برای رهایی از حسادت، باید به خداوند پناه برد، به حکمت الهی در توزیع نعمتها ایمان داشت، و با شکرگزاری و توکل بر خدا به جای مقایسه خود با دیگران، بر داشتههای خود تمرکز کرد.
حسادت، این بیماری پنهان و ویرانگر قلب، یکی از رذایل اخلاقی است که میتواند آرامش درونی و روابط اجتماعی انسان را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. قرآن کریم اگرچه مستقیماً یک «راهنمای گام به گام» برای رهایی از حسادت ارائه نمیدهد، اما با آموزههای عمیق و حکیمانه خود، ریشههای این بیماری را شناسایی کرده و راهکارهای جامع و بنیادینی برای پالایش روح و قلب از این آفت ارائه میدهد. راه حل قرآنی برای غلبه بر حسادت، یک رویکرد جامع است که بر ایمان، توکل، شکرگزاری، صبر، و اصلاح نگرشها و رفتارهای درونی و بیرونی تأکید دارد. در ابتدا، قرآن به ما میآموزد که از شر حسودان به خداوند پناه ببریم. سوره فلق، آیه 5 میفرماید: «وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» (و از شر حسود، هنگامی که حسد ورزد). این آیه نشان میدهد که حسادت یک شر و آسیب است و باید از آن به خدا پناه برد. این پناه بردن، هم به معنای حفاظت الهی از شرور حسادتورزان است و هم به معنای طلب یاری از خداوند برای پاک کردن قلب خود از این صفت ناپسند. دانستن اینکه خداوند توزیعکننده نعمتهاست و هر آنچه به هر کس میرسد، از حکمت و اراده اوست، گام اول در مسیر درمان حسادت است. یکی از بنیادیترین تعالیم قرآن که مستقیماً به مقابله با حسادت میپردازد، آیه 32 سوره نساء است که میفرماید: «وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (و زنهار چشم طمع به آنچه خدا به برخی از شما بر برخی دیگر برتری داده است، مدوزید. مردان را از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای است و زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای است. و از فضل خدا برای خود بخواهید؛ همانا خدا به همه چیز داناست). این آیه کلید رهایی از حسادت است. قرآن به ما میآموزد که نباید آرزوی داشتن آنچه را که خداوند به دیگران داده است، داشته باشیم. این جمله به ما یادآوری میکند که هر فردی در زندگی سهم و قسمت خود را از تلاشهایش دریافت میکند. این قسمتبندی بر اساس حکمت و عدل الهی است و در این میان، هر فرد باید به داشتههای خود قانع باشد و در عین حال، به جای چشم دوختن به داراییهای دیگران، از فضل و کرم الهی برای خود طلب خیر و برکت کند. این نگرش، دایره تنگ و محدود «من و او» را به افق وسیع «من و خدا» تبدیل میکند و به جای حسادت و رقابت منفی، فضای دعا و طلب از خداوند را میگشاید. این خود به خود بار سنگین حسادت را از دوش انسان برمیدارد. شکرگزاری یکی از قویترین پادزهرهای حسادت است. در سوره ابراهیم، آیه 7 خداوند میفرماید: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (و (به یاد آورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد: اگر شکرگزار باشید، قطعا (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر کفران کنید، بیگمان عذاب من سخت است). وقتی انسان به داشتههای خود، حتی کوچکترین آنها، با دید شکرگزاری بنگرد، قلبش از نور قناعت و رضایت پر میشود. این رضایت درونی جایی برای حسادت به نعمتهای دیگران باقی نمیگذارد. شکرگزاری، توجه انسان را از «آنچه ندارم و او دارد» به «آنچه دارم و برای آن باید سپاسگزار باشم» معطوف میکند و این تغییر دیدگاه، بنیادیترین گام در رهایی از حسادت است. توکل بر خداوند و پذیرش قضا و قدر الهی نیز نقش کلیدی در مبارزه با حسادت دارد. قرآن به ما میآموزد که همه امور به دست خداوند است و اوست که روزیبخش و عطا کننده نعمتهاست. وقتی فردی به این باور برسد که رزق و روزی هر کس مقدر شده است و نمیتواند آن را از دیگری بگیرد یا دیگری نمیتواند