اعتماد به نفس واقعی از توکل به خدا و شناخت جایگاه خود به عنوان خلیفه او ناشی میشود، در حالی که تواضع شناخت کوچکی خود در برابر عظمت الهی و احترام به دیگران است. تعادل زمانی حاصل میشود که انسان در برابر خدا فروتن و در انجام رسالت خود با اعتماد به نفس باشد.
ایجاد تعادل میان اعتماد به نفس و تواضع یکی از ظریفترین و عمیقترین چالشهای روحی و شخصیتی است که انسان در مسیر رشد و تعالی با آن روبروست. این دو صفت در نگاه اول شاید متضاد به نظر برسند، اما در حقیقت مکمل یکدیگرند و قرآن کریم به زیبایی راه رسیدن به این تعادل را برای ما روشن میسازد. از منظر قرآن، اعتماد به نفس واقعی نه از خودبزرگبینی، بلکه از ایمان عمیق به خدا و اتکا به قدرت لایزال او سرچشمه میگیرد. وقتی انسان بداند که تواناییهایش و هر آنچه دارد، موهبتی از جانب پروردگار است، و در هر گام از زندگی به او توکل کند، اعتماد به نفسی پایدار و شکستناپذیر در وجودش شکل میگیرد. این اعتماد به نفس، او را قادر میسازد تا در برابر مشکلات ایستادگی کند، از حق دفاع نماید، و در مسیر اهداف الهی قدم بردارد، بدون آنکه هراس یا تردیدی به دل راه دهد. قرآن کریم در آیات متعددی بر اهمیت توکل به خداوند تأکید میکند؛ توکلی که جوهره اصلی اعتماد به نفس مؤمن است. به عنوان مثال، در سوره آل عمران، آیه ۱۶۰ میخوانیم: «إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ یعنی: «اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد؛ و اگر شما را واگذارد، چه کسی پس از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه به وضوح نشان میدهد که منبع اصلی قدرت و اعتماد، تنها خداوند است. این نوع اعتماد به نفس، هرگز به غرور و تکبر نمیانجامد، چرا که فرد پیوسته یادآور این نکته است که تمام تواناییهایش از جانب خداست و خود در برابر او فاقد هرگونه قدرتی است. اینجاست که نقش تواضع خود را نشان میدهد. تواضع، در نگاه قرآنی، به معنای نادیده گرفتن تواناییها یا احساس حقارت نیست، بلکه به معنای شناخت جایگاه واقعی خود در برابر عظمت خداوند و همچنین احترام و مدارا با دیگر انسانهاست. انسانی که تواضع دارد، خود را برتر از دیگران نمیبیند و از تحقیر یا تمسخر آنان پرهیز میکند. او میداند که هر انسانی، فارغ از موقعیت اجتماعی، ثروت یا دانش، دارای کرامت الهی است و باید با احترام با او برخورد شود. قرآن کریم به شدت از تکبر و خودپسندی نهی کرده است. در سوره لقمان، آیه ۱۸، خداوند میفرماید: «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»؛ یعنی: «و با تکبر از مردم روی مگردان، و در زمین با غرور راه مرو؛ زیرا خداوند هیچ متکبر فخرفروش را دوست ندارد.» این آیه یک راهنمایی بسیار روشن برای رسیدن به تواضع است. همچنین در سوره فرقان، آیه ۶۳، اوصاف «بندگان رحمان» را چنین بیان میکند: «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»؛ یعنی: «و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین با فروتنی راه میروند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب قرار میدهند، [در پاسخ آنها] سلام میگویند.» این آیات به وضوح بر اهمیت فروتنی، دوری از تکبر و برخورد مسالمتآمیز با دیگران تأکید دارند. تواضع موجب میشود که انسان از کمالات دیگران بهرهمند شود، مورد احترام و محبت مردم قرار گیرد و مسیر رشد خود را هموارتر سازد. انسانی که متواضع است، آموختههایش را با دیگران به اشتراک میگذارد، از اشتباهاتش درس میگیرد و همواره در پی کمال است. پس چگونه میتوان این دو صفت به ظاهر متضاد را در کنار هم جمع کرد؟ کلید در فهم منشأ هر یک است. اعتماد به نفس حقیقی، همانطور که گفته شد، از اتکا به خداوند و آگاهی از جایگاه خود به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین نشأت میگیرد؛ جایگاهی که مستلزم مسئولیتپذیری و تلاش در راه حق است. این اعتماد به نفس، نه خودشیفتگی، بلکه خودباوری توحیدی است. از سوی دیگر، تواضع از شناخت عظمت خداوند و درک کوچکی خود در برابر او، و همچنین درک برابری انسانها در پیشگاه الهی نشأت میگیرد. بنابراین، توازن زمانی برقرار میشود که انسان در مواجهه با خدا نهایت تواضع را پیشه کند و در عین حال در انجام وظایف و رسالت الهی خود، نهایت اعتماد به نفس و قاطعیت را به کار گیرد. در تعامل با دیگران، باید با فروتنی و احترام برخورد کند، اما در بیان حق و دفاع از مظلوم، قاطع و با اعتماد به نفس باشد. این تعادل به انسان کمک میکند تا در عین قدرت و تأثیرگذاری، محبوبیت و احترام کسب کند و از آسیبهای غرور و خودبینی در امان بماند. در نهایت، هم اعتماد به نفس و هم تواضع، ابزاری برای رسیدن به قرب الهی و ساختن جامعهای سالم و پویا هستند. اعتماد به نفس به ما قدرت میدهد تا عمل کنیم و تواضع به ما یادآوری میکند که چگونه و برای چه کسی عمل کنیم.
اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد؛ و اگر شما را واگذارد، چه کسی پس از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.
و با تکبر از مردم روی مگردان، و در زمین با غرور راه مرو؛ زیرا خداوند هیچ متکبر فخرفروش را دوست ندارد.
و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین با فروتنی راه میروند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب قرار میدهند، [در پاسخ آنها] سلام میگویند.
در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی قدرتمند و با عزت بود که همه از او حساب میبردند، اما او هرگز از حد و مرز تواضع خارج نمیشد. روزی از وزیرش پرسید: «چگونه است که با این همه قدرت و عظمت، هنوز هم در دل مردم جا دارم و کسی از من روی برنمیگرداند؟» وزیر گفت: «ای پادشاه! تو عزتت را از خدای تعالی و قدرتت را از توکل بر او میگیری. به همین دلیل در کارهایت قاطع و بیباک هستی. اما چون میدانی که همه اینها از فضل اوست و خود را ذرهای در برابر عظمتش میبینی، تواضع پیشه میکنی و در برخورد با مردم، روی گشاده داری و خود را برتر از کسی نمیدانی. این همان تعادل میان اعتماد به نفس حقیقی و تواضع راستین است که دلها را به سوی تو جذب میکند و قدرت تو را پایدار میسازد. پس ای پادشاه، همیشه در یاد داشته باش که سرچشمه قدرت و عزت، ذات احدیت است و فروتنی در برابر خلق، نشانهای از قدرشناسی تو از این موهبت است.»