قرآن کریم به طور جامع به سلامت جسمی و روحی و معنای زندگی میپردازد و بر اعتدال در تغذیه، پاکیزگی و هدفمندی در زندگی (عبودیت خداوند) تأکید دارد. تغییر سبک زندگی برای سلامت و معنا، با تزکیه نفس و اصلاح درونی آغاز میشود و به سعادت دنیوی و اخروی میانجامد.
قرآن کریم، کتاب هدایت الهی، به طور جامع و عمیق به ابعاد مختلف زندگی انسان میپردازد و راهنماییهای ارزشمندی را برای دستیابی به یک سبک زندگی سالم، پرمعنا و متعادل ارائه میدهد. در نگاه قرآن، سلامت نه تنها به معنای تندرستی جسمی، بلکه شامل سلامت روانی، روحی و اجتماعی نیز میشود. این کتاب آسمانی، با تأکید بر اعتدال و میانه روی، انسان را به سوی زندگیای هدایت میکند که هم جسم او در آن تقویت شود و هم روحش به کمال رسد. قرآن به صراحت از مؤمنان میخواهد که به پاکی و سلامت جسمی خود اهمیت دهند، چرا که بدن امانتی از جانب خداوند است و حفظ آن واجب است. خوردن غذاهای حلال و طیب (پاکیزه و مفید) و پرهیز از خبائث (چیزهای پلید و مضر) از جمله دستورات صریح قرآن در این زمینه است. این امر نه تنها بر جنبههای مادی و فیزیکی زندگی تأثیر میگذارد، بلکه آرامش روحی و معنوی را نیز به همراه دارد. به عنوان مثال، در سوره بقره آیه 168، خداوند میفرماید: "ای مردم، از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست." این آیه نه تنها بر مصرف حلال تأکید دارد، بلکه آن را با پرهیز از وسوسههای شیطانی که منجر به زیان جسمی و روحی میشود، پیوند میزند. علاوه بر این، قرآن به وضوح بر نقش تقوا و پرهیزگاری در کسب سلامت روحی و روانی تأکید میکند. زندگیای که بر پایه ارزشهای اخلاقی و معنوی بنا شده باشد، از اضطرابها و فشارهای روحی میکاهد و حس آرامش و رضایت درونی را تقویت میکند. رعایت نظم و برنامهریزی در عبادات مانند نماز، به انسان کمک میکند تا در زندگی خود نیز ساختار و نظمی الهی بیابد که به سلامت روانی او کمک شایانی میکند. فراتر از سلامت جسمی، قرآن به بُعد معنایی زندگی اهمیت فراوانی میدهد. اساساً، معنای زندگی در اسلام با مفهوم بندگی و تقرب به خداوند پیوند خورده است. آفرینش انسان و جن تنها برای پرستش خدا بوده است، همانطور که در سوره ذاریات آیه 56 آمده است: "و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا بپرستند." این بندگی نه تنها شامل عبادات ظاهری است، بلکه تمام جوانب زندگی فرد را در بر میگیرد؛ از کسب و کار حلال گرفته تا روابط اجتماعی و کمک به نیازمندان. تغییر سبک زندگی برای دستیابی به معنا، به معنای بازنگری در اولویتها، ارزشها و اهداف است. انسان باید از خود بپرسد که آیا زندگیاش در راستای اهداف الهی است یا خیر؟ آیا زمان و انرژی خود را صرف اموری میکند که او را به خداوند نزدیکتر میسازد یا از او دور میکند؟ قرآن بر این نکته تأکید دارد که سعادت واقعی نه در جمعآوری مال و ثروت و قدرت دنیوی، بلکه در کسب رضایت الهی و عمل صالح است. مفهوم «تزکیه نفس» یا پاکسازی روح، قلب تپنده تغییر سبک زندگی در قرآن است. این فرآیند شامل رهایی از رذایل اخلاقی مانند حسد، کبر، حرص و خودخواهی و آراسته شدن به فضایل نیکو همچون تواضع، سخاوت، صبر و شکرگزاری است. تزکیه نفس نیازمند خودشناسی، مراقبه و محاسبه نفس دائمی است و انسان را در مسیری قرار میدهد که به طور پیوسته در حال رشد و کمال باشد. هر بار که فرد تصمیمی میگیرد که از گناه دوری کند و به سوی عمل صالح گام بردارد، در حال تغییر سبک زندگی خود به سمت بهتر شدن است. در نهایت، قرآن به انسانها این امید را میدهد که تغییر و تحول مثبت درونی و بیرونی، همواره امکانپذیر است. خداوند در سوره رعد آیه 11 میفرماید: "در حقیقت، خداوند حال و سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در درون خود دارند تغییر دهند." این آیه یک اصل اساسی را بیان میکند که هر تحول خارجی، ریشه در تحول درونی دارد. بنابراین، اگر کسی خواهان سلامت بیشتر، آرامش عمیقتر و معنای والاتری در زندگی خود است، باید با توکل بر خدا و اراده قوی، قدم در مسیر تغییر سبک زندگی خود بگذارد. این تغییر شامل انتخابهای آگاهانه در زمینه تغذیه، فعالیت بدنی، مدیریت استرس، روابط اجتماعی و البته، تعمیق ارتباط با خداوند از طریق عبادات و تفکر است. قرآن یک نقشه راه کامل برای چنین تحولی ارائه میدهد و به مؤمنان وعده رستگاری و حیات طیبه (زندگی پاکیزه) را میدهد، زندگیای که هم در دنیا سعادتمند است و هم در آخرت رستگار.
ای مردم، از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
ای فرزندان آدم، زینتهای خود را در هر مسجدی (به هنگام نماز) برگیرید و بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید؛ چرا که او اسرافکاران را دوست نمیدارد.
و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا بپرستند.
برای او (انسان) فرشتگانی است که پی در پی از پیش رو و پشت سرش او را به فرمان خدا حفظ میکنند. قطعاً خداوند حال و سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در درون خود دارند تغییر دهند. و هرگاه خداوند برای قومی بدی بخواهد، پس هیچ بازگردانندهای برای آن نیست و غیر از او هیچ سرپرستی برای آنان نخواهد بود.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی بود، تنومند و درشت، اما از کثرت خوردن و آشامیدن، همیشه بیمار و بیحال بود. طبیبان بسیار آمدند و رفتند، اما هیچ دوا و درمانی او را شفا نداد. روزی پیری دانا از بادیه آمد و پادشاه از او چاره خواست. پیر گفت: "ای پادشاه! درد تو از پرخوری است و درمان تو در کمخوری. تن سالم، عقل سالم میطلبد و عقل سالم، کردار نیکو میآورد. حکیم لقمان را پرسیدند که حکمت از که آموختی؟ گفت: از بیادبان، هر چه ایشان کردند من نکردم. شما نیز آنچه بدن و روح را زیان رساند، ترک گویید و به آنچه فایده بخشد روی آرید، تا سلامت یابید و معنی زندگی را در بندگی و قناعت بجویید." پادشاه این پند را به جان خرید و از آن پس، در خوراک خود اعتدال ورزید و در عبادات کوشید. دیری نگذشت که تندرست شد و جانش نیز از بیماری غفلت رهایی یافت و طعم حقیقی زندگی و آرامش را چشید.