دوری از جمع مؤمنان میتواند به ایمان آسیب برساند، زیرا جامعه ایمانی بستری برای یادآوری، حمایت معنوی، و تقویت پیوندهای اخوت و مقابله با وسوسههاست.
در آموزههای غنی و عمیق قرآن کریم، اهمیت پیوند و همبستگی میان مؤمنان به شکلی پررنگ و محوری مورد تأکید قرار گرفته است. جدایی از جمع مؤمنان نه تنها میتواند به ایمان فردی آسیب برساند، بلکه از جنبههای مختلفی، مسیر رشد معنوی و پایداری ایمانی را دشوار میسازد. قرآن، جامعه مؤمنان را به مثابه پیکری واحد میبیند که اجزای آن یکدیگر را تکمیل و تقویت میکنند. این همبستگی، بنیانی استوار برای مقابله با چالشها، تثبیت عقاید، و تقویت اراده در مسیر بندگی فراهم میآورد. یکی از مهمترین دلایل تأکید قرآن بر لزوم همراهی با جمع مؤمنان، ایجاد فضایی برای یادآوری و تذکر است. انسان به طور طبیعی مستعد غفلت و فراموشی است؛ خواه از روی مشغلههای دنیوی یا وسوسههای شیطانی. در جمع مؤمنان، افراد یکدیگر را به نیکی سفارش کرده و از بدیها باز میدارند. این سفارش به حق و صبر که در سوره عصر به آن اشاره شده، ستون فقرات حفظ ایمان در گذر زمان است. وقتی فرد از این جمع جدا میشود، محروم از این تذکرات و یادآوریها میگردد. همانند شعلهای تنها در معرض وزش بادهای سرد شک و تردید یا فریبهای نفسانی، ایمان او به تدریج کمفروغ شده و آسیبپذیر میگردد. بدون حمایت و تشویق دیگران، انجام اعمال نیکو و پرهیز از گناهان دشوارتر میشود. قرآن بارها به وحدت و اخوت اسلامی دعوت میکند. در سوره آل عمران (آیه ۱۰۳) میفرماید: "و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید." این آیه به روشنی بیانگر این است که وحدت و پیوند با جامعه ایمانی، خود نوعی چنگ زدن به ریسمان الهی است. جدایی از این جمع به معنای رها کردن بخشی از این ریسمان محکم است که میتواند به سقوط فرد منجر شود. جامعه مؤمنان، همانند دژی مستحکم در برابر حملات شیطان و وسوسهگران است. شیطان همواره به دنبال فرصت برای تفرقهافکنی و انزوا کشاندن افراد است، چرا که میداند فرد تنها، آسانتر فریب میخورد. حدیث معروفی نیز میگوید: "گرگ گوسفند تنها را میخورد." این کنایه به وضوح نشان میدهد که در مسیر دشوار بندگی، حمایت جمعی چقدر حیاتی است. علاوه بر حمایت معنوی، جامعه مؤمنان بستری برای یادگیری، رشد و اصلاح است. افراد از یکدیگر علم میآموزند، تجربیات دینی خود را به اشتراک میگذارند و با دیدگاهها و تفاسیر مختلف از آموزههای قرآنی و سنت آشنا میشوند. این تبادل فکری و معنوی، به تعمیق فهم دینی و رفع شبهات کمک شایانی میکند. در مقابل، انزوا میتواند منجر به برداشتهای ناقص یا نادرست از دین شود، زیرا فرد از اصلاحات و نقدهای سازنده دیگران محروم میماند. همچنین، انجام برخی عبادات مانند نماز جماعت و نماز جمعه که تأکید فراوانی بر آنها شده است، تنها در جمع ممکن است و ترک آنها به مرور زمان میتواند به سستی در ایمان و بیتفاوتی نسبت به شعائر دینی بینجامد. از دیدگاه روانشناختی و اجتماعی نیز، انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به تعلق و پذیرش دارد. دوری از جامعه مؤمنان میتواند احساس تنهایی، انزوا و بیارزشی را در فرد تقویت کند. این احساسات منفی، به نوبه خود، میتوانند به سلامت روانی و در نتیجه به سلامت ایمانی فرد آسیب بزنند. در جمع مؤمنان، فرد احساس امنیت و حمایت میکند، امید و نشاط او افزایش مییابد و برای انجام کارهای خیر انگیزهاش تقویت میشود. این حس تعلق، به او کمک میکند تا در برابر سختیها و فتنهها پایداری بیشتری داشته باشد. قرآن کریم همچنین بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر تأکید دارد که این وظیفه عمدتاً در بستر یک جامعه فعال و پویا محقق میشود. وقتی فرد از جمع جدا میشود، نه تنها خود از دریافت این امر به معروف و نهی از منکر محروم میگردد، بلکه توانایی و فرصت ایفای این وظیفه مهم را نیز از دست میدهد. این امر به تدریج میتواند به بیتفاوتی نسبت به انحرافات و گناهان در جامعه و حتی در زندگی شخصی فرد منجر شود. به طور خلاصه، دوری از جمع مؤمنان به منزله قطع ارتباط با یک سیستم حمایتی قدرتمند است که در ابعاد معنوی، فکری، اجتماعی و روانشناختی به پایداری و رشد ایمان فرد کمک میکند. این دوری میتواند فرد را در برابر وسوسهها آسیبپذیرتر، در فهم دین ناقصتر، در انجام اعمال صالح بیانگیزهتر و در نهایت در مسیر بندگی سستتر سازد. قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) به وضوح بر این نکته تأکید دارند که ایمان، پدیدهای صرفاً فردی نیست، بلکه در بستر جامعه ایمانی و با حمایت متقابل اعضا شکوفا و پایدار میماند.
و همگی به ریسمان خدا (قرآن و دین او) چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید آنگاه که دشمن یکدیگر بودید، پس میان دلهای شما الفت برقرار ساخت و به نعمت او برادر شدید؛ و در آستانه گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن رهایی بخشید. خداوند اینگونه آیات خود را برای شما روشن میسازد، باشد که هدایت یابید.
همانا مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس میان دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و از خدا پروا کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به صبر سفارش کردهاند.
آوردهاند که روزی مردی خردمند از گلستانی میگذشت. دستی دراز کرد و مشتی خاک برگرفت. به ناگاه بویی دلانگیز از آن خاک به مشامش رسید که او را از خود بیخود کرد. با تعجب پرسید: "تو مگر مشکی یا عنبر؟ که بوی خوشت مرا از هوش برده است!" خاک در پاسخ گفت: "من نه مشکم و نه عنبر، من خاک ناچیزی بیش نبودم، اما زمانی با گلی خوشبو همنشین شدم. همنشینی با آن گلِ زیبا، مرا عطرآگین ساخت، وگرنه من همان خاک بیمقدار سابقم." این حکایت نیکو نشان میدهد که چگونه همنشینی با اهل حق و جمع مؤمنان، جان و دل آدمی را معطر و باصفا میکند و به ایمان او روشنی میبخشد، درست همانند خاکی که به برکت همنشینی با گل، بوی خوش گرفت.