خیر، امید واقعی در قرآن نه تنها باعث بیمسئولیتی نمیشود، بلکه نیروی محرکهای برای عمل صالح، تلاش مستمر و پذیرش مسئولیتهاست. بیمسئولیتی ناشی از سوءتعبیر از امید یا توکل است، نه خود آن.
در تعالیم عمیق و جامع قرآن کریم، مفهوم «امید» (رجاء) از جایگاه ویژهای برخوردار است. امید به رحمت بیکران الهی، به مغفرت او، به یاریاش در سختیها، و به پاداش اعمال نیک، همواره به عنوان یکی از ستونهای ایمان و موتور محرک انسان مؤمن برای حرکت و پیشرفت معرفی شده است. این امید، به هیچ وجه، به معنای دست کشیدن از مسئولیتها، توکل بیجا، یا رها کردن تلاش و کوشش نیست؛ بلکه در مکتب اسلام، امید واقعی همواره با عمل، تلاش، و پذیرش مسئولیت پیوند ناگسستنی دارد. در حقیقت، این پرسش که آیا امید زیاد میتواند منجر به بیمسئولیتی شود، نشاندهندهی درکی ناقص یا نادرست از ماهیت حقیقی امید و توکل در قرآن است. قرآن کریم به وضوح بر اهمیت تلاش، عمل صالح، و پذیرش مسئولیت فردی و اجتماعی تأکید میکند. آیاتی همچون «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ» (نجم، آیه 39) به صراحت بیان میدارد که برای انسان جز آنچه تلاش کرده، نیست. این آیه، بنیان فلسفه کار و کوشش در اسلام را پیریزی میکند. امید در این چارچوب، نه عاملی برای سستی و تنبلی، بلکه نیرویی است که مؤمن را در مسیر تلاش و مجاهدت ثابتقدم میدارد. وقتی انسانی به فضل و یاری خداوند امید دارد، با اطمینان بیشتری قدم برمیدارد و از موانع و سختیها دلسرد نمیشود، زیرا میداند که تلاش او بیاجر نخواهد ماند و دست یاری الهی پشتیبان اوست. این امید، به جای آنکه او را از مسئولیتپذیری بازدارد، او را به انجام مسئولیتهایش با جدیت و انگیزه بیشتری ترغیب میکند. مفهوم توکل به خداوند نیز که ارتباط تنگاتنگی با امید دارد، اغلب به اشتباه تفسیر میشود. توکل در اسلام به معنای واگذاری کامل امور به خداوند بدون هیچ تلاشی از جانب بنده نیست. بلکه توکل صحیح آن است که انسان پس از انجام تمام وظایف و به کارگیری تمامی وسایل ممکن، نتیجه را به خداوند واگذار کند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اعْقِلْهَا وَتَوَكَّلْ» (شترت را ببند و سپس توکل کن). این حدیث نبوی به بهترین شکل، توکل فعال و مسئولانه را توضیح میدهد. یعنی ابتدا باید تمام تدابیر لازم را به کار گرفت، آنگاه با امید به یاری و تدبیر الهی، نتایج را به او سپرد. بیمسئولیتی، که در واقع همان رها کردن تدابیر و عدم تلاش است، نه تنها با توکل سازگاری ندارد، بلکه در تضاد کامل با آن است. اسلام انسان را موجودی مختار و مسئول اعمال خویش میداند. در قرآن بارها بر این اصل تأکید شده است که هر کس پاسخگوی اعمال خویش است و پاداش و کیفر او بر اساس رفتار و کردارش خواهد بود. این مسئولیتپذیری، نه تنها در قبال خدا، بلکه در قبال خود، خانواده، جامعه و حتی محیط زیست نیز معنا پیدا میکند. امید به رحمت و مغفرت الهی، انسان را از ناامیدی مطلق پس از خطا باز میدارد و راه توبه و اصلاح را برای او میگشاید، اما هرگز به او اجازه نمیدهد که با اتکا به این امید، عمداً مرتکب گناه شود یا از مسئولیتهایش شانه خالی کند. در واقع، یکی از نشانههای امید حقیقی، همین تلاش برای انجام واجبات و ترک محرمات است. قرآن