خداوند شکستها را به معنای اجبار و سلب اختیار برنامهریزی نکرده است؛ بلکه آنها اغلب نتیجه انتخابهای ما، کمکاریها، یا خطاهای خودمان هستند، یا آزمایشی الهی برای رشد و تعالی ما. مهم است که از شکستها درس بگیریم و با توکل بر خدا به تلاش خود ادامه دهیم.
یکی از پیچیدهترین و عمیقترین سوالاتی که ذهن انسان را در مورد رابطه با خالق درگیر میکند، مسئله قضا و قدر، اختیار و مسئولیتپذیری انسان است. این سوال که آیا خداوند شکستهای ما را از پیش تعیین کرده است، ریشه در درک ما از اراده الهی و نقش انسان در سرنوشت خود دارد. در پاسخ به این سوال، قرآن کریم دیدگاهی جامع و متعادل ارائه میدهد که در آن هم قدرت مطلق خداوند و علم بیپایان او مورد تأکید قرار میگیرد و هم مسئولیتپذیری و آزادی انتخاب انسان به رسمیت شناخته میشود. از دیدگاه قرآنی، خداوند متعال به هر آنچه در گذشته، حال و آینده رخ میدهد، آگاه است. این علم الهی، که در اصطلاح دینی «قضا و قدر» نامیده میشود، به این معنا نیست که خداوند انسان را به انجام کاری مجبور میکند یا او را به شکست سوق میدهد. خداوند انسان را با «اختیار» آفریده است؛ یعنی به او توانایی انتخاب میان راه درست و نادرست، تلاش و کوتاهی، ایمان و کفر را بخشیده است. این توانایی انتخاب، سنگ بنای مسئولیتپذیری انسان است. اگر انسان اختیار نداشت و تمام اعمالش از پیش برنامهریزی شده بود، آنگاه پاداش و مجازات، حسابرسی و تکلیف، همگی بیمعنا میشدند. قرآن در آیات متعدد به وضوح بر این نکته تأکید میکند که انسان در برابر اعمال خود مسئول است و نتیجه کار خود را خواهد دید. به عنوان مثال، در سوره کهف آیه ۲۹ آمده است: «بگو: حق از پروردگار شماست. پس هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد.» این آیه به صراحت نشان میدهد که اختیار در انتخاب مسیر زندگی بر عهده خود انسان است. شکستها، به معنای عدم دستیابی به یک هدف یا نتیجه مطلوب، بخشی طبیعی از زندگی انسان هستند. این شکستها میتوانند ناشی از عوامل متعددی باشند: گاهی نتیجه کمکاری، بیتوجهی، یا انتخابهای نادرست خود انسان هستند؛ گاهی نیز ممکن است عوامل بیرونی و غیرقابل کنترل نقش داشته باشند. از منظر قرآن، خداوند هرگز ظلمی به بندگان خود نمیکند و سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان وضع خود را تغییر دهند (رعد، آیه ۱۱). این بدان معناست که بسیاری از شکستهایی که تجربه میکنیم، پیامد مستقیم اعمال و تصمیمات خودمان هستند. اگر کسی تلاش نکند، دانش نیاموزد، یا راه خطا را برگزیند، نتیجه آن میتواند شکست باشد و این شکست نه برنامهریزی الهی برای آزار او، بلکه نتیجه طبیعی عمل او در چارچوب قوانینی است که خداوند در عالم هستی قرار داده است. با این حال، باید توجه داشت که شکستها میتوانند از جنبه دیگری نیز مورد توجه قرار گیرند: امتحانات و آزمایشهای الهی. زندگی دنیا، صحنه آزمایش انسان است. خداوند برای رشد، تعالی و ارزیابی ایمان بندگانش، آنها را با انواع سختیها، موفقیتها، و شکستها میآزماید. در سوره بقره آیه ۱۵۵ میفرماید: «و قطعاً شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود اموال و جانها و محصولات میآزماییم؛ و به صابران بشارت ده.» این آیات نشان میدهد که شکستها و مصائب میتوانند فرصتی برای محک زدن صبر، استقامت، توکل و بازگشت به سوی خداوند باشند. در این دیدگاه، شکست نه یک پایان تلخ، بلکه یک سکوی پرتاب برای رشد و درسآموزی است. خداوند با این آزمایشها قصد آزار ندارد، بلکه میخواهد ظرفیتهای پنهان انسان آشکار شود و او به کمال نزدیکتر گردد. بسیاری از اوقات، پس از یک شکست بزرگ است که انسان به خود