برای الهام بخشیدن با قرآن، ابتدا باید خودمان به تعالیم آن عمل کنیم، از اخلاق نیکو و صبر و خدمت به خلق بهره ببریم. دعوت به خیر با حکمت و رفتار عملیِ قرآنی، راه اصلی تأثیرگذاری بر دیگران است.
الهام بخشیدن به دیگران با تکیه بر آموزههای قرآن کریم، نه فقط یک روش، بلکه یک شیوه زندگی است که عمق و گستره بینظیری دارد. قرآن، کتاب هدایت، نوری است که مسیر درست را روشن میسازد و راه و رسم چگونه زیستن و تأثیرگذار بودن را به ما میآموزد. برای اینکه بتوانیم با الهام از قرآن، چراغی در دل دیگران بیفروزیم، ابتدا باید خودمان به سرچشمه این نور متصل شویم و درک عمیقی از پیامهای الهی آن داشته باشیم. این به معنای آن است که قرآن فقط یک کتاب خواندنی نیست، بلکه یک دستورالعمل جامع برای ساختن شخصیت، رفتار و حتی طرز فکر ماست. وقتی فردی آیات قرآن را نه تنها با زبان، بلکه با جوارح و اعمالش زندگی کند، تأثیر او بر دیگران طبیعی و عمیق خواهد بود. او در واقع خود یک تجسم زنده از تعالیم قرآنی میشود. یکی از مهمترین راههای الهامبخشی، اخلاق نیکو و سیرت حسنه است که قرآن به شدت بر آن تأکید دارد. پیامبر اکرم (ص) الگوی کامل این اخلاق بود و قرآن ایشان را "اسوه حسنه" معرفی میکند. وقتی ما در رفتار و گفتار خود، صداقت، امانتداری، عدالت، مهربانی، گذشت، و بخشندگی را سرلوحه کار خود قرار دهیم، این صفات به خودی خود جذابیت ایجاد میکنند. مردم جذب کسانی میشوند که آرامش درونی، ثبات روحی و رفتاری، و انصاف در برخورد با دیگران دارند. اینها همگی از ثمرات عمل به دستورات قرآنی است. قرآن ما را به اعتدال در همه امور، دوری از تندروی، و رعایت حقوق دیگران فرامیخواند. یک فرد قرآنی، اهل داد و ستد با انصاف است، در کلامش حکمت و نرمی وجود دارد و از پرخاشگری و ناسزاگویی پرهیز میکند. اینگونه رفتارها، همانند عطری خوش، فضا را معطر میسازند و ناخودآگاه دیگران را به سمت منبع این زیباییها سوق میدهند. همچنین، الهامبخشی از طریق دعوت به خیر و نصیحت حکیمانه صورت میگیرد. قرآن ما را به "دعوت با حکمت و موعظه حسنه" فرمان میدهد. این به معنای آن است که صحبتهای ما باید با بینش و دلیل همراه باشد و با لحنی نرم و دوستانه بیان شود، نه با اجبار و تحمیل. وقتی ما دانش قرآنی خود را با دیگران به اشتراک میگذاریم، باید این کار را با فروتنی و دلسوزی انجام دهیم، نه با برتریجویی و تحقیر. فهم مسائل و پاسخگویی به شبهات با تکیه بر آیات روشن قرآن، میتواند ذهنهای جستجوگر را قانع کرده و قلبهای تشنه حقیقت را سیراب سازد. باید شنونده خوبی باشیم، نیازها و دغدغههای مخاطب را درک کنیم و سپس با تکیه بر آیات، راه حلها و امیدها را ارائه دهیم. این گفتگوهای سازنده و همراه با احترام متقابل، دروازههای دلها را میگشاید و بذر الهام را میافشاند. از سوی دیگر، پایداری و صبر در برابر مشکلات نیز خود الهامبخش است. زندگی پر از چالشهاست و کسانی که با تکیه بر ایمان و صبر قرآنی، از دل سختیها سربلند بیرون میآیند، میتوانند منبع امید و پایداری برای دیگران باشند. قرآن به ما میآموزد که "همانا با هر سختی، آسانی است". دیدن فردی که با توکل به خدا و بدون از دست دادن امید، با دشواریها دست و پنجه نرم میکند و در نهایت