چرا بعضی‌ها عبادت می‌کنند ولی بدرفتارند؟

تناقض میان عبادت و بدرفتاری ناشی از نقص در اخلاص، فهم ناقص از جوهر عبادت، یا وجود بیماری‌های قلبی مانند ریا و تکبر است. عبادت حقیقی باید منجر به تهذیب نفس و رفتار نیکو شود.

پاسخ قرآن

چرا بعضی‌ها عبادت می‌کنند ولی بدرفتارند؟

پاسخ به این پرسش عمیق که بسیاری از مردم در مشاهدات روزمره خود مطرح می‌کنند، در گرو فهم جوهر عبادت در اسلام و ارتباط تنگاتنگ آن با اخلاق و رفتار انسانی است. اسلام تنها مجموعه‌ای از مناسک و شعائر نیست که جدا از واقعیت زندگی و تعاملات روزمره مردم انجام شود؛ بلکه یک سبک زندگی جامع و کامل است که هدفش تهذیب نفس، تزکیه روح و هدایت رفتار به سوی نیکی و صلاح است. هنگامی که فردی را می‌بینیم که به طور مرتب عبادات ظاهری مانند نماز، روزه و تلاوت قرآن را انجام می‌دهد، اما در عین حال از اخلاق بد یا برخورد خشک و نامناسب با دیگران برخوردار است، این به معنای بی‌فایده بودن خود عبادت یا بی‌ارزش بودن آن نیست. بلکه به وضوح نشان‌دهنده نقص اساسی در فهم یا اجرای این عبادت است، یا کمبودی در صدق نیت و عمق معنوی که باید همراه عبادت باشد. عبادت واقعی در ذات خود، باید آینه‌ای باشد که پاکی قلب عبادت‌کننده و بهبود رفتار او را در برابر خالق و مخلوق منعکس کند. قرآن کریم و سنت شریف نبوی مکرراً تأکید می‌کنند که عبادت حقیقی آن است که منجر به صلاح و رستگاری فرد و جامعه در کل شود. عبادت صرفاً حرکات جسمی یا کلماتی که بدون آگاهی بر زبان جاری می‌شوند، نیست؛ بلکه در هسته خود، یک ارتباط قلبی عمیق با خداوند است که تقوای حقیقی را در نفس می‌کارد، خشیت از او را به ارث می‌گذارد و انسان را وادار می‌کند که در خلوت و آشکار مراقب او باشد. یکی از مهم‌ترین آیاتی که این معنا را روشن می‌سازد و هدف والای عبادت را بیان می‌کند، آیه ۴۵ از سوره عنکبوت است: "آنچه را از کتاب بر تو وحی شده، تلاوت کن و نماز را برپا دار؛ همانا نماز از کارهای زشت و ناپسند باز می‌دارد و البته یاد خدا بزرگتر است و خدا می‌داند چه می‌کنید." این آیه صریحاً بیان می‌کند که غایت نهایی از برپایی نماز، صرفاً انجام شکلی آن نیست، بلکه وسیله‌ای مؤثر برای دستیابی به هدفی والاتر و بزرگ‌تر است: بازداشتن از فحشاء (کارهای قبیح) و منکر (آنچه خدا و رسولش ناپسند می‌دانند). بنابراین، اگر بنده‌ای نماز بخواند و نماز او را از بداخلاقی، ظلم، غیبت، دروغ یا فریب باز ندارد، پس نماز او به هدف مطلوب خود نرسیده است. ممکن است این نماز، نمازی جسمانی و بدون روح باشد؛ صرفاً عادتی که هیچ تأثیر مثبتی بر نفس یا رفتار نمی‌گذارد. چندین دلیل اساسی وجود دارد که می‌تواند این تناقض ظاهری بین عبادت ظاهری و رفتار بد را توضیح دهد: اولاً: **نقص اخلاص و نیت صادقانه برای خداوند متعال:** عبادت در اسلام اساساً بر اخلاص کامل برای خداوند متعال استوار است. اگر عبادت با قصد ریا (تظاهر در برابر مردم) یا برای کسب شهرت و تمجید، یا