برای دوری از تقلید کور در ایمان، باید بر تدبر در قرآن، کسب علم، تفکر در آفرینش و پرسشگری سازنده تکیه کرد. ایمان واقعی بر پایه شناخت و تعقل است، نه صرفاً پیروی بیچون و چرا از پیشینیان یا جامعه.
ایمان، ستون اصلی زندگی معنوی هر فرد است و از اهمیت بسزایی برخوردار است. اما گاهی اوقات، افراد به جای آنکه با تحقیق و تعقل به باورهای دینی خود برسند، صرفاً از پیشینیان، جامعه یا محیط اطراف خود تقلید میکنند؛ این همان «تقلید کور» است که میتواند ایمان را آسیبپذیر و سست کند. قرآن کریم، پیوسته انسانها را به تفکر، تدبر، تعقل و کسب علم فرامیخواند و تقلید کورکورانه را به شدت نکوهش میکند. برای دوری از این نوع تقلید و رسیدن به ایمانی مستحکم و مبتنی بر یقین، راهکارهای قرآنی متعددی وجود دارد که با هم به بررسی آنها میپردازیم. یکی از اصلیترین دلایلی که قرآن تقلید کور را مذمت میکند، این است که ایمان واقعی باید بر پایه معرفت و شناخت باشد، نه صرفاً پیروی بیچون و چرا. خداوند در آیات متعددی به کسانی اشاره میکند که از آباء و اجداد خود پیروی میکنند، حتی اگر آنان بیخرد یا گمراه باشند. در سوره بقره، آیه ۱۷۰، میفرماید: «و چون به آنان گفته شود: 'از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید'، میگویند: 'ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم.' آیا اگر پدرانشان چیزی را درک نمیکردند و هدایتیافته هم نبودند (باز هم از آنها پیروی میکنند)؟» این آیه به روشنی نشان میدهد که پیروی از سنتها و باورهای نیاکان، بدون تفکر و تعقل، مذموم است. ایمان باید از دل برآید و با عقل و منطق همراه باشد، نه صرفاً یک عادت اجتماعی یا میراث خانوادگی. این تأکید قرآنی بر لزوم تفکر و نقد، اساس شکلگیری یک ایمان مستقل و عمیق است. راهکار اول و بنیادی برای دوری از تقلید کور، «تدبر در قرآن» است. قرآن کلام خداست و منبع اصلی هدایت. خداوند در سوره محمد، آیه ۲۴، میفرماید: «آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلها نهاده شده است؟» این آیه یک دعوت مستقیم به تفکر عمیق در آیات الهی است. تدبر یعنی فراتر از صرف خواندن یا حفظ کردن، به معنای واقعی کلمات پی برد و پیامهای آن را در زندگی خود جاری ساخت. وقتی فرد خودش به طور مستقیم با کلام خدا ارتباط برقرار میکند، فهم و بینش او نسبت به حقایق هستی عمیقتر میشود و ایمانی که از این طریق حاصل میشود، ایمانی آگاهانه و محکم است. هر آیه از قرآن، دریچهای به سوی معرفت الهی است و مطالعه آن با ذهنی باز و جستجوگر، انسان را از نیاز به تقلید بیمورد بینیاز میکند. این تدبر شامل بررسی سیاق آیات، ارتباط آنها با یکدیگر، و درک اهداف و مقاصد کلی قرآن است که همگی به بینش فردی و عمیق منجر میشود. راهکار دوم، «کسب علم و دانش» است. اسلام دین علم و معرفت است. اولین آیات نازل شده بر پیامبر (ص)، فرمان به «خواندن» و «یادگیری» میدهد. قرآن پیوسته عقل و خرد را ارج مینهد و جهل و بیخردی را سرزنش میکند. در سوره اسراء، آیه ۳۶، میفرماید: «و از چیزی که بدان علم نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولاند.» این آیه صراحتاً به اهمیت علم و پرهیز از عمل بر اساس جهل و گمان اشاره دارد. برای رسیدن به ایمانی آگاهانه، باید در مورد مبانی دین، اصول اعتقادی و فلسفه احکام الهی تحقیق کرد. این تحقیق شامل مطالعه کتب معتبر، گوش دادن به سخنان عالمان ربانی و پرسشگری سازنده است. هدف این است که ایمان از مرحله پذیرش صِرف به مرحله فهم و تصدیق قلبی و عقلی برسد. این فرآیند کسب دانش به انسان کمک میکند تا درک خود را از دین تعمیق بخشد و از پذیرش بیچون و چرای هر آموزهای دوری کند. به عنوان مثال، فرد میتواند به جای تنها شنیدن یک حکم، به دنبال ادله قرآنی و روایی آن باشد تا به یقین درستی آن حکم برسد. راهکار سوم، «تفکر در آفرینش» و نشانههای الهی است. قرآن بارها انسان را به نگاه عمیق به جهان هستی، آسمانها، زمین، پدیدههای طبیعی و حتی خود انسان دعوت میکند. در سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱، میخوانیم: «یقیناً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانههایی برای خردمندان است. همان کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (که): پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریدهای! تو منزّهی! پس ما را از عذاب آتش نگه دار.» این تدبر در خلقت، انسان را به عظمت خالق و حکمت او رهنمون میسازد و ایمانش را از حالت تقلیدی به ایمانی استدلالی و شهودی تبدیل میکند. وقتی انسان با چشمان باز به نظم و شگفتیهای عالم مینگرد، وجود خدا و صفات او را با