قرآن ما را از افراط و تفریط در مصرف نهی میکند و با یادآوری گذرای بودن دنیا، به سمت قناعت و تمرکز بر ارزشهای اخروی سوق میدهد تا در عصر مصرفگرایی به آرامش برسیم.
در دنیای امروز که مصرفگرایی به یک جریان غالب تبدیل شده و انسانها پیوسته در پی کسب و انباشت هر چه بیشتر کالاها و خدمات هستند، تعالیم قرآن کریم چراغ راهی روشن و هدایتی برای بازگشت به یک زندگی متعادل، هدفمند و سرشار از آرامش، یعنی همان سادهزیستی، ارائه میدهد. قرآن با دیدگاههای عمیق و بنیادین خود درباره ماهیت زندگی دنیا، ارزشهای حقیقی و هدف خلقت انسان، ما را به بازنگری در شیوه زندگی و پرهیز از دامهای مصرفگرایی لجامگسیخته فرا میخواند. این دعوت نه به معنای فقر و محرومیت، بلکه به معنای زندگی با کفایت، بینیازی از زرق و برق دنیا و تمرکز بر ارزشهای پایدار است. یکی از محوریترین آموزههای قرآنی که در راستای سادهزیستی قرار میگیرد، مفهوم "اعتدال" و "وسطیت" است. قرآن کریم به شدت از افراط و تفریط در هر زمینهای، از جمله در مصرف و بهرهبرداری از نعمتهای الهی، نهی میکند. آیات متعددی به صراحت مؤمنان را از "اسراف" (زیادهروی و تجاوز از حد) و "تبذیر" (ریخت و پاش و هدر دادن بیرویه) برحذر میدارند. در سوره اعراف آیه 31 میخوانیم: "یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ" (ای فرزندان آدم، زینت خود را در هر مسجدی برگیرید و بخورید و بیاشامید، ولی زیادهروی نکنید؛ زیرا خداوند اسرافکاران را دوست ندارد). این آیه نشان میدهد که حتی در مصرف مباحات و بهرهگیری از زیباییها نیز باید اعتدال را رعایت کرد. مصرفگرایی دقیقا در نقطه مقابل این اعتدال قرار میگیرد؛ زیرا همواره انسان را به مصرف بیشتر از نیاز و حتی به خرید چیزهایی که ندارد یا به آنها نیازی ندارد، ترغیب میکند. همچنین، در سوره اسراء، آیات 26 و 27، تأکید ویژهای بر پرهیز از تبذیر و ولخرجی صورت گرفته است: "وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ۖ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا" (و حق خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بده، و به هیچ وجه ولخرجی مکن چرا که ولخرجان برادران شیطانهایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است). این آیات تبذیر را عملی شیطانی میدانند، زیرا نه تنها منابع را هدر میدهد بلکه انسان را از شکرگزاری نعمتهای الهی باز میدارد و به سمت ناسپاسی سوق میدهد. جامعه مصرفگرا، با تشویق به دور انداختن سریع کالاها و جایگزینی آنها با مدلهای جدید، عملاً در مسیر تبذیر حرکت میکند. دیدگاه قرآن نسبت به "حیات دنیا" و "آخرت" نیز عامل مهمی در تشویق به سادهزیستی است. قرآن بارها و بارها تأکید میکند که زندگی دنیا گذرا و فانی است و هدف اصلی انسان، دستیابی به رضایت الهی و سعادت اخروی است. در سوره حدید آیه 20 میخوانیم: "اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ" (بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و رقابت در فزونی اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی است که رویش گیاه آن کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، آنگاه خرد و ریز گردد. و در آخرت عذاب شدید است و آمرزش از جانب خدا و رضوان. