خستگی از انجام خوبیها ممکن است ناشی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی یا غفلت از آثار مثبت این اعمال باشد.
موضوع رفتار انسانها و ارتباط آنها با خوبی و بدی در آموزههای قرآن کریم به طور عمیق و متنوع بحث شده است. این مساله همواره یکی از دغدغههای اصلی بشر بوده و قرآن به طور خاص به این موضوع پرداخته، تا افکار و اندیشههای انسانی را در راستای نیکی و خوبی هدایت کند. بسیاری از انسانها به دلیل فشارهای مختلف زندگی از انجام کارهای نیک خسته میشوند و این پدیده میتواند ترمزی جدی در مسیر کمال و تعالی بشری باشد. در سوره آل عمران، آیه 186 اشارهای به این واقعیت دارد که تعلق خاطر به خانواده و نزدیکان میتواند انسان را از انجام واجبات و مکلفهای الهی دور کند. در این آیه خداوند میفرماید: 'تَكُونُ آبَاؤُكُمْ، أَبنَاؤُكُمْ، وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ... أَحَبُّ إِلَيْكُمْ مِّنَ اللَّهِ...' این جمله به وضوح نشاندهنده این است که ممکن است محبت به دنیا و تعلقات دنیوی به قدری قوی و غلبهکننده باشد که انسان را از یاد خدا و انجام کاری نیک بازدارد. این آیه نشان میدهد که در جامعه مدرن و در روزگار کنونی، عشق و وابستگیهای خانوادگی و اجتماعی میتوانند مانع از توجه به مسائل معنوی شوند. علاوه بر این، در سوره بقره، آیه 155 خداوند میفرماید: 'وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ...' این آیه به ما یادآوری میکند که زندگی همواره با چالشها و امتحاناتی همراه است که ممکن است انسانها را تحت فشار قرار دهد. این فشارها میتوانند ناشی از شرایط اقتصادی، اجتماعی یا خانوادگی باشند که در نهایت موجب ایجاد یأس و خستگی در انجام کارهای نیک میشوند. بنابراین، گاهی انسانها به دلیل همان چالشهای مداوم، از انجام خوبیها خسته میشوند و تلاش میکنند تا خود را از این فشارها رها سازند. در این زمینه میتوان به تدبیرهای الهی اشاره کرد؛ چرا که خداوند میفرماید که او ما را قویتر از آن چه که فکر میکنیم در امتحانات قرار میدهد. این به معنی آن است که با وجود خستگی و فشارهای دنیوی، خداوند از ما خواسته است تا به یاد داشته باشیم که او چه امتحاناتی را بر ما مینهد و چگونه میتوانیم با صبر و استقامت بر این چالشها فائق آییم. همچنین در سوره مؤمنون، آیه 3 خداوند به اهمیت احسان و زکات اشاره کرده و میفرماید: 'وَالَّذِينَ هُمْ لِزَكَاتِهِمْ فَاعِلُونَ...' این آیه برجسته میکند که زکات و اعمال نیک، نه تنها وظیفهای است که ما به عنوان مسلمان داریم، بلکه به نوعی از راههای مؤثر برای کاهش خستگی دنیوی و افزایش آرامش درونی نیز به حساب میآید. انجام خوبیها، نه تنها ثواب اخروی دارد بلکه در زندگی دنیوی نیز میتواند نیکوکاران را به احساس رضایت و خوشبختی برساند. بنابراین، خستگی از انجام کارهای نیک در واقع پیامد چند عامل است: تعلق به دنیا، فشارهای اجتماعی و دنیوی و نیز غفلت از آثار و نتایج این اعمال نیک. این عوامل ممکن است انسانها را از انجام خوبیها دور کنند و سبب یأس و ناامیدی در آنها گردند. در این زمینه، لازم است که انسانها با یاد خدا و توجه به عواقب مثبت کارهای نیک، قدرت خود را در انجام وظایف الهی افزایش دهند و از وارد آمدن فشارهای دنیوی به روح و روان خود جلوگیری کنند. علاوه بر تمام نکات مطرح شده، باید یادآور شد که خود ارزشمندی انسانها و تلاش برای نیککرداری تأثیر بسزایی در افزایش روحیه انسانها دارد. از این رو، بر تمامی افراد است که برای حفظ انگیزه و استمرار در انجام خوبیها و نیکیها، به تذکرات الهی در قرآن توجه کنند و ضمن شناخت بهتر خود، راههایی برای برطرف کردن خستگی و یأس پیدا کنند. از دیگر ابعاد آموزههای قرآن میتوان به تأکید بر اجتماع و همکاری افراد برای تحقق نیکیها اشاره کرد. در قرآن کریم بر پیوستگی و همبستگی به خوبی تأکید شده و همگی را به انجام کارهای نیک و خیر دعوت کرده است. اگر افراد یک جامعه به شکل مشترک در انجام کارهای نیک بکوشند، دیگر احساس تنهایی و خستگی نخواهند کرد و این به آنها انگیزه مضاعفی برای ادامه امور نیک میبخشد. در نهایت، نتیجهگیری این مهم است که قرآن کریم در آیات مختلف به انسانها یادآوری میکند که با وجود مسائل و چالشهای متعدد زندگی، همواره باید بر انجام کارهای نیک متمرکز شوند. خستگی از کارهای نیک نباید به عنوان یک مانع در مسیر زندگی بهحساب آید، بلکه هر یک از ما باید با صبر و امید، به انجام وظایف انسانی و الهی خود ادامه دهیم و با تفکر در نتایج و آثار مثبت آن، روح خود را تغذیه کنیم.
پدران و پسران و برادران و همسران و خویشاوندان شما...
و ما شما را به چیزی از страх و گرسنگی آزمون میکنیم...
و آنان که در زکات خویش بسیارند...
روزی روزگاری، مردی به نام علی بود که همیشه نیکوکار و مهربان بود. او با تلاشهایش برای کمک به دیگران خیلی معروف بود. اما روزی علی احساس کرد خسته شده است و دیگر قدرت ادامه دادن کارهای خوب را ندارد. او تصمیم گرفت با یک پیرمرد حکیم مشورت کند. پیرمرد به او گفت: 'فرزندم، یاد بگیر که توجه به درون خود را فراموش نکن.' علی بعد از این ملاقات فهمید که برای انجام خیر باید از خود نیز مراقبت کند و به معنای واقعی سخاوتمند باشد.