تمام وجود درک میکند و دیگر نیازی به تقلید از باورهای دیگران برای اثبات وجود خدا ندارد. این نوع تفکر، ایمان را از یک مفهوم انتزاعی به یک واقعیت ملموس و قابل درک تبدیل میکند. راهکار چهارم، «پرسشگری و نقد سازنده» است. در اسلام، پرسشگری و طلب دلیل نه تنها مذموم نیست، بلکه ستوده است. ائمه معصومین (ع) و پیامبران الهی نیز همواره با دلیل و برهان با مخالفان خود سخن گفتهاند. ایمان آگاهانه، ایمانی نیست که از نقد و پرسش بترسد؛ بلکه با پاسخهای محکم و منطقی به پرسشها، خود را تقویت میکند. البته این پرسشگری باید با نیت فهم و رسیدن به حق باشد، نه صرفاً برای جدال یا تشکیک. برای مثال، حضرت ابراهیم (ع) بتپرستی قوم خود را به چالش کشید و از آنها دلیل و برهان خواست، همانطور که در سوره انبیاء آیه ۵۲ میفرماید: «هنگامی که به پدرش و قومش گفت: 'این مجسمههایی که شما پیوسته پرستش میکنید، چیستند؟'». این مثال نشاندهنده اهمیت چالشگری عقلانی در برابر باورهای نادرست است و به فرد کمک میکند تا باورهای خود را بر مبنای استدلال و منطق بنا کند. نکته مهم این است که دوری از تقلید کور در اصول دین (توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت) واجب است، زیرا این اصول پایه و اساس ایمان هستند و باید با تحقیق و یقین قلبی پذیرفته شوند. این بدان معناست که هر فردی باید خود به معرفت خداوند، پیامبران، روز قیامت و سایر اصول اساسی دین برسد و نمیتواند صرفاً به دلیل اینکه دیگران به این اصول معتقدند، آنها را بپذیرد. اما در فروع دین (احکام شرعی)، تقلید از مجتهد جامعالشرایط برای عموم مردم که متخصص نیستند، نه تنها جایز بلکه ضروری است؛ چرا که فهم احکام پیچیدگیهای خاص خود را دارد و هر کسی توانایی استنباط آن را ندارد. تفاوت در اینجاست که تقلید در فروع، تقلید از متخصص است، نه تقلید کورکورانه از هر کسی. این نوع تقلید، بر اساس اعتماد به علم و تقوای متخصص است، نه پیروی بیدلیل. در حقیقت، این خود نوعی عقلانیت است که فرد غیرمتخصص در مسائل پیچیده به متخصص رجوع کند. در نهایت، ایمانی که از طریق تدبر، تعقل، کسب علم و پرسشگری حاصل شود، ایمانی پایدار، عمیق و غیرقابل تزلزل است. چنین ایمانی، فرد را در برابر شبهات و چالشهای فکری مقاوم میسازد و او را به آرامش و اطمینان قلبی میرساند. این مسیر نه تنها به رضایت الهی منجر میشود، بلکه به انسان توانایی میدهد تا با بصیرت کامل، مسیر زندگی خود را انتخاب کند و در دنیا و آخرت رستگار گردد. پس، در مسیر ایمان، همواره از نور عقل و چراغ هدایت قرآن بهرهمند شوید و هرگز تسلیم تاریکی تقلید کورکورانه نشوید. این ایمان آگاهانه، به فرد قابلیت تصمیمگیری مستقل و مواجهه با چالشهای زندگی را میدهد، زیرا ریشه در عمق وجود و فهم او دارد و با هر باد شبههای نمیلرزد.
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید»، میگویند: «ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم.» آیا اگر پدرانشان چیزی را درک نمیکردند و هدایتیافته هم نبودند (باز هم از آنها پیروی میکنند)؟
و از چیزی که بدان علم نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولاند.
یقیناً در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانههایی برای خردمندان است.
آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلها نهاده شده است؟
میگویند در روزگاران گذشته، در شهری بزرگ، جوان دانشمندی بود که به جای تقلید از هر آنچه از پدرانش به ارث برده بود، همواره در پی حقیقت و جویای معرفت بود. او هرگاه با باوری رایج یا عملی متداول روبهرو میشد، ابتدا خود را به چشمههای حکمت میرساند و با آب خرد آن را میشست تا ببیند آیا زلال و پاک است یا غبار جهل بر آن نشسته. روزی بزرگان شهر، او را به خاطر متفاوت بودنش سرزنش کردند و گفتند: «چرا آنچه را که از اجداد ما به ما رسیده، بیچون و چرا نمیپذیری؟ آیا آنان کم خرد بودند که تو را چنین به شک میاندازی؟» جوان با ادب پاسخ داد: «ای بزرگان! چشمهای که نیاکان ما از آن آب نوشیدند، زلال بود و تشنگیشان را رفع میکرد. اما اگر در طول زمان، خاک و برگ در آن ریخته باشد، آیا وظیفه ما نیست که آن را پاک کنیم تا آیندگان نیز از آب پاکیزه بنوشند؟ ایمان نیز چنین است؛ نهال آن را پدران ما کاشتند، اما آبیاری و مراقبت آن برای نسل ماست تا میوههای شیرین دهد. فهم با تحقیق و تعقل، چون نوری است که تاریکیها را روشن میکند و دل را به یقین میرساند.» بزرگان با شنیدن این سخنان حکیمانه، در خود تأملی کردند و دانستند که راه رسیدن به ایمان حقیقی، از کوچه تقلید کور نمیگذرد، بلکه از باغستان تحقیق و تعقل میگذرد.