قرآن به وجدان به عنوان راهنمای درونی اشاره میکند و آن را به عنوان ابزاری برای تشخیص خیر و شر معرفی میکند.
در قرآن کریم، خداوند به وجدان به عنوان یکی از ابزارهای راهنمایی انسانها اشاره کرده است. این مفهوم، یعنی قدرت تشخیص بین خوب و بد، یکی از اساسیترین ویژگیهای وجود انسان است که به او امکان میدهد تا در مسیر صحیح زندگی قدم بردارد. وجدان به نوعی به عنوان گواه درونی ما عمل میکند و صدای آن میتواند ما را از انتخابهای نادرست بازدارد. یکی از آیات قرآن که به این موضوع پرداخته، در سوره شمس است: "وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا" (شمس: 7-8). این آیه به وضوح تأکید میکند که خداوند انسانها را با قابلیت تشخیص صحیح و نادرست خلق کرده است. وجدان در این آیه به عنوان الهامی از سوی خداوند شناخته میشود که میتواند انسان را به سمت تقوا و دوری از فجور هدایت کند. این قدرت تشخیص، نشان از حکمت و عطف توجه خداوند به بندگانش است، به گونهای که در هر شرایطی امکان راهیابی به حق و باطل برای انسان وجود دارد. همچنین در سوره انشقاق، آیه 14 آمده است: "إِنَّ الْأَبْصَارَ وُسُوسَةُ التَّقوَا". این آیه به نوعی یادآوری برای انسان است که حواس و وجدان او میتواند او را به مسیر تقوا و دوری از خطا هدایت کند. اینجا مجدداً تأکید میشود که وجدان انسانی به عنوان یک راهنمای درونی عمل میکند و در زندگی روزمره ما نقشی کلیدی ایفا میکند. به طور کلی، قرآن تأکید میکند که وجدان انسانی هدایتی برای انتخابهای صحیح و نیک ارائه میدهد. این مفهوم، در تعاملات روزمره انسانها به روشنی قابل مشاهده است. مثلاً، وقتی فردی با تصمیمات اخلاقی یا اجتماعی رو به رو میشود، صدای وجدان او میتواند به عنوان یک مشاور درونی عمل کند. در چنین لحظاتی، وجدان او میتواند به او کمک کند تا تصمیماتی مطابق با اصول اخلاقی و انسانی اتخاذ کند. وجدان نه تنها یک احساس درونی، بلکه درکی عمیق از مسئولیتها و عواقب اعمال است. این درک به انسانها قدرت میدهد تا در شرایط دشوار اخلاقی، به جای اقدامات نادرست، راه صحیح را انتخاب کنند. برای مثال، در موقعیتهایی که اختیارات فرد در حال آزمایش است، وجدان به او یادآوری میکند که از اصول اخلاقی خود پیروی کند و به آثاری که عملش بر دیگران خواهد گذاشت، فکر کند. به علاوه، وجدان میتواند در فرایند یادگیری و رشد شخصیت نقش بسیار مؤثری ایفا کند. وقتی افراد به اشتباهات خود پی میبرند و مسئولیت آنها را بر عهده میگیرند، این صدای وجدان است که آنها را به اصلاح و بهبود خود ترغیب میکند. همچنین، وجدان میتواند به انسانها در ساختن روابط سالم و پایدار کمک کند؛ زیرا فردی که به صدای وجدان خود گوش میدهد، به دیگران احترام میگذارد و رفتارهای منفی را از خود دور میکند. از دیدگاه اجتماعی نیز، وجود وجدان در میان افراد جامعه میتواند زمینهساز ایجاد محیطی اخلاقیتر و انسانیتر باشد. زمانی که افراد به صدای وجدان خود توجه میکنند، احتمال این که رفتارهای نادرست از جمله خیانت، فساد و تبعیض را کاهش دهند، بیشتر میشود. لذا، جوامعی که با اصول اخلاقی و وجدان انسانی اداره میشوند، معمولاً پایدارتر و موفقتر هستند. یکی دیگر از نکات مهم در این خصوص، این است که وجدان نمیتواند به تنهایی دایرهای از عدالت و صداقت را ایجاد کند، بلکه لازم است که در کنار آموزشهای دینی و اخلاقی باشند. انسانی که با اصول اخلاقی درست آشنا نشده باشد، ممکن است صدای وجدانش به اشتباه او را به سوی تصمیماتی نادرست سوق دهد. لذا، این اهمیت دارد که افراد در فرایند آموزش های دینی و اخلاقی به خوبی راهنمایی شوند. به عنوان نتیجهگیری، میتوان گفت که وجدان یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به انسانهاست که در کنار آیات قرآنی میتواند راهنمایی ارزشمندی برای ایشان باشد. درک قدرت وجدان و توجه به آن، میتواند انسانها را در مسیر صحیح زندگی هدایت کند و موجب بهبود کیفیت زندگی آنان شود. از این رو، لازم است که همه ما سعی کنیم تا نسبت به صدای وجدان خود آگاه باشیم و در تصمیمگیریهایمان آن را مد نظر قرار دهیم. در نهایت، فرهنگسازی درباره تقویت وجدان در جامعه میتواند به ساختن یک دنیای بهتر و انسانیتر منجر شود.
پس بدی و نیکویی آن را الهام کرد.
همانا دلایل تقوا، اقناعبخش است.
روزی روزگاری، مردی به نام حسن بود که دائم در زندگیاش به دنبال راهی برای انتخابهای درست میگشت. او اغلب در مقابل تصمیماتی قرار میگرفت که نمیدانست کدامیک را انتخاب کند. یک روز، در حال قدم زدن در پارک، به یاد آیات قرآن افتاد و در دلش گفت: "خداوند به من وجدان و درک داده است؛ پس باید به صدای وجدانم اعتماد کنم." از آن پس، هر بار که در تنگنا قرار میگرفت، با اعتماد به نفس بیشتری به صدای درونیش گوش میداد و در نهایت احساس آرامش و رضایت میکرد.