ترس از خدا در قرآن به معنای وحشت نیست، بلکه پروا و خشیت ناشی از معرفت عمیق به عظمت اوست. این معرفت، نه تنها آرامشبخش است، بلکه انسان را به سمت اطاعت و تقرب سوق میدهد.
پرسش شما بسیار عمیق و پرمغز است و نشان از درک ژرفی از ابعاد رابطه انسان با خالق خویش دارد. بسیاری از مردم وقتی سخن از «ترس از خدا» به میان میآید، بلافاصله تصویری از یک خدای خشمگین و مجازاتگر در ذهنشان نقش میبندد که موجب اضطراب و دلهره میشود. اما آموزههای قرآنی معنای بسیار والاتر و آرامبخشتری از این مفهوم ارائه میدهند که نه تنها با درک هیبت و عظمت الهی منافاتی ندارد، بلکه مکمل و لازمه آن است. در واقع، «ترس از خدا» در قرآن کریم بیشتر به معنای «خشیت»، «تقوا» و «پرواپیشگی» است تا «وحشت» و «هراس فلجکننده». این ترس، ترسی است از روی آگاهی، شناخت و احترام عمیق به مقام ربوبی پروردگار که ریشه در علم و معرفت به قدرت، حکمت، عدل و رحمت بیمنتهای او دارد. این همان ترسی است که انسان را وادار به اطاعت و پرهیز از گناه میکند، چرا که میداند خداوند بر همه چیز آگاه و تواناست و هر عملی را پاداش یا کیفر خواهد داد. این ترس، نه تنها آرامش را سلب نمیکند، بلکه موجب آرامش درونی و راهنمایی به سوی سعادت میشود. برای درک این تعادل ظریف بین «نترسیدن» (به معنای وحشتزدگی و اضطراب بیمورد) و «درک هیبت» (به معنای خشیت و تقوا)، لازم است به آیات قرآن کریم مراجعه کنیم. قرآن به ما میآموزد که خشیت واقعی از خدا، در حقیقت محصول معرفت و شناخت عمیق اوست. خداوند در سوره فاطر، آیه 28 میفرماید: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ یعنی «همانا از میان بندگان خدا، تنها دانایان از او میترسند.» این آیه به وضوح نشان میدهد که ترس حقیقی و سازنده از خدا، نه از روی جهل و نادانی، بلکه از اوج علم و معرفت به او حاصل میشود. هر چه انسان بیشتر به عظمت، قدرت، حکمت و علم الهی پی ببرد، بیشتر در برابر او فروتن میشود و بیشتر از این پروا میکند که مبادا کاری انجام دهد که موجب ناخشنودی او شود. این پرواپیشگی، عین حرکت به سوی قرب الهی و کسب رضایت اوست. درک هیبت الهی نیز از طریق تدبر در آیات آفاقی و انفسی خداوند میسر میشود. آفرینش آسمانها و زمین، نظم بیبدیل جهان هستی، پیچیدگیهای وجود انسان، و قدرت بینهایت الهی در تدبیر امور، همگی نشانههایی از عظمت و شکوه او هستند. وقتی به عظمت کوهها، وسعت دریاها، پیچیدگی سلولها و نظم حرکت سیارات مینگریم، ناخودآگاه در برابر قدرت لایزال خالقشان سر تعظیم فرود میآوریم. این درک هیبت، به معنای ادراک جلال و کمال الهی است که به انسان احساس کوچکی و بندگی محض میدهد. این احساس، نه احساس حقارت، بلکه احساس وابستگی مطلق به خالق بینیاز و قدرتمند است که موجب آرامش و اطمینان میشود، زیرا میداند تکیهگاهش قدرتی بیانتهاست. آیه 255 سوره بقره، مشهور به آیة الکرسی، نمونهای بارز از توصیف عظمت و هیبت خداوند است. در این آیه میخوانیم: «اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ». این آیه با توصیف جامع صفات الهی چون حیات ابدی، پایداری، عدم نیاز به خواب و چرت، مالکیت مطلق بر هستی، علم فراگیر، و قدرت نامحدود بر حفظ آسمانها و زمین، قلب انسان را از عظمت و شکوه خداوند سرشار میسازد. تدبر در این آیه، نه تنها ترس و وحشت نمیآورد، بلکه اطمینان و توکل را در دل مؤمن میافزاید، زیرا میداند که تحت حمایت قدرتی بینهایت است که