رزق او را بستاند، آنگاه حسادت بیمعنا میشود. در سوره هود، آیه 6 میخوانیم: «وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر آنکه روزیاش بر عهده خداست). این درک عمیق از توزیع الهی روزی، آرامش خاطر عظیمی به انسان میبخشد و او را از حرص و طمع و در نتیجه، حسادت رها میسازد. صبر و استقامت در برابر ناملایمات و چالشهای زندگی نیز کمک شایانی به کنترل حسادت میکند. قرآن کریم بارها بر صبر تأکید کرده و آن را کلید گشایش بسیاری از گرهها میداند. فرد حسود معمولاً نمیتواند موفقیتهای دیگران را تحمل کند، زیرا گمان میکند که خود لیاقت آن را داشته یا باید داشته باشد. صبر به انسان کمک میکند تا در مواجهه با تفاوتها و نابرابریهای ظاهری، نهضت درونی خود را حفظ کرده و به جای سرزنش و حسادت، به تلاش و کوشش بیشتر در راه مشروع بپردازد. در سوره بقره، آیه 153 میخوانیم: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است). این آیه نشان میدهد که صبر و ارتباط با خدا (نماز) دو ابزار اصلی برای غلبه بر مشکلات درونی و بیرونی هستند، از جمله حسادت. همچنین، قرآن بر اهمیت پاکسازی نفس و تهذیب اخلاق تأکید دارد. حسادت از آلودگیهای درونی است که باید از بین برود. تمرکز بر رشد معنوی و اخلاقی خود، به جای تمرکز بر دیگران، راهی برای از بین بردن حسادت است. پرداختن به خیرات و کمک به دیگران، تقویت روحیه برادری و همبستگی در جامعه، و دوری از غیبت و تهمت (که غالباً ریشه در حسادت دارد) از دیگر راهکارهای قرآنی برای مقابله با این صفت ناپسند است. به یاد داشته باشیم که حسادت نه تنها به فرد حسود آسیب میرساند، بلکه روحیه جامعه را نیز مسموم میکند و وحدت و همدلی را از بین میبرد. با پرورش قلب به محبت و بخشش و تمرکز بر مسیر الهی خود، میتوانیم به تدریج از تاریکی حسادت رهایی یابیم و به سوی آرامش و نور الهی حرکت کنیم. در نهایت، رهایی از حسادت یک فرآیند مستمر است که نیازمند خودشناسی، مراقبت دائمی از قلب و روح، و تکیه بر هدایتهای قرآنی و کمک خداوند متعال است.
و از شرّ حسود، هنگامی که حسد ورزد.
و زنهار چشم طمع به آنچه خدا به برخی از شما بر برخی دیگر برتری داده است، مدوزید. مردان را از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای است و زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای است. و از فضل خدا برای خود بخواهید؛ همانا خدا به همه چیز داناست.
و (به یاد آورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد: اگر شکرگزار باشید، قطعاً (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر کفران کنید، بیگمان عذاب من سخت است.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی عادل و توانگر، روزی از کاخی بلند به اطراف مینگریست. دید که در نزدیکی کاخ، زاهدی با لباسهای پاره و ساده، با کمال آرامش و بیاعتنایی به دنیا نشسته و به ذکر مشغول است. پادشاه که تمام دنیا در اختیارش بود، از دیدن این زاهد احساسی غریب یافت. وزیر خود را خواند و با حسرتی پنهان گفت: «این درویش با این قناعت و آسودگی، از من خوشبختتر است. من با همه این جاه و جلال، لحظهای از نگرانی و اضطراب فارغ نیستم.» وزیر با خردی حکیمانه پاسخ داد: «ای پادشاه، آسودگی و پریشانی نه به کثرت دارایی است و نه به کمی آن، بلکه به حالت دل و قناعت نفس است. زاهد دل از دنیا بریده و به خالق پیوسته، پس هرچه ندارد، برایش غمی نیست و هرچه دارد، عطای الهی میداند. اما پادشاهی که چشم به دارایی دیگران دارد، حتی اگر همه دنیا را هم داشته باشد، باز حسرت میخورد و آرامش نمییابد. رهایی از حسرت و حسادت، در درون آدمی و در پیوستن به رضای الهی است، نه در تغییر آنچه در دست دیگران است.» پادشاه از این سخن آگاه شد و کوشید تا دل خود را از دام حسرت و چشم دوختن به دیگران رها سازد.