کریم بین امید و ترس (خوف) تعادل برقرار میکند. مؤمن واقعی هم به رحمت خداوند امیدوار است و هم از عذاب او میترسد. این تعادل، از افراط و تفریط جلوگیری میکند. امید بیش از حد بدون ترس از عواقب، میتواند به غرور و بیتفاوتی منجر شود و ترس بیش از حد بدون امید، ممکن است به یأس و ناامیدی بکشاند. این تعادل باعث میشود که فرد همواره در مسیر اعتدال حرکت کند و وظایف خود را به درستی انجام دهد. امید به پاداشهای اخروی و بهشت، عامل بسیار قدرتمندی برای انجام اعمال صالح و دوری از گناهان است. این امید، انسان را به سوی مسئولیتهای دنیوی و اخرویاش سوق میدهد، نه اینکه او را از آنها دور کند. در نتیجه، میتوان قاطعانه گفت که امید واقعی و قرآنی به هیچ وجه منجر به بیمسئولیتی نمیشود. بلکه برعکس، امید نیروی محرکهای است که انسان را به سوی عمل صالح، تلاش مستمر، و پذیرش کامل مسئولیتهایش سوق میدهد. اگر کسی به بهانه امید به خداوند از انجام وظایف خود سر باز زند یا دچار سستی و تنبلی شود، این نشانهای از یک امید کاذب و سوءتعبیر از آموزههای قرآنی است، نه امید حقیقی. امید در اسلام چراغ راهی است که مسیر حرکت و تلاش را روشن میکند و به قلب انسان آرامش و قوت میبخشد تا با جدیت و پشتکار، به سوی کمال و سعادت قدم بردارد. این امید سازنده، با تقویت اراده و ایمان، فرد را توانمند میسازد تا بار مسئولیتهای خود را با سربلندی به دوش کشد و در مسیر بندگی و خدمت به خلق، مصمم و ثابتقدم باشد. هر گامی که با امید برداشته شود، منجر به مسئولیتپذیری و ارتقای اخلاقی و عملی خواهد شد، زیرا این امید ریشه در شناخت عمیق از خالقی دارد که جهان را بر پایه عدل و حکمت بنا نهاده و هیچ تلاشی را بیثمر نمیگذارد.
و اینکه برای انسان جز آنچه خود سعی و تلاش کرده، بهرهای نیست.
پس به رحمت الهی، نرمخو با آنان رفتار کردی؛ و اگر تندخو و سختدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن؛ و چون تصمیم گرفتی، پس بر خدا توکل کن. همانا خداوند توکلکنندگان را دوست دارد.
و بگو: عمل کنید، پس خداوند و رسولش و مؤمنان عمل شما را خواهند دید. و به زودی به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده میشوید، پس شما را از آنچه عمل میکردید خبر خواهد داد.
گویند در روزگاران گذشته، دو برادر بودند که هر دو کشاورزی پیشه داشتند. برادر بزرگتر، «امید» نام داشت و همواره میگفت: «خداوند روزیرسان است و هر که به او امید بندد، بینیاز نماند.» پس از آن، بذر پاشید و دیگر به زمین خود رسیدگی نکرد و گفت: «خودِ خداوند آن را رشد میدهد.» اما برادر کوچکترش، «کوشش» نام داشت و او نیز به رحمت و روزی خداوند امیدوار بود، اما پیوسته زمین را آبیاری میکرد، علفهای هرز را میزد و از بذرها مراقبت میکرد. چون وقت درو رسید، مزرعه برادر کوچکتر، سرسبز و پرمحصول بود، در حالی که مزرعه برادر بزرگتر، تنها خشکهزاری بود پر از علف هرز. مردمان از «امید» پرسیدند: «چرا مزرعهات چنین شد؟» گفت: «به رحمت خدا امید داشتم.» حکیمی که آنجا بود، با تبسمی گفت: «ای عزیز! امید، بذرِ دل است و کوشش، آب آن. بذر بیآب نروید و دل بیعمل، میوهای ندهد. امید، بالِ پرواز است، اما پرواز بیتلاش، جز سقوط نیست. توکل کن و کار کن، که خداوند دوستدار کوشندگان است.»