین حال، در راه به مردی برخورد که اصلاً پا نداشت. آنگاه درویش فوراً سر به آسمان بلند کرد و گفت: 'خدایا، شکر که پا دارم، حتی اگر کفش نداشته باشم!' و دلش از غم و حسرت رها شد و به آرامش رسید.» مرد جوان از این پند حکیمانه به خود آمد و از حسد و غمی که بر دلش سنگینی میکرد، توبه کرد و دلش به نور شکر و قناعت روشن شد.