قرآن کریم عمدتاً شر اخلاقی را به سوءاستفاده انسان از اراده و اختیار خویش نسبت میدهد. نادانی نیز میتواند عاملی باشد، اما اغلب آن نیز نتیجه انتخاب انسان برای نادیده گرفتن حقیقت یا کوتاهی در جستجوی علم است.
در مواجهه با مسئله پیچیده «شر» و منشأ آن، قرآن کریم دیدگاهی عمیق و چندوجهی ارائه میدهد که هم بر اراده آزاد انسان و هم بر تأثیر نادانی، اما اغلب به عنوان پیامد سوءاستفاده از اراده، تأکید دارد. این پرسش که آیا شر از جهل ناشی میشود یا از اراده و انتخاب انسان، در آموزههای قرآنی با ظرافت خاصی پاسخ داده شده است. به طور کلی، قرآن ریشه اصلی شر اخلاقی و مفاسد اجتماعی را به سوءاستفاده انسان از موهبت اراده و اختیار خویش نسبت میدهد، اما در عین حال نقش جهل و بیخبری را نیز انکار نمیکند، هرچند این جهل اغلب نه یک جهل جبری، بلکه نتیجهای از انتخابها و غفلتهای ارادی انسان است. قرآن کریم به صراحت به انسان اراده آزاد و قدرت انتخاب داده است. خداوند انسان را با ظرفیت تشخیص خیر و شر، هدایت و گمراهی آفریده و راه را به او نشان داده است. در آیه ۲۹ سوره کهف میفرماید: «وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ»؛ یعنی «بگو: حق از پروردگار شماست. پس هر کس بخواهد ایمان بیاورد و هر کس بخواهد کافر شود.» این آیه به وضوح اختیار و قدرت انتخاب را به انسان بازمیگرداند. بنابراین، هنگامی که انسان با اراده خود راه باطل را انتخاب میکند، مرتکب شر میشود. اعمالی مانند ظلم، فساد، دروغ، خیانت و گناهان مختلف، همگی از انتخابهای ارادی انسان نشأت میگیرند. این اراده، هم به انسان امکان رشد و تعالی میدهد و هم میتواند او را به سمت سقوط و تباهی سوق دهد. شر اخلاقی در جهان، نتیجه مستقیم تصمیمات و اعمالی است که انسانها با آزادی کامل خود اتخاذ میکنند. همچنین، قرآن کریم تأکید میکند که انسان مسئول اعمال خویش است. آیه ۷ و ۸ سوره زلزال بیانگر این حقیقت است: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ یعنی «پس هر کس هموزن ذرهای کار خیر کند، آن را میبیند. و هر کس هموزن ذرهای کار شر کند، آن را میبیند.» این آیات به وضوح نشان میدهد که پیامدهای خیر و شر مستقیماً به افعال خود انسان بازمیگردد. اگر شر و فسادی در زمین ظاهر میشود، قرآن آن را به دستاوردهای خود انسانها نسبت میدهد: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (سوره روم، آیه ۴۱)؛ یعنی «فساد در خشکی و دریا به سبب آنچه مردم با دستهای خود انجام دادند، ظاهر شد.» این آیه گواه قاطعی است بر اینکه منشأ اصلی شر، افعال و انتخابهای انسانی است. در مورد نقش «نادانی» (جهل)، قرآن آن را به عنوان یک عامل مستقل برای ایجاد شر مطرح نمیکند، بلکه اغلب جهل را نتیجه غفلت، عدم تفکر، و انتخاب آگاهانه برای نادیده گرفتن حقیقت میداند. انسان دارای فطرت حقجو و عقل است که میتواند حق را از باطل تشخیص دهد. وقتی انسانی به دلیل جهل دست به کاری اشتباه میزند، این جهل ممکن است ناشی از کوتاهی او در جستجوی علم، عدم تدبر در آیات الهی، یا بیتوجهی به راهنماییهای پیامبران باشد. به عبارت دیگر، بسیاری از «جهلها» از جنس «جهل تقصیری» هستند؛ یعنی جهلی که خود انسان در ایجاد آن مقصر است و میتوانست با اراده خود آن را برطرف کند. برای مثال، کسانی که به دلیل نادانی از دستورات الهی سرپیچی میکنند، اغلب این نادانی ناشی از بیمیلی آنها به کسب علم و معرفت است. قرآن کریم بارها انسانها را به تفکر، تعقل، تدبر و علمآموزی دعوت میکند و کسانی را که از عقل خود استفاده نمیکنند و در جهالت باقی میمانند، مذمت میکند. شیطان نیز در این میان نقش وسوسهگر دارد، اما قرآن تصریح میکند که