قرآن کریم با علم روز تضادی ندارد، بلکه آیات آن انسان را به تفکر در آفرینش تشویق میکنند و بسیاری از حقایق علمی را قرنها پیش از کشف بیان کردهاند. هرگونه تضاد ظاهری ناشی از برداشت نادرست از متن دینی یا نظریههای علمی اثباتنشده است.
پاسخ به این پرسش که آیا قرآن با علم روز تضادی دارد، نیازمند فهم عمیق از ماهیت هر دو یعنی قرآن کریم و علم مدرن است. قرآن، کلام الهی است که به عنوان راهنمایی جامع برای بشریت نازل شده است تا مسیر سعادت دنیا و آخرت را نشان دهد. هدف اصلی قرآن، هدایت انسان به سوی شناخت پروردگار، اخلاق نیکو و برپایی عدالت اجتماعی است. در مقابل، علم به دنبال کشف قوانین و پدیدههای جهان مادی از طریق مشاهده، آزمایش و تبیین عقلانی است. با این توضیح، میتوان گفت که در نگاه کلی، هیچ تضاد بنیادینی میان آیات قرآن و حقایق علمی ثابتشده وجود ندارد؛ بلکه در بسیاری از موارد، قرآن به گونهای اعجابانگیز به نکاتی اشاره میکند که تنها در دوران معاصر و با پیشرفتهای علمی کشف شدهاند. قرآن کریم، خود کتابی است که بارها انسان را به تفکر، تعقل، تدبر در آفرینش و مشاهده نشانههای الهی در جهان دعوت میکند. آیاتی همچون "أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا" (سوره محمد، آیه 24) یا "إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ" (سوره آل عمران، آیه 190) نشاندهنده این است که اسلام، نه تنها علم را رد نمیکند، بلکه آن را ابزاری برای شناخت عمیقتر خداوند و حکمت او میداند. بسیاری از دانشمندان مسلمان در طول تاریخ، از همین تشویق قرآنی الهام گرفته و به پیشرفتهای چشمگیری در علوم مختلف دست یافتهاند. یکی از جنبههای اعجاز علمی قرآن، اشارات آن به پدیدههای طبیعی است که در زمان نزول قرآن، بشریت دانش کافی برای درک آنها را نداشت. به عنوان مثال، در مورد توسعه و انبساط جهان، قرآن در سوره ذاریات آیه ۴۷ میفرماید: "وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ" (و آسمان را با قدرت بنا نهادیم و قطعاً ما وسعتدهندهایم). این آیه به وضوح به مفهوم گسترش جهان اشاره دارد که تنها در قرن بیستم توسط دانشمندانی چون ادوین هابل با کشف پدیده "قرمزگرایی" (Redshift) و نظریه بیگبنگ اثبات شد. در زمان نزول قرآن، تصور غالب بر این بود که جهان ثابت و تغییرناپذیر است. مثال دیگر، اشاره قرآن به مراحل آفرینش انسان در رحم مادر است. در سوره مؤمنون آیات ۱۲ تا ۱۴، مراحل نطفه، علقه (خون بسته یا آویزان)، مضغه (پاره گوشت جویده شده)، و سپس تشکیل استخوانها و پوشاندن آن با گوشت، با دقت توصیف شده است. این توصیفات با یافتههای جنینشناسی مدرن که در سدههای اخیر با ابزارهای پیشرفته پزشکی به دست آمده، کاملاً تطابق دارد. این در حالی است که در زمان پیامبر اکرم (ص)، چنین جزئیاتی از مراحل جنینی برای بشر قابل مشاهده و شناخت نبود. همچنین، قرآن به نقش کوهها در تثبیت زمین اشاره میکند. در سوره نبا آیه ۷ میفرماید: "وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا" (و کوهها را میخهایی [برای ثبات آن]). علم زمینشناسی مدرن نشان داده است که کوهها ریشههای عمیقی در پوسته زمین دارند که گاه چندین برابر ارتفاع آنها در سطح زمین است و مانند میخهایی عمل میکنند که صفحات تکتونیکی زمین را ثابت نگه میدارند و از لرزشهای شدید جلوگیری میکنند. این موضوع نیز در زمانی که قرآن نازل شد، برای هیچ بشری قابل تصور نبود. در برخی موارد، ممکن است به نظر