میآید، در روشهای خود بازنگری میکند، و با درس گرفتن از اشتباهاتش، راهی بهتر و موفقتر را در پیش میگیرد. این روند، خود جزئی از حکمت الهی در تدبیر امور جهان و تربیت انسان است. همچنین، نباید از یاد برد که خداوند ارحم الراحمین است. رحمت و مهربانی او بر هر چیز سبقت دارد. اگر شکستها فقط برای آزار و اذیت انسان برنامهریزی شده بودند، این با صفت رحمانیت خداوند در تضاد بود. بلکه شکستها، همانند موفقیتها، ابزارهایی در دست حکمت الهی هستند تا انسان مسیر خود را در این دنیا بیابد، به سمت خدا بازگردد و به درجات بالاتری از معرفت و ایمان دست یابد. حتی پیامبران بزرگ الهی نیز در طول زندگی خود با چالشها، موانع و ظاهراً «شکستهایی» مواجه شدند که در نهایت به پیروزی بزرگتر و تثبیت رسالتشان منجر شد. این نشان میدهد که شکست یک جزء جداییناپذیر از مسیر رشد و کمال است، نه یک مجازات صرف یا برنامه از پیش تعیین شده برای ناکامی ابدی. در نهایت، میتوان گفت که خداوند شکستهای ما را به معنای اجبار و سلب اختیار برنامهریزی نکرده است. بلکه او با علم بیمنتهای خود، همه احتمالات و نتایج اعمال ما را میداند و در عین حال، به ما قدرت انتخاب داده است. شکستها اغلب نتیجه انتخابها، کمکاریها، یا خطاهای خودمان هستند، یا آزمایشی الهی برای رشد و تعالی ما. مهم این است که پس از هر شکست، به جای ناامیدی و سرزنش تقدیر، به بازنگری در اعمال خود بپردازیم، از اشتباهات درس بگیریم، و با توکل بر خداوند متعال و تلاش مجدد، به سوی موفقیت و رضایت الهی گام برداریم. این نگاه، به انسان امید و مسئولیت میبخشد و او را به سوی تلاش و پیشرفت سوق میدهد.
و بگو: حق از جانب پروردگار شماست. پس هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد. ما برای ستمکاران آتشی فراهم آوردهایم که سراپردهاش آنان را در بر میگیرد؛ و اگر فریادرسی خواهند، با آبی همچون مس گداخته که چهرهها را بریان کند، به فریادشان میرسند. چه بد نوشیدنی و چه بد آرامگاهی است!
خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند. هر کس نیکی کند، به سود اوست، و هر کس بدی کند، به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن. پروردگارا، بار سنگینی بر دوش ما مگذار، چنان که بر دوش کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا، آنچه تاب و توانش را نداریم، بر ما تحمیل مکن؛ و ما را ببخش و ما را بیامرز و بر ما رحم کن. تو مولای ما هستی، پس ما را بر قوم کافران پیروز گردان.
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
و به یقین، کسانی را که پیش از ایشان بودند، آزمودیم، و البته خدا کسانی را که راست گفتهاند معلوم میدارد و دروغگویان را نیز معلوم میدارد.
گویند بازرگانی بود که در تجارت خود زیان بسیار دید و مالش از کف رفت. او غمگین و ناامید بر گوشهای نشست و گفت: «این تقدیر الهی بود که مرا به خاک سیاه بنشاند.» پیری دانا از کنار او میگذشت، گفت: «ای جوان، تقدیر خدا را بهانه کمکاری و بیتدبیری خود مکن. خداوند نیکوکار است و به کسی ستم روا نمیدارد. اگر کشتیات در طوفان غرق شد، بنگر که آیا آن را محکم بسته بودی؟ آیا بیمهاش کرده بودی؟ آیا در زمان مناسب سفر کردی؟ شکستها گاهی نتیجه درسهایی است که باید بیاموزی. برخیز و با توکل بر خدا و تدبیر تازه، دوباره آغاز کن که در سختیها، گنجهایی پنهان است که جز صابران و کوشندگان نیابند.» بازرگان از سخن پیر پند گرفت، دوباره همت کرد و با تلاشی مضاعف و تدبیری نو، نه تنها زیانش را جبران کرد، بلکه به کامیابی بزرگی دست یافت و دانست که «در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه، سفید است».