صرفاً به عنوان تقلیدی کورکورانه و عادت اجتماعی موروثی انجام شود، جوهر حقیقی و تأثیر عمیق معنوی خود را از دست می‌دهد. کسی که عبادات را با چنین نیات اشتباهی انجام می‌دهد، قلبش به درستی به خدا وصل نیست، و در نتیجه تزکیه و تهذیب نمی‌یابد؛ بلکه ممکن است این تظاهر، غرور و خودپسندی او را افزایش دهد. خداوند متعال در سوره ماعون (آیات ۴-۷) می‌فرماید: "پس وای بر نمازگزاران * آنان که از نمازشان غافلند * آنان که ریا می‌کنند * و از (دادن) کمک‌های کوچک (به مردم) دریغ می‌ورزند." این آیات شریفه به وضوح حال نمازگزارانی را توصیف می‌کنند که نماز می‌خوانند اما از روح آن غافلند، شهرت‌طلب و ظاهرسازند و به نیک‌رفتاری و کمک به مردم، حتی در جزئی‌ترین امور، اهمیت نمی‌دهند. ثانیاً: **ضعف در تدبر و فهم روح و اهداف عبادت:** بسیاری از مردم عبادات را به صورت مکانیکی و بدون تدبر در معانی عمیق و اهداف والای آن انجام می‌دهند. نماز، به عنوان مثال، در ذات خود گفتگویی مستقیم با خداوند، یادآوری دائمی حضور و نظارت مطلق او، تجدید پیمان اطاعت، و تعهد به مکارم اخلاق است. اگر نماز بدون حضور این معانی والا و تدبر در آنها اقامه شود، به حرکات پوچی تبدیل می‌شود که بر رفتار تأثیری نمی‌گذارد و شخصیت را صیقل نمی‌دهد. همچنین روزه، تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست؛ بلکه روزه اعضا از گناهان، روزه زبان از غیبت و سخن‌چینی، و روزه قلب از شهوات حرام و افکار ناپسند است. ثالثاً: **تأثیر بیماری‌های مزمن قلبی:** ممکن است برخی از عبادت‌کنندگان دچار بیماری‌های قلبی خطرناکی باشند که مانع از نفوذ نور عبادت به قلبشان و تزکیه آن شود. این بیماری‌ها شامل تکبر، خودبینی، حسادت، خشم مفرط، حب دنیاپرستی افراطی و طمع هستند. عبادت حقیقی بر آن است که این حجاب‌ها را برطرف کرده و قلب را از آلودگی‌ها پاک کند. اما اگر قلب با این آفات روحی بیمار باشد، عبادت به اندازه کافی بر آن تأثیر نمی‌گذارد تا رفتار ظاهری را تغییر دهد. فرد ممکن است نماز بخواند، روزه بگیرد و حج انجام دهد، اما قلبش همچنان پر از کینه، نفرت یا خودخواهی نسبت به دیگران باشد، و این مانع از انعکاس مثبت عبادت بر رفتار او می‌شود. رابعاً: **جهل نسبت به اهمیت بالای اخلاق در اسلام:** برخی به اشتباه گمان می‌کنند که اسلام فقط به انجام شعائر عبادی ظاهری محدود می‌شود و از جنبه اخلاقی و رفتاری که در حقیقت جوهر و لب دین است، غافل می‌شوند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که اسوه حسنه ماست، در حدیث شریفی فرمودند: "إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق" (من فقط برای کامل کردن اخلاق نیکو مبعوث شدم). این حدیث اخلاق را در قلب رسالت نبوی و هدف والای آن قرار می‌دهد. برخورد نیکو با همسایگان، والدین، خانواده، دوستان و حتی دشمنان، جزء لاینفک ایمان است و نشان‌دهنده کمال آن است. اخلاق معیاری است که صلاح فرد در ترازوی اسلام با آن