چگونه قرآن رابطه انسان با جهان هستی را ترسیم می‌کند؟

قرآن کریم رابطه انسان با جهان هستی را بر اساس سه پایه اصلی ترسیم می‌کند: جهان به عنوان آیات و نشانه‌های خداوند، انسان به عنوان خلیفه و امانت‌دار الهی بر روی زمین، و کل هستی بر اساس نظم و تعادل (میزان). این رابطه انسان را به تفکر، مسئولیت‌پذیری و بندگی خداوند سوق می‌دهد تا با شناخت و آبادانی زمین، به قرب الهی نائل شود.

پاسخ قرآن

چگونه قرآن رابطه انسان با جهان هستی را ترسیم می‌کند؟

قرآن کریم با نگاهی عمیق و جامع، رابطه میان انسان و جهان هستی را نه یک رابطه ساده، بلکه پیوندی مقدس، پویا و مسئولیت‌پذیر ترسیم می‌کند. این کتاب الهی، کائنات را تنها مجموعه‌ای از عناصر مادی نمی‌داند، بلکه آن را صحنه‌ای عظیم از آیات و نشانه‌های قدرت، حکمت، علم و رحمت بی‌کران خداوند متعال معرفی می‌کند که هر جزء آن، آینه‌ای برای تأمل و تدبر بشر است. از این منظر، انسان به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفه‌ی خدا بر روی زمین، نقشی محوری و بی‌بدیل در این منظومه ایفا می‌کند. این نقش، صرفاً تماشاگر بودن نیست، بلکه شامل شناخت، مسئولیت‌پذیری، بهره‌برداری صحیح و حفظ و نگهداری از این امانت الهی است. نخستین و برجسته‌ترین جنبه این رابطه، مفهوم «آیات الهی» است. قرآن بارها و بارها از انسان می‌خواهد که به جهان پیرامون خود بنگرد؛ از گردش منظم خورشید و ماه، از شب و روز، از آفرینش آسمان‌ها و زمین، از نزول باران حیات‌بخش و روییدن گیاهان، از تنوع شگفت‌انگیز موجودات زنده، و حتی از آفرینش خود انسان. هر یک از این پدیده‌ها، «آیه» و نشانه‌ای گویاست که به وجود خالقی حکیم و توانا دلالت می‌کند. این آیات، نه تنها مادی هستند، بلکه معانی عمیق روحی و معنوی دارند. انسان با تدبر در این نشانه‌ها، به عظمت خالق پی می‌برد، ایمانش تقویت می‌شود و احساس خشوع و تواضع در برابر قدرت لایزال الهی در او پدید می‌آید. این دعوت به تفکر و تدبر، بشر را به سمت علم و کشف قوانین حاکم بر طبیعت سوق می‌دهد و علم را نه در تعارض با دین، بلکه مکمل آن معرفی می‌کند. در حقیقت، هر کشف علمی جدید، پرده‌ای دیگر از حکمت الهی را کنار زده و انسان را به سرچشمه آفرینش نزدیک‌تر می‌سازد. جنبه دوم، نقش «خلافت» و جانشینی انسان بر روی زمین است. در سوره بقره، آیه 30، خداوند متعال می‌فرماید: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً». این مقام، عزت و شرافتی بزرگ است که مسئولیت‌های سنگینی را نیز به همراه دارد. انسان به عنوان خلیفه، امانت‌دار و وکیل خدا در زمین است؛ نه مالک مطلق. این بدان معناست که او حق سوءاستفاده، تخریب یا تباهی محیط زیست و منابع طبیعی را ندارد. وظیفه خلیفه، آبادانی زمین (عمران الأرض)، برقراری عدالت، حفظ تعادل و اعتدال و جلوگیری از فساد است. این دیدگاه، بنیان‌گذار اخلاق محیط زیست در اسلام است؛ اخلاقی که در آن طبیعت صرفاً ابزاری برای بهره‌برداری نیست، بلکه موجودی زنده و محترم است که تسبیح‌گوی خداوند است و حق حیات دارد. انسان باید با شفقت و مسئولیت با تمامی مخلوقات رفتار کند و از منابع به گونه‌ای استفاده کند که نسل‌های آینده نیز از آن بهره‌مند شوند. سومین جنبه، اصل «میزان» یا تعادل و نظم در آفرینش است. قرآن بر این نکته تأکید دارد که خداوند جهان را با نظمی دقیق و حساب‌شده آفریده است. همه چیز دارای مقدار و اندازه‌ای مشخص است و هر عنصری در جای خود قرار گرفته است. سوره الرحمن، آیات 7 و 8 می‌فرماید: «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ». این «میزان» نه تنها در ساختار فیزیکی جهان، بلکه در تمام جنبه‌های هستی، از جمله تعاملات انسانی و نظام اجتماعی نیز جاری است. انسان موظف است این تعادل را حفظ کند و از تعدی و افراط در هر زمینه‌ای بپرهیزد. تخریب محیط زیست، مصرف بی‌رویه منابع، و ستم بر دیگر موجودات، همگی نقض این میزان الهی محسوب می‌شوند. رابطه انسان با جهان هستی بر پایه این هماهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز استوار است. در نهایت، هدف غایی این رابطه، «عبادت» و تقرب به خداوند است. جهان هستی با تمام شگفتی‌هایش، بستر و ابزاری است برای انسان تا با شناخت خالق، به او نزدیک‌تر شود. سوره ذاریات، آیه 56، صریحاً می‌فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». عبادت در اینجا تنها به معنای مناسک نیست، بلکه شامل هرگونه فعالیت، تفکر و عملی است که با نیت الهی انجام شود و انسان را به سوی کمال و معرفت سوق دهد. مشاهده عظمت کائنات، انسان را به تواضع وا می‌دارد، به این حقیقت که او جزئی کوچک از این نظام بی‌کران است و باید همواره خود را در محضر خالق و در مسیر اراده او قرار دهد. این شناخت عمیق و مسئولیت‌پذیر، انسان را به آرامش، بصیرت و هدفمندی در زندگی می‌رساند و او را به سمت برقراری صلح و آبادانی در زمین هدایت می‌کند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

