قرآن دنیا را سرایی زودگذر و فریبنده در برابر آخرت جاودان و پاداش حقیقی معرفی میکند. این زندگی دنیوی فرصتی برای کسب اعمال صالح و آمادگی برای زندگی ابدی در آخرت است، با تأکید بر عدم تعلق افراطی به دنیا.
قرآن کریم، کلام الهی و راهنمای بشر، به شیوهای عمیق و پرمغز، مفهوم «دنیا» را در برابر «آخرت» قرار میدهد و تضاد و تفاوتهای بنیادین این دو را به وضوح تبیین میکند. این تقابل نه تنها یک مقایسه صرف، بلکه فلسفهای جامع برای زندگی مؤمن است که مسیر، هدف و ارزشهای او را شکل میدهد. از دیدگاه قرآن، دنیا سرایی فانی، زودگذر، و محل آزمون و ابتلای انسان است، در حالی که آخرت سرای جاودان، ابدی، و جایگاه پاداش یا کیفر اعمال انسان است. دنیا در قرآن غالباً با صفاتی همچون «لهو و لعب» (بازی و سرگرمی)، «زینت» (آرایش و جلوه ظاهری)، «تفاخر» (فخرفروشی) و «تکاثر در اموال و اولاد» (افزونخواهی در مال و فرزند) توصیف میشود. این توصیفات نشاندهنده ماهیت سطحی و گولزننده دنیاست که میتواند انسان را از هدف اصلی خلقت و سرنوشت واقعی خود بازدارد. خداوند در آیات متعددی، دنیا را به مَثَل آبی که از آسمان فرود میآید و گیاهان را میرویاند و سپس خشک و پژمرده میشود، تشبیه میکند تا به انسان گوشزد کند که نعمتها و لذایذ دنیا همچون این گیاهان، موقتی و ناپایدارند. این گذرایی، به انسان هشدار میدهد که دل به آن نبندد و آن را غایت آمال خود قرار ندهد، زیرا هر آنچه در دنیاست، سرانجام فناپذیر است. مال، جاه، زیبایی و قدرت همگی زوالپذیرند و تنها اعمال صالح و ایمان راسخ است که برای انسان باقی میماند. در مقابل، «آخرت» در قرآن با صفاتی چون «خیر و ابقی» (بهتر و پایدارتر)، «دار القرار» (سرای ابدی)، «حیات حقیقی» و «نعیم مقیم» (نعمتهای پایدار) توصیف میشود. آخرت، مقصد نهایی سفر انسان است و جایی است که حقیقت اعمال او آشکار میشود و نتیجه تلاشهای دنیویاش را در قالب پاداشهای بهشتی یا عذابهای جهنمی درمییابد. قرآن تأکید میکند که زندگی واقعی و سعادت ابدی در آخرت است و آنچه در دنیا به دست میآید، تنها وسیلهای برای رسیدن به آن سعادت است. این نگرش، به انسان جهت میدهد که در زندگی دنیوی خود، همواره آخرت را مدنظر داشته باشد و هر تصمیم و اقدامی را با توجه به تأثیر آن بر سرنوشت اخروی خود بگیرد. تضاد بین دنیا و آخرت، چالشی دائمی برای انسان مؤمن ایجاد میکند. قرآن به شدت نسبت به فریبندگیهای دنیا و اولویت دادن آن بر آخرت هشدار میدهد. کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند و تنها به فکر بهرهمندیهای مادی و لذایذ زودگذر آن هستند، در قرآن به عنوان «خاسرون» (زیانکاران) معرفی میشوند. این افراد، در واقع سرمایه عمر خود را که فرصتی برای کسب سعادت ابدی بوده، در راهی فانی و بیارزش هدر دادهاند. از سوی دیگر، کسانی که آخرت را هدف اصلی خود قرار میدهند و از دنیا به عنوان مزرعهای برای کشت آخرت بهره میبرند، «فائزون» (رستگاران) و «مفلحون» (سعادتمندان) نامیده میشوند. اینان هم در دنیا به آرامش و قناعت میرسند و هم در آخرت از نعمتهای بیپایان الهی بهرهمند میشوند. با این حال، قرآن هرگز به رهبانیت یا ترک کامل دنیا دعوت نمیکند. بلکه رویکرد قرآن، رویکردی متوازن و متعادل است. آیاتی وجود دارند که به انسان