برای فهم واقعی قرآن، نیاز به تقوای الهی، تدبر عمیق در آیات، فراگیری زبان عربی و تفاسیر معتبر، و عمل به تعالیم آن داریم. این مسیر با دعا و صبر، راهگشای بصیرت قرآنی است.
رسیدن به فهم واقعی و عمیق از قرآن کریم، سفری معنوی و فکری است که نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی است. قرآن، کلام نورانی خداوند و راهنمای بشریت تا قیامت است؛ بنابراین، فهم آن نه تنها یک فعالیت فکری، بلکه یک عبادت و مسیر رشد و کمال محسوب میشود. این فرآیند با تقوا و نیت خالص آغاز میشود، چرا که خداوند در آیات متعدد تأکید فرموده که قرآن هدایتگر پرهیزکاران است. قلب پاک و نیت خالص برای کسب رضایت الهی، دروازههای فهم را میگشاید. بدون تقوا، کلمات ممکن است خوانده شوند، اما معانی عمیق و هدایتبخش آنها درک نخواهند شد. نیت ما باید صرفاً برای نزدیکی به خدا و عمل به تعالیم او باشد، نه صرفاً برای کسب دانش یا تظاهر. این نیت خالص، برکات ویژهای را در مسیر فهم قرآن به ارمغان میآورد و حجابهای بین قلب و پیام الهی را برمیدارد. یکی از کلیدهای اصلی فهم واقعی قرآن، «تدبر» است. تدبر فراتر از صرفاً تلاوت یا ترجمه خواندن است؛ به معنای اندیشیدن عمیق، تأمل، و غوص در معانی آیات است. خداوند متعال در سوره محمد آیه ۲۴ میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؟» (آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟). این آیه به وضوح نشان میدهد که عدم تدبر، مانع اصلی درک قرآن است. برای تدبر، باید با آیات زندگی کرد، معانی آنها را در دل و ذهن خود پروراند و ارتباط آنها را با زندگی خود، جامعه و هستی درک کرد. میتوان با توقف بر آیات، پرسیدن سوالاتی مانند «این آیه چه میگوید؟»، «چه پیامی برای من دارد؟»، «چگونه میتوانم به آن عمل کنم؟» به تدبر پرداخت. این رویکرد فعال، لایههای پنهان معنا را آشکار میکند. گام بعدی، کسب دانش لازم است. زبان عربی، زبان قرآن است و فهم عمیق آن بدون آشنایی با قواعد زبان عربی، بلاغت، و سبک منحصر به فرد قرآن دشوار است. فراگیری زبان عربی به قدر توان، کمک شایانی به فهم مستقیم کلام الهی میکند. همچنین، مطالعه تفاسیر معتبر و قابل اعتماد که توسط علمای راسخ و متقی نگاشته شدهاند، ضروری است. این تفاسیر، با تکیه بر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) و دیدگاههای صحابه و تابعین، به روشن شدن معانی آیات، شأن نزولها (دلایل و شرایط نزول آیات)، و ارتباط آیات با یکدیگر کمک میکنند. فهم شأن نزول، از کجفهمیهای رایج جلوگیری میکند و بستر تاریخی و اجتماعی آیه را نمایان میسازد. مراجعه به سنت پیامبر (ص) و احادیث ایشان نیز برای فهم قرآن حیاتی است، چرا که ایشان اولین و بهترین مفسر قرآن بودهاند. همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم تا آنچه را برای مردم نازل شده است برایشان روشن سازی - نحل: ۴۴). بنابراین، سیره و کلام پیامبر (ص) چراغ راه ما در فهم کلام الهی است. قرآن کتاب زندگی است و هدف از فهم آن، صرفاً کسب اطلاعات نیست، بلکه عمل به آن و پیادهسازی تعالیمش در زندگی روزمره است. هر آیه که فهمیده میشود، باید تلنگری برای تغییر و بهبود در رفتار، اخلاق، و سبک زندگی باشد. امام علی (ع) میفرمایند: «هر کس قرآن را تلاوت کند و به آن عمل نکند، قرآن بر او حجت است.» این بدان معناست که فهم بدون عمل، نه تنها بیفایده، بلکه ممکن است در روز قیامت موجب بازخواست شود. ارتباط مستقیم با قرآن از طریق تلاوت منظم و با توجه، و حفظ آیات، به تثبیت معانی در ذهن و قلب کمک میکند. این تکرار و انس، باعث میشود که پیام قرآن در تار و پود وجودمان تنیده شود و به بخشی جداییناپذیر از شخصیت ما تبدیل گردد. در کنار همه اینها، دعا و استغاثه به درگاه خداوند برای طلب فهم و بصیرت، امری بسیار مهم است. خداوند گشاینده دلها و روشنگر راههاست و بدون توفیق الهی، دستیابی به فهم واقعی قرآن دشوار است. از او بخواهیم که حجابها را از دیدگان قلبمان بردارد و ما را در مسیر تدبر و عمل به کلامش یاری رساند. فهم قرآن یک فرآیند ایستا نیست، بلکه سفری پویا و مستمر است که با هر بار رجوع به آن، لایههای جدیدی از معنا و هدایت برای انسان آشکار میشود. صبر و استقامت در این مسیر، و عدم یأس از دشواریهای اولیه، بسیار حیاتی است. هرچه بیشتر با قرآن مأنوس شویم و تلاش کنیم با دل و جان آن را درک کنیم و به آن عمل نماییم، به درجات بالاتری از فهم واقعی و تاثیرگذار آن دست خواهیم یافت و برکات آن را در زندگی دنیوی و اخروی خود مشاهده خواهیم کرد.
آن کتابی است که در (حقانیت) آن تردیدی نیست؛ مایه هدایت پرهیزکاران است.
آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟
(آن پیامبران را) با دلایل روشن و کتابها (فرستادیم)؛ و (اکنون) این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی آنچه را به سوی آنها نازل شده است، و شاید آنها بیندیشند.
در گلستان سعدی آمده است که عالمی بود که سالها به کسب علم مشغول بود و کتابهای بسیاری را از بر داشت. روزی در مجلس درسی، به شاگردان خود فخر میفروخت که او همه علوم را فرا گرفته است. در آن میان، درویشی سادهدل که در گوشهای نشسته بود، گفت: «ای حکیم، نیکو میدانی که کلمات قرآن بر لب چگونه میگردند و آیات چگونه نظم مییابند. اما آیا دانی که این کلمات چگونه در دل جای میگیرند و زندگی را نورانی میکنند؟ علم بسیار داشتن خوب است، اما مهم آن است که آنچه میدانی، راهگشای عمل تو باشد و دلت را به نور حقیقت روشن کند.» عالم از این سخن به فکر فرو رفت و دریافت که فهم واقعی، تنها در تلاوت و حفظ نیست، بلکه در تدبر و عمل است که نور قرآن در دلها جای میگیرد و زندگی را دگرگون میکند. او از آن پس، بیشتر به تدبر و عمل به قرآن پرداخت و از حکمت درویش سپاسگزار بود.