برسد که تضادی وجود دارد، اما این تضادها معمولاً ناشی از یکی از موارد زیر است: 1. **سوء برداشت از آیات قرآن:** گاهی اوقات، آیات قرآن با تفسیری سطحی و بدون در نظر گرفتن سیاق، زبان کنایی یا تمثیلی، یا دانش عمیق زبانی و تاریخی، مورد تفسیر قرار میگیرند. قرآن کتاب راهنمایی است، نه یک کتاب تخصصی علمی که هر پدیده را با جزئیات علمی روز توصیف کند. 2. **اشتباه گرفتن نظریههای علمی با حقایق علمی:** علم همواره در حال پیشرفت است و نظریهها ممکن است تغییر کنند یا باطل شوند. تضاد تنها زمانی مطرح میشود که یک آیه با یک "حقیقت علمی اثباتشده و انکارناپذیر" در تضاد باشد، نه با یک فرضیه یا نظریه که هنوز در حال بررسی است. بسیاری از "تضادها"ی مطرح شده، در واقع مربوط به نظریههای علمی هستند که بعدها خود علم آنها را رد کرده است. 3. **محدودیتهای دانش بشری:** دانش بشر، حتی در پیشرفتهترین حالت خود، محدود است. خداوند در قرآن میفرماید: "وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا" (سوره اسراء، آیه 85) – و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است. با این نگرش، ممکن است آنچه امروز علم آن را ناممکن میداند، فردا با کشف جدیدی ممکن شود، یا آنچه را که به عنوان تضاد میپندارد، با فهم عمیقتر از هر دو حوزه، به هماهنگی برسد. در نتیجه، قرآن و علم را میتوان دو مسیر مکمل برای رسیدن به حقیقت دانست. علم به ما کمک میکند تا "چگونگی" جهان را بفهمیم و شگفتیهای خلقت را کشف کنیم، در حالی که قرآن "چرایی" وجود را پاسخ میدهد و هدف و معنای زندگی را روشن میسازد. قرآن خود را کتاب "آیات" (نشانهها) معرفی میکند و هر کشف علمی جدید، در حقیقت، پردهای دیگر از عظمت و نظم آفرینش را کنار میزند و درک ما را از خداوند خالق هستی عمیقتر میسازد. بنابراین، از دیدگاه اسلامی، علم واقعی هرگز با کلام واقعی الهی در تضاد نخواهد بود، بلکه آن را تأیید و تبیین میکند. این همافزایی، افقهای جدیدی را برای انسان در جهت شناخت بیشتر خالق و مخلوق باز میکند و ایمان را تقویت میبخشد.
و آسمان را با قدرت بنا نهادیم و قطعاً ما وسعتدهندهایم.
سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته یا آویزان) درآوردیم، سپس علقه را به صورت مضغه (پاره گوشت جویده شده) درآوردیم، سپس مضغه را استخوانهایی قرار دادیم، آنگاه استخوانها را با گوشت پوشاندیم، سپس او را آفرینشی دیگر پدید آوردیم؛ پس بلندمرتبه است خدا که بهترین آفرینندگان است.
و کوهها را میخهایی [برای ثبات آن]؟
حکایتی آوردهاند که در روزگاری، دو دانشمند به مباحثه نشستند. یکی از ایشان، عالمی پرآوازه بود که سالها در علوم مختلف تحقیق کرده بود، اما همیشه میگفت: "هرچه بیشتر میدانم، بیشتر به نادانی خود پی میبرم و عظمت آفرینش را بیشتر حس میکنم." دیگری جوانی بود که تازه از مکتب بازگشته بود و با غرور تمام ادعا میکرد که اسرار جهان را دریافته است. عالم پیر با لبخندی گفت: "فرزندم، دانشمند حقیقی کسی است که در برابر علم بیکران الهی، خویش را همچون قطرهای در برابر دریا ببیند. آنچه ما از جهان هستی میدانیم، تنها شمّهای از حکمت باریتعالی است. چگونه میتوان ادعا کرد که کتاب الهی، که سراسر حکمت است، با گوشهای از دانش ناقص ما در تضاد است؟" این حکایت نشان میدهد که هرچه دانش بشر فزونی یابد، بیشتر به نظم و اتقان خلقت پی میبرد و نه تنها تضادی نمییابد، بلکه هماهنگی عمیقی میان آیات کتاب و آیات طبیعت مشاهده میکند.