دیدن خدا در زندگی روزمره، در واقع آگاهی قلبی به حضور، قدرت و رحمت او از طریق تفکر در آفرینش، ذکر دائمی، شکرگزاری و عمل به دستوراتش است. با این رویکرد، هر لحظه عادی به فرصتی برای حس حضور الهی تبدیل میشود.
دیدن خداوند در لحظات روزمره زندگی، بیش از آنکه یک دیدن با چشمان ظاهری باشد، یک تجربه قلبی و روحانی است؛ یک نوع آگاهی عمیق به حضور، قدرت، حکمت و رحمت بیکران او در هر گوشه از هستی. قرآن کریم بارها ما را به تفکر و تدبر در آیات و نشانههای الهی در جهان پیرامون و درون خودمان دعوت میکند. این آیات، همان پلهایی هستند که ما را به سمت درک حضور دائمی خداوند در زندگیمان رهنمون میشوند. اولین گام برای دیدن خداوند در لحظات روزمره، «تفکر و تدبر» در آفرینش است. قرآن مملو از آیاتی است که ما را به نگاه عمیق به آسمانها، زمین، پدیده شب و روز، باران، رویش گیاهان، خلقت انسان و تنوع موجودات دعوت میکند. هر کدام از اینها، آیه و نشانهای از قدرت بیبدیل، علم بیانتها و حکمت بیمثال خداوند هستند. وقتی به طلوع و غروب خورشید نگاه میکنیم، به نظم حیرتانگیز ستارگان در شب، به ریزش قطرات باران که زمین مرده را زنده میکند، یا حتی به پیچیدگی و هماهنگی اعضای بدن خودمان فکر میکنیم، در واقع داریم نشانههای خدا را میبینیم. این مشاهده سطحی نیست، بلکه یک نگاه عمیق و اندیشهورانه است که از زیباییها و نظم جهان به خالق آن میرسد. هر برگ درختی، هر قطره آبی، هر نفس کشیدن، میتوانند تجلی قدرت و رحمت الهی باشند، اگر با چشم دل به آنها بنگریم. این نگاه، به ما یادآوری میکند که هیچ چیز در این جهان بیهدف و بدون خالق نیست و هر لحظه، دست قدرتمند و مدبر خداوند در کار است. دومین راه، «ذکر و یاد دائمی» خداوند است. ذکر فقط به معنای تکرار الفاظ نیست، بلکه به معنای حضور قلب و آگاهی از پروردگار در تمام حالات است. وقتی قلب ما به یاد خدا آرام میگیرد، در واقع حضور او را در عمق وجودمان حس میکنیم. قرآن میفرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: ۲۸)، یعنی: «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.» این آرامش، نتیجه ارتباط و اتصال با منبع آرامش بخش حقیقی است. در لحظات شادی، شکرگزاری و در لحظات سختی، صبر و توکل به خدا، خود نوعی ذکر عملی است. وقتی در اوج شادی، حس میکنیم این نعمت از سوی اوست و در اوج غم، به او پناه میبریم، در حال دیدن حضورش هستیم. یاد او در هر کاری، از شروع یک فعالیت روزانه تا پایان آن، از خوردن غذا تا خوابیدن، میتواند هر لحظه عادی را به لحظهای سرشار از معنویت تبدیل کند. حتی لحظات سکوت و خلوت با خود، فرصتی است برای غرق شدن در یاد او و دیدن نشانههایش در درون خویشتن. سومین بعد، «شکرگزاری» است. وقتی نعمتهای ریز و درشت زندگی را از جانب خداوند میبینیم و قدردان آنها هستیم، در واقع حضور او را به وضوح تجربه میکنیم. از سلامتی و روزی گرفته تا خانواده، دوستان، فرصتها و حتی چالشهایی که ما را قویتر میکنند. قرآن میفرماید: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» (ابراهیم: ۷)، یعنی: «اگر شکرگزاری کنید، قطعاً بر شما میافزایم.» شکرگزاری، دریچهای است که ما را به سوی فراوانی و برکت الهی باز میکند و به ما کمک میکند تا دست لطف او را در تمام ابعاد زندگی خود مشاهده کنیم. وقتی در حین نوشیدن یک لیوان آب خنک، یا بوییدن عطر گلها، یا دیدن لبخند عزیزانمان، به یاد آوریم که اینها همه موهبتهای او هستند، در واقع داریم او را در این جزئیات روزمره میبینیم. این عادت به شکرگزاری، ذهن و قلب ما را برای تشخیص حضور الهی در هر لحظه، تربیت میکند و دیدگاه ما را نسبت به زندگی، از