او هیچ سلطهای بر انسان ندارد تا او را به زور به سمت شر سوق دهد. نقش شیطان فقط دعوت و تزئین شر است و این انسان است که با اراده خود این دعوت را میپذیرد یا رد میکند. در آیه ۲۲ سوره ابراهیم، شیطان در قیامت به اهل جهنم میگوید: «وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي»؛ یعنی «و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما نیز (به اختیار خود) دعوت مرا پذیرفتید.» این آیه نیز به صراحت بر مسئولیتپذیری و اراده آزاد انسان در پذیرش یا رد شر تأکید دارد. نتیجهگیری این است که قرآن کریم، شر اخلاقی و مفاسد ناشی از آن را عمدتاً به اراده آزاد و انتخابهای آگاهانه انسان نسبت میدهد. اگرچه نادانی نیز میتواند منجر به اعمال شر شود، اما این نادانی اغلب خود معلول عدم استفاده صحیح از عقل و اختیار است، یا ناشی از غفلت و بیتوجهی عمدی به حقیقت است. بنابراین، ریشه اصلی شر در منظر قرآن، سوءاستفاده انسان از موهبت اختیار است که به او داده شده تا مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند. این مسئولیتپذیری انسان در قبال اعمالش، مبنای عدل الهی در پاداش و کیفر قرار میگیرد و به نظام اخلاقی جهان معنا میبخشد. شر نتیجه انحراف از فطرت پاک و ندای عقل و وحی است، انحرافی که با اراده انسان آغاز میشود.
و بگو: حق از پروردگار شماست. پس هر کس بخواهد ایمان بیاورد و هر کس بخواهد کافر شود. ما برای ستمکاران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فراگرفته است. و اگر فریاد کنند، با آبی همچون مس گداخته که چهرهها را بریان میکند، به فریادشان میرسند. چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است!
پس هر کس هموزن ذرهای کار خیر کند، آن را میبیند.
و هر کس هموزن ذرهای کار شر کند، آن را میبیند.
فساد در خشکی و دریا به سبب آنچه مردم با دستهای خود انجام دادند، ظاهر شد تا خداوند بخشی از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، شاید که بازگردند.
و شیطان هنگامی که کار به پایان رسید، گفت: «همانا خداوند به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم و تخلف کردم. و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما نیز (به اختیار خود) دعوت مرا پذیرفتید. پس مرا ملامت نکنید، و خودتان را ملامت کنید. نه من میتوانم به شما فریاد رسی کنم و نه شما میتوانید به من. من از اینکه مرا پیش از این شریک خداوند قرار دادید، بیزارم.» قطعاً ستمکاران عذابی دردناک دارند.
روزی در زمانهای قدیم، دو برادر در روستایی خوش آب و هوا زندگی میکردند. یکی به نام «خردمند» که همواره در پی علم و آگاهی بود و کارهایش را با تدبیر و اندیشه انجام میداد، و دیگری به نام «غافل» که بیشتر به خواهشهای نفس و بیتوجهی به عواقب کارها مشغول بود. روزی سیلی ویرانگر به روستا آمد و خانههای بسیاری را تخریب کرد. خردمند از ماهها پیش با دیدن نشانههای بارندگی شدید و با توجه به علمش به اصول ساخت و ساز، خانه خود را در مکانی مرتفع و مستحکم بنا کرده بود. اما غافل، با وجود هشدارها، به دلیل تنبلی و عدم تفکر، خانهاش را در مسیر سیلاب و با مصالح سست بنا کرده بود. وقتی سیل آمد، خانه خردمند پا برجا ماند، ولی خانه غافل در یک لحظه ویران شد. غافل با حسرت به برادرش نگریست و گفت: «چرا چنین شد؟» خردمند با مهربانی پاسخ داد: «برادر جان، سیل بلایی طبیعی بود، اما ویرانی خانهات نه از جهل مطلق، بلکه از غفلت و بیتوجهی به هشدارها و نادیده گرفتن اراده عقل سلیم بود. تو میتوانستی با تدبیر و انتخابهای درست، خود را از این زیان بزرگ حفظ کنی. این همان است که قرآن میگوید شر از دستاوردهای خود انسان است.»