سنجیده می‌شود. خامساً: **تربیت نامتوازن و آگاهی ناقص:** ممکن است فرد در محیطی رشد کند که تنها بر جنبه شکلی عبادات تأکید دارد و ارزش‌ها و اخلاق عمیق اسلامی مرتبط با آن را نهادینه نمی‌کند. در نتیجه، عبادت صرفاً به یک عادت موروثی یا وظیفه‌ای برای جلوگیری از سرزنش تبدیل می‌شود، نه یک باور راسخ که از قلب سرچشمه می‌گیرد و بر تمام جنبه‌های رفتار تأثیر می‌گذارد. این امر منجر به جدایی بین عمل عبادی و رفتار روزمره می‌شود. سادساً: **دوری از جوهر تقوا و فراموشی مراقبت الهی:** تقوا به معنای ترس از خداوند متعال و مراقبت او در تمام زمان‌ها و موقعیت‌هاست. این نیروی محرکه‌ای است که انسان را به انجام خیر و دوری از شر سوق می‌دهد. اگر فرد نماز بخواند و روزه بگیرد اما این آگاهی دائمی از نظارت مطلق خداوند بر اعمال و گفتار خود را نداشته باشد، ممکن است در غیاب نظارت انسانی، مرتکب محرمات و گناهان شود، با این تصور اشتباه که عبادت ظاهری او کفایت می‌کند یا همه چیز را برایش می‌آمرزد. در پایان، إن وجود بعض الأفراد الذين يظهرون العبادة ولكنهم يفتقرون إلى حسن الخلق، لا يعيب الدين نفسه أو يفقد العبادة قيمتها الحقيقية. بل هو دليل واضح على أن هناك قصورًا في فهم العبادة وتطبيقها على الوجه الصحيح الذي أراده الله ورسوله. اسلام به یکپارچگی شخصیت دعوت می‌کند، جایی که ایمان در قلب استوار باشد و آثار مثبت آن در رفتار نیکو و اخلاق والا تجلی یابد و عبادات ظاهری آن را تصدیق کند. عبادت حقیقی آن است که نفس را پاکیزه کند، روح را تزکیه بخشد و انسان را عضوی صالح و مفید در جامعه‌اش قرار دهد، از فحشاء و منکر دوری جوید و به اخلاق قرآن مجید آراسته شود. پس مسلمان واقعی کسی است که صفات عابد و متخلق به اخلاق اسلامی را در خود جمع کند، زیرا عبادت بدون اخلاق، پیکری بی‌جان است و اخلاق بدون عبادت، پایه‌ای بدون بنا. از خداوند می‌خواهیم که اخلاص در عبادت و حسن خلق در معاملات را روزی ما گرداند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

نقل است که در زمان‌های قدیم، عابدی بود که هر روز به مسجد می‌رفت و نمازهایش را به وقت می‌خواند. مردم او را به زهد و پرهیزگاری می‌شناختند. روزی همسایه‌ای از او خواست تا در کاری به او کمک کند، اما عابد با تندی و بدخلقی او را از خود راند و گفت: "من مشغول عبادت خود هستم و فرصت کارهای دنیایی ندارم." همسایه دل‌شکسته بازگشت. همین که عابد از مسجد بیرون آمد، حکیمی او را دید و پرسید: "ای بنده خدا، شنیده‌ام که در مسجد به مناجات مشغولی، اما بیرون از مسجد با مردم تندی می‌کنی. چه فایده‌ای دارد که زبان به ذکر الهی مشغول باشد و دست و دل از خدمت خلق باز ایستد؟ عبادت تنها در محراب نیست، که در اخلاق نیکو و دستگیری از نیازمندان است. خداوند نیکوکاران را دوست دارد، نه فقط نمازگزاران بی‌اخلاق را." عابد از سخنان حکیم پند گرفت و دانست که ارزش عبادت به ثمره آن در رفتار و اخلاق نیکو است.

سوالات مرتبط