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست). این آیه به وضوح نشان میدهد که دلبستگی افراطی به مال و فرزند و رقابت در انباشت آنها، بیارزش و فریبنده است. کسی که این حقیقت را درک کند، دیگر به دنبال تجملگرایی و زندگی پر زرق و برق نمیرود، بلکه به "قناعت" روی میآورد. مفهوم قناعت، هرچند به طور مستقیم با این کلمه در قرآن نیامده، اما روح بسیاری از آیات قرآنی است که به "رضا به دادههای الهی" و "شکرگزاری" از نعمتهای موجود اشاره دارند. زمانی که انسان نسبت به آنچه دارد شکرگزار باشد، کمتر به دنبال نداشتههای خود میگردد و از این رو، فشار روانی ناشی از مقایسه با دیگران و تمنای آنچه تبلیغات به او القا میکنند، کاهش مییابد. قناعت به معنای دست کشیدن از تلاش برای بهبود زندگی نیست، بلکه به معنای آسودگی خاطر از حرص و طمع و یافتن آرامش در بهرهبرداری کافی و مناسب از مواهب الهی است. همچنین، تأکید قرآن بر "انفاق" (بخشیدن در راه خدا) و کمک به نیازمندان، به طور غیرمستقیم به سادهزیستی دعوت میکند. زمانی که انسان مال خود را نه برای انباشت و مصرف شخصی، بلکه برای کمک به همنوعان و کسب رضایت الهی به کار میگیرد، انگیزههای مصرفگرایانه در او تضعیف میشود. این عمل، ثروت را از حالت یک هدف به یک وسیله برای رسیدن به اهداف والاتر تبدیل میکند و این همان جوهره سادهزیستی است: استفاده از دنیا به عنوان وسیلهای برای آخرت، نه هدف غایی. در مجموع، قرآن کریم با ارجاع به ارزشهای اخروی، تذکر به فناپذیری دنیا، نهی از اسراف و تبذیر، و تشویق به قناعت و انفاق، یک چارچوب فکری و عملی برای سادهزیستی ارائه میدهد. این آموزهها در عصر مصرفگرایی نه تنها منسوخ نشدهاند، بلکه بیش از هر زمان دیگری حیاتی و راهگشا هستند؛ زیرا به انسان کمک میکنند تا از ورطه رقابت بیپایان مادی و پوچی ناشی از آن رهایی یافته و به آرامش، رضایت و معنای واقعی زندگی دست یابد.
ای فرزندان آدم، زینت خود را در هر مسجدی برگیرید و بخورید و بیاشامید، ولی زیادهروی نکنید؛ زیرا خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.
و حق خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بده، و به هیچ وجه ولخرجی مکن.
چرا که ولخرجان برادران شیطانهایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و رقابت در فزونی اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی است که رویش گیاه آن کشاورزان را به شگفت آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، آنگاه خرد و ریز گردد. و در آخرت عذاب شدید است و آمرزش از جانب خدا و رضوان. و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست.
روزی در زمانهای قدیم، تاجری ثروتمند در شهر شیراز زندگی میکرد که تمام همّ و غمّش انباشتن مال و گسترش تجارت بود. او هر روز بر ثروتش میافزود، اما هرگز احساس آرامش و کفایت نمیکرد و دائم در پی خرید کالاهای جدید و نمایش داراییهایش بود. در همان شهر، پینهدوزی محقّر و مهربان بود که با دسترنج خود زندگی سادهای داشت. او هر روز صبح با رویی گشاده و دلی آرام کار میکرد و شبها با شکرگزاری بر خدا، آسوده میخوابید. روزی تاجر از کنار دکان پینهدوز گذشت و دید که پینهدوز با وجود فقر ظاهری، شاد و سرشار از قناعت است. تاجر با تعجب پرسید: «چگونه است که من با این همه ثروت، دلم هرگز آرام نمیگیرد، اما تو با این همه سادگی، همواره خندانی؟» پینهدوز لبخندی زد و گفت: «ای تاجر بزرگوار، تو برای زندگی میکوشی، اما من زندگی میکنم. مال تو را به بند میکشد و هر روز میل به افزونی آن تو را در حسرت و رقابت غرق میکند، اما من به آنچه دارم قانعم و میدانم که این دنیا مانند سایهای گذراست و آرامش واقعی در بینیازی از تعلقات آن است، نه در انباشتن آنها.» تاجر از سخنان پینهدوز متحول شد و فهمید که سادهزیستی و قناعت، گنجی است که با هیچ ثروتی قابل معاوضه نیست.