آیا قرآن درباره پایداری و حفظ منابع طبیعی نکته‌ای دارد؟

قرآن کریم با مفاهیمی چون خلافت انسان بر زمین، نهی از فساد و تباهی، تأکید بر تعادل (میزان) در خلقت، و پرهیز از اسراف، بنیان‌های محکمی برای پایداری و حفظ منابع طبیعی ارائه می‌دهد. این آموزه‌ها حفاظت از محیط زیست را جزء جدایی‌ناپذیری از ایمان و مسئولیت الهی می‌دانند.

پاسخ قرآن

آیا قرآن درباره پایداری و حفظ منابع طبیعی نکته‌ای دارد؟

قرآن کریم، با وجود اینکه کلمه مدرن «پایداری» یا «حفظ منابع طبیعی» را به طور مستقیم به کار نمی‌برد، اما در تعالیم و آموزه‌های خود، اصولی جامع و عمیق را مطرح می‌کند که بنیاد یک رویکرد مسئولانه و پایدار نسبت به محیط زیست و منابع طبیعی را فراهم می‌آورد. این اصول نه تنها شامل حفاظت از منابع موجود می‌شود، بلکه به استفاده خردمندانه و عادلانه از آنها برای نسل‌های کنونی و آینده نیز تأکید دارد. در حقیقت، نگاه قرآنی به جهان هستی، نگاهی مبتنی بر احترام، شکرگزاری و مسئولیت‌پذیری است. یکی از محوری‌ترین مفاهیم در این زمینه، مفهوم «خلافت» یا «جانشینی» انسان بر روی زمین است. خداوند در قرآن کریم، انسان را خلیفه خود بر روی زمین معرفی می‌کند، چنانکه در سوره بقره، آیه 30 می‌فرماید: «وَلَمَّا قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...» (و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد...). این مقام جانشینی، نه یک سلطه مطلق، بلکه یک مسئولیت سنگین و امانت الهی است. انسان به عنوان خلیفه، موظف است که از آنچه خداوند به او سپرده، به بهترین نحو مراقبت کند، نه اینکه آن را تخریب یا تباه سازد. این وظیفه شامل حفظ تعادل اکولوژیکی، استفاده بهینه از آب، خاک، گیاهان و حیوانات، و جلوگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست می‌شود. اصل دیگر، «نهی از فساد و تباهی در زمین» است. قرآن بارها از ایجاد فساد در زمین نهی کرده است. فساد در زمین معنای بسیار گسترده‌ای دارد و شامل هرگونه تخریب و آسیب به نظام طبیعی و اجتماعی می‌شود. در سوره اعراف، آیه 56 می‌خوانیم: «وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا...» (و در زمین پس از اصلاح آن، فساد نکنید...). این آیه به روشنی بیان می‌کند که انسان نباید به نظام احسن خلقت که خداوند آن را سامان داده، آسیبی برساند. تخریب جنگل‌ها، آلودگی آب‌ها، شکار بی‌رویه حیوانات، و استخراج بی‌رویه معادن، همه مصادیق فساد در زمین هستند که از منظر قرآن مذموم شمرده می‌شوند. مفهوم فساد در زمین نه تنها شامل اعمال فیزیکی تخریب‌کننده می‌شود، بلکه شامل سوءمدیریت و بهره‌برداری غیرعادلانه از منابع نیز هست که می‌تواند به تباهی و نابودی منجر شود. «مفهوم میزان و تعادل» نیز از ارکان اصلی نگاه قرآنی به پایداری است. خداوند در سوره الرحمن، آیات 7 تا 9 می‌فرماید: «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ» (و آسمان را برافراشت و میزان را قرار داد تا در میزان طغیان نکنید و وزن را به عدالت برپا دارید و میزان را کم نگذارید). این آیات به صراحت به اهمیت حفظ تعادل و نظام دقیق هستی اشاره دارند. تمامی اجزای طبیعت از آب و هوا گرفته تا خاک و موجودات زنده، در یک توازن ظریف و پیچیده قرار دارند. هرگونه مداخله بی‌رویه و خارج از قاعده انسانی می‌تواند این تعادل را بر هم زند و پیامدهای مخربی به دنبال داشته باشد. پایداری به معنای حفظ این میزان و عدم تجاوز از حدود طبیعی است. «پرهیز از اسراف و تبذیر» (زیاده‌روی و هدر دادن) از دیگر آموزه‌های مهم قرآنی است که مستقیماً به موضوع حفظ منابع مربوط می‌شود. در سوره اعراف، آیه 31 آمده است: «...وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ زیرا او اسراف‌کاران را دوست ندارد). این اصل در مورد همه منابع، چه آب و غذا و چه سایر منابع طبیعی، صدق می‌کند. اسراف به معنای استفاده بیش از حد و بی‌مورد از هر چیزی است که منجر به هدر رفتن و اتمام منابع می‌شود. قرآن مؤمنان را به اعتدال و میانه روی در مصرف تشویق می‌کند. این دیدگاه نه تنها به پرهیز از هدر دادن غذا و آب می‌پردازد، بلکه به بهره‌برداری خردمندانه از منابع انرژی، مواد خام و سایر نعمت‌های الهی نیز تعمیم می‌یابد. زندگی پایدار، زندگی‌ای است که در آن مصرف بهینه‌سازی شده و از هرگونه اتلاف جلوگیری شود. علاوه بر این، قرآن کریم طبیعت را به عنوان «آیات الهی» و نشانه‌های قدرت و حکمت خداوند معرفی می‌کند. تفکر در خلقت آسمان‌ها، زمین، آب‌ها، گیاهان و حیوانات، انسان را به سوی شناخت خداوند و شکرگزاری از نعمت‌های او رهنمون می‌سازد. این دیدگاه، حس احترام و تقدس نسبت به طبیعت را در انسان ایجاد می‌کند و او را از تخریب آن باز می‌دارد. وقتی انسان طبیعت را تجلی اسماء و صفات الهی ببیند، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که به آن آسیب برساند. این رویکرد، پایه و اساس اخلاق زیست‌محیطی اسلامی است که فراتر از منافع مادی، به بعد معنوی و ارتباط انسان با خالق هستی از طریق طبیعت می‌پردازد. این درک عمیق، به مسئولیت‌پذیری فردی و جمعی در قبال محیط زیست می‌انجامد و پایداری را نه تنها یک ضرورت مادی، بلکه یک وظیفه عبادی و اخلاقی می‌شمارد. در مجموع، می‌توان گفت که هرچند قرآن به زبان امروزین از «پایداری» سخن نگفته است، اما با تبیین مفاهیمی چون خلافت، نهی از فساد، اهمیت میزان و تعادل، و پرهیز از اسراف، بنیان‌های محکم و جامعی برای یک رویکرد زیست‌محیطی پایدار را فراهم کرده است. این آموزه‌ها نه تنها تشویق به حفظ محیط زیست می‌کنند، بلکه آن را جزئی جدایی‌ناپذیر از ایمان و عمل صالح می‌دانند. هدف نهایی این آموزه‌ها، پرورش انسانی است که در تعامل با جهان هستی، همواره تعادل، عدالت و شکرگزاری را رعایت کند تا هم خود و هم نسل‌های آینده بتوانند از نعمت‌های الهی بهره‌مند شوند و حیات بر روی زمین تداوم یابد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

