خیر، ایمان در اسلام شامل باور قلبی، اقرار زبانی و عمل صالح است. واجبات دینی تنها بخشی از عمل صالح و نمادی از ایمان عمیقتر هستند که ابعاد اخلاقی و اجتماعی وسیعی دارد.
خیر، ایمان در دیدگاه قرآنی، مفهومی بسیار وسیعتر و عمیقتر از صرف انجام واجبات و مناسک دینی است. در واقع، واجبات دینی مانند نماز، روزه، زکات و حج، ستونها و جلوههای عملی ایمان هستند، اما تمامیت ایمان را تشکیل نمیدهند. قرآن کریم ایمان را به عنوان یک سیستم جامع و پویا معرفی میکند که شامل باور قلبی، تصدیق زبانی و عمل صالح است و بر تمام ابعاد زندگی انسان تأثیر میگذارد. ایمان، ریشههای خود را در قلب و روح انسان میگستراند و شاخ و برگ آن به صورت اعمال نیکو، اخلاق حسنه و رفتارهای اجتماعی صحیح بروز پیدا میکند. اگر ایمان فقط محدود به انجام واجبات میشد، آنگاه بسیاری از جنبههای حیاتی کمال انسانی و مسئولیتهای اجتماعی نادیده گرفته میشد. قرآن بارها و بارها ایمان و عمل صالح را در کنار یکدیگر ذکر کرده است تا نشان دهد این دو از هم جداییناپذیرند. عمل صالح نه تنها شامل انجام واجبات، بلکه شامل هر کردار نیکو، احسان، عدالتخواهی، راستگویی، امانتداری و خدمت به خلق است. اولین جزء ایمان، باورهای قلبی و اعتقادات اساسی است. این شامل ایمان به یگانگی خداوند (توحید)، فرشتگان او، کتب آسمانی، پیامبران الهی، روز قیامت و قضا و قدر الهی میشود. این باورها، ستون فقرات ایمان را تشکیل میدهند و بدون آنها، هرگونه عمل ظاهری فاقد معنا و روح خواهد بود. برای مثال، سوره بقره آیه ۲۸۵ به روشنی به این ارکان ایمان اشاره دارد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ...» یعنی: «پیامبر به آنچه از پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است و مؤمنان نیز؛ همه به خدا و فرشتگان او و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آوردهاند.» این آیه نشان میدهد که ایمان فراتر از عمل صرف است و ابتدا ریشه در باورهای عمیق دارد. پس از باور قلبی، نوبت به تصدیق زبانی میرسد که همان اقرار به شهادتین است. این اقرار، دریچهای برای ورود به دایره اسلام است، اما همچنان برای دستیابی به عمق ایمان کافی نیست. قرآن در سوره حجرات آیه ۱۴ میفرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ...» یعنی: «اعراب بادیهنشین گفتند: ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردیم، و هنوز ایمان وارد قلبهایتان نشده است.» این آیه به وضوح نشان میدهد که صرف اظهار کلامی ایمان (اسلام آوردن) با تحقق ایمان در قلب متفاوت است و ایمان واقعی، امری درونی و عمیقتر است که به اعمال نیز منجر میشود. سومین و شاید ملموسترین بعد ایمان، عمل صالح است. عمل صالح دامنه بسیار گستردهای دارد که تنها به واجبات دینی محدود نمیشود. در حقیقت، واجبات دینی مانند نماز (ارتباط با خدا)، روزه (تقویت اراده و همدردی)، زکات (عدالت اجتماعی و کمک به فقرا) و حج (وحدت و کمال معنوی)، بخشهای حیاتی از عمل صالح هستند که انسان را به خدا نزدیکتر میکنند و ساختار زندگی او را بر اساس فرمان الهی شکل میدهند. اما قرآن به شدت بر ابعاد اخلاقی و اجتماعی ایمان نیز تأکید دارد. آیاتی همچون سوره اسراء آیه ۲۳ که به احسان به والدین دستور میدهد، یا آیاتی که بر رعایت عدالت، راستگویی، امانتداری، پرهیز از غیبت، کمک به نیازمندان و یتیمان تأکید دارند، همگی نشاندهنده این هستند که ایمان واقعی در رفتار و تعاملات روزمره انسان با دیگران تجلی مییابد. در سوره ماعون، خداوند کسانی را که نماز میخوانند اما به یتیمان کمک نمیکنند و از دادن نیازهای کوچک به همسایگان خودداری میکنند، مورد نکوهش قرار میدهد. این نشان میدهد که عمل صالح، شامل مسئولیتپذیری اجتماعی و اخلاقی نیز میشود. تقوا، که اغلب به معنای