آورده‌اند که در دوران سعدی شیرازی، حاکمی بود که دائم بر عظمت و قدرت خود می‌بالید و هرگز به جهان پیرامون خود توجهی نمی‌کرد. روزی سعدی او را در باغی دید که به جای تماشای گل‌ها و درختان و شنیدن نغمه پرندگان، غرق در نقشه‌های جنگی و توسعه قلمرو بود. سعدی با لبخندی مهربان به او گفت: «ای شهریار، آیا نمی‌بینی که چگونه یک دانه کوچک در زمین، با لطف پروردگار، به درختی تنومند تبدیل می‌شود و میوه می‌دهد؟ و چگونه پرنده کوچکی بدون هیچ طمعی جز روزی حلال، در آسمان پرواز می‌کند و به هر سو می‌رود؟ این‌ها همه نشانه‌هایی است از نظمی بزرگ‌تر از آنچه ما می‌بینیم. اگر با چشم بصیرت به این جهان بنگریم، خواهیم فهمید که قدرت حقیقی از آنِ کسی است که این همه را آفریده و هیچ چیز در این عالم بیهوده و بی‌حساب نیست. پادشاهی که این نظم را درک کند، نه تنها حکومتش پاینده‌تر خواهد بود، بلکه قلبش نیز با آرامش و فروتنی سیراب خواهد شد.» حاکم از این سخن به فکر فرو رفت و از آن پس، با نگاهی متفاوت به جهان هستی نگریست و در تدبیر امور خود، عدالت و اعتدال را پیشه کرد.

سوالات مرتبط