قرآن کریم بر کرامت ذاتی انسان در هر شرایطی تأکید فراوان دارد. این کرامت از آفرینش ویژه انسان نشأت گرفته و شامل برابری، عدالت، عدم تحقیر، و رعایت حقوق ضعیفان میشود.
بله، قرآن کریم به صراحت و با تأکید فراوان بر حفظ و پاسداشت کرامت انسانی در تمامی شرایط و برای همه افراد، فارغ از نژاد، جنسیت، عقیده، یا وضعیت اجتماعی، سخن گفته است. این موضوع یکی از ارکان اساسی جهانبینی قرآنی است و در آیات متعددی به ابعاد مختلف آن اشاره شده است. اساس کرامت انسانی در قرآن، ریشه در آفرینش ویژه انسان دارد. خداوند متعال انسان را با دست خود آفرید، از روح خود در او دمید، به فرشتگان دستور داد تا بر او سجده کنند و او را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داد. این مفاهیم، جایگاه ویژهای برای انسان در نظام هستی قائل شده و او را از سایر مخلوقات متمایز میکند. در سوره اسراء، آیه 70، خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا» (ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبها) سوار کردیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری کامل بخشیدیم). این آیه به روشنی بیانگر اعطای کرامت ذاتی از سوی خداوند به همه بنی آدم است. این کرامت خدادادی، پایه و اساس تمامی حقوق و وظایف انسانی را تشکیل میدهد و هیچ کس حق ندارد آن را سلب یا هتک کند. قرآن برای حفظ این کرامت ذاتی، دستورات و آموزههای عملی فراوانی ارائه میدهد که شامل ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، و حتی نظامی میشود. در بعد اجتماعی، قرآن بر اصل مساوات و برابری انسانها تأکید میکند. در سوره حجرات، آیه 13، آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ بیگمان گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست؛ همانا خدا دانای آگاه است). این آیه هرگونه برتری جویی بر اساس نژاد، رنگ، ثروت، یا موقعیت اجتماعی را نفی میکند و تنها معیار برتری را تقوا و پرهیزگاری معرفی میکند. این اصل، سنگ بنای جامعهای عادلانه و با کرامت است که در آن هر فردی صرف نظر از تفاوتهای ظاهری، مورد احترام و قدردانی قرار میگیرد. همچنین، قرآن به شدت هرگونه تحقیر، تمسخر، غیبت، و سوءظن را محکوم میکند. در سوره حجرات، آیات 11 و 12، آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَىٰ أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَىٰ أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، قومی قوم دیگر را مسخره نکند، شاید آنان از ایشان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان از ایشان بهتر باشند؛ و یکدیگر را عیبجوئی نکنید و با القاب زشت یکدیگر را نخوانید؛ چه بد نامی است فسق پس از ایمان آوردن؛ و هر کس توبه نکند، آنان همان ستمکارانند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی گمانها گناه است؛ و جاسوسی نکنید و بعضی از شما از بعضی دیگر غیبت نکنند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش میدارید؛ و از خدا بترسید، همانا خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است). این آیات، رفتارهای اجتماعی را که به کرامت انسان لطمه میزنند، به شدت نهی میکند. حتی در شرایط دشوار مانند جنگ، اسارت، و فقر، قرآن بر حفظ کرامت انسانی تأکید دارد. در رابطه با اسیران جنگی، اسلام دستور به رعایت حقوق آنها، اطعام و مهربانی با آنها داده است. در سوره دهر، آیه 8، خداوند میفرماید: «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا» (و طعام را با آنکه دوستش دارند به بینوایان و یتیمان و اسیران میخورانند). این بیان، نه تنها به رفع نیازهای اولیه اشاره دارد، بلکه بر خوراک دادن با محبت و توجه به کرامت آنها تأکید میکند. همچنین، قرآن بر لزوم رعایت عدالت مطلق در تمامی شرایط، حتی با دشمنان، تأکید دارد. در سوره مائده، آیه 8، میخوانیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، برای خدا قیامکنندگان به عدالت باشید و گواهان به انصاف؛ و کینه قومی شما را به آن وادار نکند که عدالت نورزید؛ عدالت بورزید که به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا بترسید، همانا خدا از آنچه میکنید آگاه است). این آیه نشان میدهد که حتی تنفر از یک قوم نباید مانع از اجرای عدالت و حفظ کرامت انسانی آنها شود. در نهایت، قرآن به آزادی عقیده و عدم اجبار در دین نیز اشاره دارد که خود یکی از بالاترین سطوح احترام به کرامت انسانی است. آیه 256 سوره بقره، «لاَ إِکْرَاهَ فِي الدِّینِ» (هیچ اجباری در دین نیست)، این اصل را به وضوح بیان میکند. اینها تنها نمونههایی از تأکید قرآن بر کرامت انسانی در تمامی ابعاد زندگی و در هر شرایطی است. این کرامت، هم یک حق ذاتی است و هم یک وظیفه اخلاقی که مؤمنان باید همواره آن را رعایت کنند و پاس بدارند.
و ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبها) سوار کردیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری کامل بخشیدیم.
ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ بیگمان گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست؛ همانا خدا دانای آگاه است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، قومی قوم دیگر را مسخره نکند، شاید آنان از ایشان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان از ایشان بهتر باشند؛ و یکدیگر را عیبجوئی نکنید و با القاب زشت یکدیگر را نخوانید؛ چه بد نامی است فسق پس از ایمان آوردن؛ و هر کس توبه نکند، آنان همان ستمکارانند.
گویند روزی پادشاهی بزرگ، بر فرش شاهی نشسته بود و جمعی از اعیان و وزرا و بزرگان در گرد او حلقه زده بودند. در این میان، پیرمردی ژولیده و خسته، که بوی فقر از لباسش به مشام میرسید، از راه رسید و خواست از پادشاه حاجتی بطلبد. یکی از درباریان با غرور و تحقیر به او نگاه کرد و با صدایی بلند گفت: «ای پیر، چگونه جرأت میکنی با چنین وضعی در پیشگاه پادشاه حاضر شوی؟ مقام اینجاست و تو کیستی؟» پیرمرد با آرامش و لبخندی بر لب پاسخ داد: «من نیز آدمی هستم از نسل آدم، و این جامه پاره دلیل بر باطن پاره من نیست. اگر پادشاهی این است که تنها پوشش خوب میطلبد، پس کرامت انسان به جامه او نیست، بلکه به جوهر اوست.» پادشاه که از سخنان پیرمرد خردمندانه شگفتزده شده بود، برآشفت و به درباری گفت: «خاموش باش! آیا نشنیدهای که خداوند بنی آدم را کرامت بخشیده است؟ کرامت به ذات است نه به لباس و مقام. این پیرمرد با همین ظاهر، روح بزرگی دارد که تو از آن بیخبری.» سپس به پیرمرد با احترام خوشآمد گفت و حاجتش را برآورده کرد و به درباریان خود آموخت که هرگز ظاهر، معیار سنجش انسانها نیست و باید کرامت همه را در هر شرایطی پاس داشت.