موفق میشود، نیروی عظیمی به دیگران میدهد. اینگونه افراد نشان میدهند که ایمان به خدا و تعالیم او، نه تنها یک اعتقاد خشک و خالی نیست، بلکه یک نیروی عملی و کارآمد برای غلبه بر مصائب زندگی است. همچنین، عمل به مسئولیتهای اجتماعی و خدمت به خلق، که قرآن به شدت بر آن تأکید دارد، راهی قوی برای الهامبخشی است. کمک به نیازمندان، رسیدگی به فقرا، دفاع از مظلوم، و مشارکت در کارهای عامالمنفعه، همگی از تعالیم صریح قرآنی هستند. وقتی دیگران شاهد صداقت و فداکاری ما در راه خدمت به جامعه باشند، خود به خود به این مسیر جذب میشوند و شاید حتی خودشان نیز وارد این میدان شوند. قرآن ما را به "سبقت در خیرات" تشویق میکند. این سبقت گرفتن در خوبیها، نه تنها پاداش اخروی دارد، بلکه در همین دنیا نیز تأثیرات مثبت و الهامبخش خود را بر جامعه میگذارد. به عبارت دیگر، الهام از قرآن به معنای فعال بودن و حضور مؤثر در جامعه برای بهبود شرایط زندگی انسانهاست، نه گوشهنشینی و انزوا. اینگونه عمل، به زبان بیزبانی، قدرت تحولبخش ایمان را به نمایش میگذارد و دیگران را به سوی آن دعوت میکند. در نهایت، باید به یاد داشت که هر قدمی که ما در مسیر عمل به قرآن برمیداریم، میتواند پرتو نوری باشد بر مسیر زندگی دیگران، و هر سخنی که از قلب ما و با الهام از کلام خدا برآید، میتواند دلها را به سوی حقیقت جذب کند. این فرایند، یک سفر مداوم از خودسازی و سپس تأثیرگذاری است که هیچگاه به پایان نمیرسد و همیشه میتوان در آن رشد کرد و الهامبخشتر شد.
قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست، برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد میکند.
با حکمت و موعظه حسنه به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین وجه مجادله نما؛ همانا پروردگار تو به کسی که از راه او گمراه شده داناتر است و او به هدایتیافتگان نیز داناتر است.
سوگند به عصر [زمان].
که انسان، در زیانکاری است،
مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به صبر سفارش نمودند.
گویند در روزگاران گذشته، پادشاهی بود سختگیر و بیرحم که کمتر سخن کسی را میشنید. روزی اسیری را آوردند که پادشاه فرمان داد گردنش را بزنند. اسیر در آن لحظه به زبان عربی ناسزایی گفت که پادشاه نفهمید، اما یکی از وزیران حاضر بود که به زبان عربی آگاه بود. پادشاه پرسید: «چه گفت؟» وزیر که دانایی از سخن حقایق قرآنی در دلش بود و میدانست سخن راستینِ موجب تفرقه نکو نیست، با حکمتی خاص پاسخ داد: «گفت: پادشاها، کسانی که خشمشان فرو میرود و نیکویی میکنند، مورد رحمت خدا هستند.» پادشاه از این سخن به شگفت آمد و دلش نرم شد و دستور داد اسیر را آزاد کنند. وزیر دیگر که از حقیقت ماجرا خبر داشت، با تعجب پرسید: «چرا دروغ گفتی؟» وزیر دانا لبخندی زد و گفت: «دروغی که صلح آورد، بهتر از راستگویی است که آفتاب فتنه برآورد.» این وزیر با کلامی حکیمانه و الهامگرفته از ارزشهای گذشت و شفقت، که ریشه در آموزههای الهی دارد، جان اسیری را نجات داد و پادشاه را به سوی مسیر نیکوکاری و رحمت سوق داد. او نشان داد که چگونه یک کلام نرم و پر از حکمت میتواند حتی سختترین دلها را نیز تحت تأثیر قرار داده و به سوی خیر و نیکی رهنمون سازد.