هیچ چیز از قلمرو او خارج نیست. بنابراین، راهکار اصلی برای تحقق این تعادل، افزایش معرفت و شناخت نسبت به خداوند است. هرچه بیشتر اسماء و صفات الهی را بشناسیم، هرچه بیشتر در آیات او (چه در قرآن و چه در آفرینش) تدبر کنیم، و هرچه بیشتر به اعمالمان و نتایج آنها در برابر عدل الهی بیندیشیم، به آن «خشیت» و «تقوای» مطلوب نزدیکتر میشویم. این خشیت، خشیت بنده گنهکار از پروردگار رحیم و حکیم است که او را به سوی توبه و بازگشت سوق میدهد، نه خشیت بنده از اربابی ظالم. این همان «خوف و رجاء» است که مؤمن را در میانه ترس از عقاب و امید به رحمت الهی قرار میدهد. این حالت، همان چیزی است که قرآن در سوره زمر، آیه 23 بیان میکند: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ». این آیه توصیف میکند که چگونه از شنیدن آیات الهی، پوست کسانی که از پروردگارشان میترسند، به لرزه میافتد (نشانهای از هیبت و عظمت)، سپس پوستها و قلبهایشان با یاد خدا نرم و آرام میشود. این همان تعادل مطلوب است: ابتدا لرزش از هیبت، و سپس آرامش با ذکر و یاد او. این یک ترس سازنده و معنوی است که انسان را از غفلت بیدار میکند و به سوی حضور دائمی با خدا سوق میدهد، نه ترسی که زندگی را فلج کند. این درک عمیق از عظمت خدا، منجر به تسلیم و رضایت قلبی میشود که بالاترین درجه آرامش است. زندگی مؤمنانه، در سایه همین توازن میان امید به رحمت الهی و بیم از عدل او، شکوفا میشود و به آرامش حقیقی دست مییابد.
خداست که هیچ معبودی جز او نیست؛ زنده و پاینده است؛ نه چرت او را میگیرد و نه خواب؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست؛ کیست آن که جز به اذن او شفاعت کند؟ آنچه پیش روی آنان است و آنچه پشت سرشان است میداند و به چیزی از دانش او احاطه نمییابند مگر آنچه او بخواهد؛ کرسیِ او آسمانها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آن دو بر او گران نیست؛ و اوست بلندمرتبه و بزرگ.
و همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان نیز [همین گونه] رنگهای گوناگون است. همانا از میان بندگان خدا، تنها دانایان از او میترسند. بهراستی که خدا شکستناپذیر و آمرزنده است.
خداوند بهترین سخن را نازل کرده است؛ کتابی همگون و مکرر که پوست کسانی که از پروردگارشان میترسند، از آن به لرزه میافتد؛ سپس پوستها و قلبهایشان به یاد خدا نرم میشود. این هدایت خداست که با آن هر که را بخواهد هدایت میکند؛ و هر که را خدا گمراه کند، پس او را هیچ هدایتکنندهای نیست.
روزی در زمانهای دور، پادشاهی قدرتمند و عادل، دانشمندی خردمند را به دربار خود فراخواند. بسیاری از درباریان از هیبت پادشاه به لرزه افتاده بودند و با ترس و لرز به حضور میرسیدند. اما آن دانشمند با آرامشی وصفناپذیر وارد شد، با احترام تمام تعظیم کرد، اما ذرهای از وقار و آرامش او کاسته نشد. پادشاه که از این رفتار شگفتزده شده بود، پرسید: «چرا تو همچون دیگران در برابر من هراسان نیستی؟» دانشمند لبخندی زد و گفت: «ای پادشاه، من از خشم شما نمیهراسم، زیرا عدالت شما را میشناسم. اما هیبت من از آن یکتایی است که فرمانرواییاش بر فرمانروایی شما نیز احاطه دارد و پادشاهان در برابر او بنده و حقیرند. درک عظمت اوست که به من آرامش میبخشد، نه هراس. زیرا یادآور میشود که باید همواره راه حق و عدالت را بپویم تا رضایت او را جلب کنم.» پادشاه از حکمت او متاثر شد و جایگاه او را در دل خود بالاتر برد.