پرهیزگاری و خداترسی ترجمه میشود، یکی از مهمترین مفاهیم قرآنی مرتبط با ایمان است که نشاندهنده عمق آن است. تقوا صرفاً پرهیز از گناه نیست، بلکه حالتی از آگاهی دائمی از حضور خداوند و تلاش برای زندگی مطابق با رضایت اوست. در سوره بقره آیه ۱۷۷، قرآن تعریف بسیار جامعی از بِرّ (نیکی و نیکوکاری) ارائه میدهد که تمامی ابعاد ایمان را در بر میگیرد: «لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.» این آیه به صراحت بیان میکند که نیکی و نیکوکاری تنها در جهتگیری ظاهری به سمت قبله نیست، بلکه در گرو ایمان به ارکان ششگانه، انفاق از مال محبوب به خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، در راهماندگان، سائلان و در راه آزاد کردن بردگان، برپا داشتن نماز، ادای زکات، وفای به عهد و صبر در سختیها است. این تعریف، نشان میدهد که ایمان یک بسته کامل از باورها، عبادات و اخلاقیات است. در نهایت، ایمان یک فرآیند پویا و در حال رشد است. ایمان میتواند با انجام اعمال نیکو، ذکر و فکر در آیات الهی، افزایش یابد و با گناه و غفلت، کاهش یابد. این بدان معناست که مؤمن همواره در حال تلاش برای تقویت ایمان خود از طریق تمامی ابعاد آن است. ایمان واقعی منجر به آرامش قلبی، اطمینان خاطر و هدایت در زندگی میشود و انسان را در برابر چالشها مقاوم میسازد. بنابراین، میتوان گفت که ایمان نه تنها انجام واجبات نیست، بلکه یک نقشه راه کامل برای زندگی معنوی، اخلاقی و اجتماعی است که تمامی رفتارهای فرد را از کوچکترین تا بزرگترین، تحت تأثیر قرار میدهد و هدف نهایی آن دستیابی به رضایت الهی و سعادت حقیقی در دنیا و آخرت است. نتیجهگیری: ایمان فراتر از قالبهای ظاهری و صرفاً انجام واجبات است. ایمان جوهر وجود انسان را در بر میگیرد، به قلب او نور میبخشد، زبانش را به حق میگشاید و دست و پایش را به سوی عمل صالح رهنمون میشود. واجبات دینی بخش مهمی از عمل صالح هستند، اما ایمان واقعی شامل باورهای عمیق قلبی، اخلاق نیکو، تعهدات اجتماعی و آگاهی دائمی از حضور خداوند در تمام لحظات زندگی است.
نیکوکاری آن نیست که رویتان را به سوی مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکوکاری آن است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب (الهی) و پیامبران ایمان بیاورید و مال را با وجود دوستی آن، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و سائلان و در راه (آزادی) بردگان بدهید و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و آنان که چون پیمان بندند به پیمان خود وفا کنند و در تنگدستی و بیماری و به هنگام جنگ صبر پیشه کنند، آنانند کسانی که راست گفتهاند و آنانند پرهیزگاران.
اعراب بادیهنشین گفتند: ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردیم، و هنوز ایمان وارد قلبهایتان نشده است؛ و اگر خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، از کارهایتان چیزی نمیکاهد؛ یقیناً خدا آمرزنده مهربان است.
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و یکدیگر را به حق توصیه کرده و به صبر سفارش نمودهاند.
یکی از حکیمان به سعدی گفت: «شنیدهام در شهری عابدی است که شبها تا صبح به عبادت مشغول است و روزها روزه میگیرد، اما به همسایگانش توجهی ندارد و با مردم با تندی رفتار میکند. در همان شهر، جوانی نیز هست که شاید کمتر به نوافل بپردازد، اما دستگیر فقراست، به والدینش نیکویی میکند و با مردم به مهربانی سخن میگوید.» سعدی با لبخند پاسخ داد: «خدمت این جوان مهربان و بخشنده، در نزد خداوند ارجحتر است. زیرا خانه خدا قلبهای بندگان اوست و آزار دلها، خود گناهی بزرگتر از ترک برخی مستحبات است. ایمان تنها در رکوع و سجود نیست، بلکه در دستی است که گرهی میگشاید و در قلبی است که از محبت لبریز است.»