یک مجموعه اتفاقات تصادفی به یک شبکه منظم و هدفمند از لطف الهی تغییر میدهد. چهارمین راه، «تجسس در صفات الهی» در رفتار خودمان و دیگران است. خداوند صفات بیشماری دارد: رحمان، رحیم، عادل، حکیم، بخشنده، دانا و... وقتی ما در زندگیمان عدالت، مهربانی، بخشش یا حکمت را رعایت میکنیم یا در دیگران مشاهده میکنیم، در واقع داریم تجلی صفات الهی را میبینیم. خدمت به خلق، کمک به نیازمندان، عیادت بیماران، و تلاش برای برقراری صلح و دوستی، همه راههایی هستند که میتوانیم حضور خداوند را در اعمال و نیات خود و دیگران ببینیم. اینجاست که میفهمیم «هر جا که روی کنی، روی خدا آنجاست» (بقره: ۱۱۵)، نه فقط در کعبه یا محراب، بلکه در هر مکان و زمانی که قلب ما متوجه اوست و اعمال ما رنگ و بوی رضایت او را دارد. حتی مواجهه با سختیها و بلایا، میتواند فرصتی برای دیدن صبر، حکمت و تقدیر الهی باشد. در چنین لحظاتی، توکل و تسلیم در برابر اراده او، به ما اجازه میدهد تا دست پنهان او را در تدبیر امور ببینیم. پنجمین جنبه، «عبادت و تعهد به دستورات الهی» است. نمازهای پنجگانه، روزه، زکات و حج، هر کدام پلهایی هستند برای اتصال مستقیم با خداوند. این اعمال نه تنها وظایف دینی ما هستند، بلکه تمرینهایی روزانه برای افزایش آگاهی و حضور قلب ما نسبت به خداوند در زندگیمان به شمار میروند. وقتی نماز میخوانیم، در واقع در حال گفتگو با خدا هستیم و حضورش را درک میکنیم. وقتی روزه میگیریم، حس محرومیت و همدردی با نیازمندان، ما را به درک عمیقتری از رحمت الهی و نقش روزیدهنده بودن او میرساند. این اعمال، صرفاً یک سری حرکات یا مناسک نیستند، بلکه تمرینهایی برای پرورش روح و عقل هستند تا بتوانیم در تمام لحظات زندگی، ارتباطمان را با خالق هستی حفظ کنیم. این است که مؤمن حقیقی، حتی در بازار و محل کار و خانه، دلش با خداست و هر لحظه را فرصتی برای ارتباط با او میبیند. این نگاه، به ما کمک میکند تا زندگی را فقط مجموعهای از وظایف دنیوی نبینیم، بلکه هر فعالیت را پلهای برای رسیدن به قرب الهی و دیدن حضور او در هر گام، بدانیم. بنابراین، دیدن خداوند در لحظات روزمره زندگی، نه یک کشف یکباره، بلکه یک مسیر دائمی از آگاهی، تفکر، ذکر، شکرگزاری و عمل است که با هر قدم در آن، نور حضور الهی در زندگی ما پررنگتر میشود و معنایی عمیقتر به هستی میبخشد.
و مشرق و مغرب از آنِ خداست. پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست؛ بیتردید، خدا وسعتدهنده و دانای بینهایت است.
بیگمان، در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانههایی است برای خردمندان.
همانان که خدا را در حال ایستادن و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) پروردگارا! اینها را باطل و بیهدف نیافریدهای! تو منزّهی! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
روزی درویشی به نزد سعدی آمد و گفت: «ای استاد سخن، چگونه است که برخی همواره در پی کعبه و مسجدند تا خدا را بیابند، ولی دلشان در غفلت است؟» سعدی لبخندی زد و گفت: «ای رفیق، پادشاهی بود که هر روز به باغ میرفت و از شکوه درختان و رنگ گلها لذت میبرد. روزی وزیرش گفت: ای پادشاه، شما هر روز در این باغ به چه میاندیشید؟ پادشاه گفت: من در این برگهای سبز و گلهای رنگین و میوههای شیرین، قدرت و حکمت خالق این باغ را میبینم. هر گنجشکی که آواز میخواند، هر چشمهای که جاری است، برای من ندای خداوند است. اما تو، که شاید فقط به قیمت و محصول باغ میاندیشی، از این دیدن محرومی. پس، دیدن خداوند نه در کجاست، که در چگونه دیدن است؛ هر لحظه و هر شیء در این جهان، دریچهای به سوی اوست، اگر چشم دل باز باشد.»