آورده‌اند که در دوران کهن، دو باغبان همسایه بودند. یکی نامش شاداب بود و دیگری حریص. شاداب، در باغ خود درختان میوه می‌کاشت و با دستان خود، آب را به قدر نیاز به هر درخت می‌رساند، نه قطره‌ای کمتر و نه بیشتر. او هر سال، از میوه‌های باغش به اندازه مصرف خود و اندکی برای نیازمندان برمی‌داشت و بقیه را برای سال‌های آینده حفظ می‌کرد. او می‌گفت: «این باغ، امانتی از جانب خداست و من باید آن را برای فرزندانم و فرزندانِ آنان نیز سالم و پربار نگاه دارم.» اما حریص، همیشه به فکر سود بیشتر بود. او بی‌رویه درختان را قطع می‌کرد تا زودتر به چوب دست یابد، آب را به مقدار زیاد هدر می‌داد به خیال اینکه هر چه بیشتر، بهتر، و خاک را بدون استراحت و کوددهی، پیوسته می‌کاشت. در ابتدا، باغ حریص ظاهراً بیشتر محصول می‌داد، اما دیری نپایید که خاک باغ او فرسوده و خشک شد، درختانش بی‌ثمر گشتند و دیگر چیزی برای برداشت نداشت. اما باغ شاداب، سالیان دراز سرسبز و پربار باقی ماند و میوه‌هایش همواره نصیب او و نسل‌های پس از او شد. سعدی چه نیکو فرموده: «مُصَلِّح به مُلْک آن به، که رَنج بَرَد و از آن کم کند و بگذارد برای دیگران.» این داستان، ما را به یاد مسئولیت پایداری و حفظ منابع طبیعی می‌اندازد که چگونه استفاده خردمندانه و مسئولانه، نه تنها منافع حال را تضمین می‌کند، بلکه آینده‌ای پربار را نیز به ارمغان می‌آورد و حریص بودن، جز تباهی و پشیمانی نمی‌کشد.

سوالات مرتبط