توصیه میکنند از «طیبات» (نعمتهای پاکیزه) دنیا بهره ببرد و «نصیب خود از دنیا را فراموش نکند»، اما این بهرهبرداری باید در چارچوب حلال و با هدف کسب رضایت الهی و فراهم آوردن توشه برای آخرت باشد. دنیا، برای مؤمن، نه هدف، بلکه ابزاری برای رسیدن به هدف بزرگتر است؛ مانند پلی که از آن عبور میکنیم تا به مقصد برسیم. این دنیا فرصتی است برای کسب ایمان، انجام اعمال صالح، کمک به خلق، و تربیت نفس. اینجاست که ارزش کار، کسب روزی حلال، و تشکیل خانواده معنا پیدا میکند؛ چرا که همه اینها میتوانند در مسیر رضایت الهی و سعادت اخروی قرار گیرند. مؤمن واقعی کسی است که در عین زندگی در دنیا و بهرهمندی مشروع از آن، هرگز از یاد آخرت غافل نمیشود و همواره برای آن تلاش میکند. بنابراین، قرآن با تبیین این تقابل، به انسان بصیرت و بینش عمیقی نسبت به حقیقت هستی و جایگاه خود در آن میبخشد. این تقابل، انتخابی استراتژیک را پیش روی انسان قرار میدهد: انتخاب بین لذتهای زودگذر و پاداشهای ابدی، بین فریبندگیهای ظاهری و حقایق پایدار. این بینش قرآنی، انگیزهای قوی برای تلاش در راه خدا، پرهیز از گناه، و زندگی با معنا و هدفمند فراهم میآورد. در نهایت، مفهوم «دنیا» و «آخرت» در قرآن نه تنها دو مکان جغرافیایی، بلکه دو نوع نگرش و سبک زندگی را تداعی میکند که نتیجه انتخاب هر یک، سرنوشت ابدی انسان را رقم خواهد زد. تفاوت میان دنیا و آخرت در قرآن نه تنها به عنوان دو مرحله از وجود انسان، بلکه به عنوان دوگانهای اساسی برای هدایت او در مسیر زندگی و تصمیمگیریهایش مطرح میشود.
و برای آنان مثل زندگی دنیا را بیان کن که همانند آبی است که از آسمان نازل کردیم، پس گیاهان زمین با آن درآمیختند و سپس خشک و خاشاک شدند که بادها آن را به هر سو پراکنده میکنند؛ و خدا بر هر چیزی تواناست.
بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح میدهید،
در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
بدانید که زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزونطلبی در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی که محصولش کشاورزان را شگفتزده میکند، سپس خشک میشود و آن را زرد میبینی، سپس خرد و نابود میگردد. و در آخرت عذاب شدیدی است و آمرزش و رضایتی از جانب خدا. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی با درویشی صحبت میکرد و درویش پیوسته از فقر خویش شکوه میکرد. پادشاه گفت: «مرا از تو تعجب میآید که با این فقر، چگونه شادمانی؟» درویش لبخندی زد و گفت: «ای پادشاه! تو خود بیشتر از من حاجتمندی. من تنها به لباس پارهای قناعت کردهام و دغدغهای جز رضای حق ندارم، اما تو پادشاهی هستی که همیشه نگران از دست دادن تاج و تخت و گنجهایت هستی و هرگز طعم آرامش واقعی را نمیچشی.» پادشاه متفکر شد و دریافت که آرامش حقیقی در بینیازی از دنیا و رهایی از بند آن است، نه در جمعآوری مال و قدرت. او فهمید که دنیا همچون سایهای زودگذر است و تنها آنچه برای آخرت اندوخته شود، باقی میماند. این داستان، به زیبایی نشان میدهد که دل بستن به دنیای فانی، جز رنج و نگرانی به بار نمیآورد، در حالی که رهایی از آن، مایه آرامش و سعادت ابدی است، درست همانطور که قرآن میان دنیای زودگذر و آخرت پایدار تفاوت میگذارد.