برای آگاهی از ریاکاری پنهان، نیت خود را دائماً بررسی کنید که آیا اعمالتان فقط برای خداست یا برای جلب توجه مردم. تفاوت رفتارتان در خلوت و جمع را بسنجید و از خداوند برای اخلاص یاری بجویید.
ریاکاری پنهان یا "ریای خفی" یکی از مهلکترین بیماریهای قلبی و روحی است که میتواند تمامی اعمال نیک انسان را بیارزش و پوچ سازد. قرآن کریم، با آنکه به صراحت یک چکلیست برای تشخیص ریا ارائه نمیدهد، اما با بیان اصول بنیادین ایمان و عمل صالح، راه را برای خودشناسی و ریشهیابی این آفت درونی هموار میسازد. محور اصلی در شناخت و مبارزه با ریا، اصل "اخلاص" است؛ یعنی هر عملی را تنها و تنها برای رضایت خداوند متعال انجام دادن و از هرگونه شائبه خودنمایی، کسب شهرت، جلب توجه مردم یا امید به ستایش و تمجید آنان پاک کردن. قرآن کریم در آیات متعددی به اهمیت اخلاص تأکید کرده و از اعمالی که با نیت غیرخدایی انجام شوند، برحذر داشته است. به عنوان مثال، در سوره بیّنه، آیه ۵ میفرماید: "وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ ذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ" (و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین را برای او خالص گردانند، و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین راستین و پایدار). این آیه شریفه به وضوح بیان میکند که اساس دین و بندگی، اخلاص در نیت و عمل است. هر عبادتی، چه نماز باشد و چه زکات، زمانی ارزش حقیقی مییابد که تنها برای خداوند انجام شود. اگر این اخلاص خدشه دار شود و نیت، آمیخته با نگاهها و قضاوتهای بشری گردد، آن عمل از محتوای معنوی خود تهی میشود. یکی از بهترین راهها برای آگاهی از ریاکاری پنهان، "محاسبه نفس" و "مراقبه دائمی" بر نیتهاست. قبل از شروع هر عمل خیر، در حین انجام آن و پس از اتمامش، باید از خود بپرسیم: "هدف اصلی من از این کار چیست؟ آیا میخواهم مورد تحسین مردم قرار گیرم؟ آیا میخواهم دیگران مرا فردی متدین، بخشنده یا دانا ببینند؟" اگر حتی کوچکترین تمایلی به دیده شدن و کسب اعتبار دنیوی در دل خود یافتیم، باید هوشیار باشیم. قرآن در سوره بقره، آیه ۲۶۴، تصویری ملموس از عواقب ریاکاری در انفاق ارائه میدهد: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا ۖ لَا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا ۗ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ" (ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقات خود را با منت نهادن و آزار رساندن باطل نکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز آخرت ایمان ندارد؛ پس مَثَل او مانند سنگ صافی است که بر روی آن خاکی باشد و باران شدیدی به آن برسد و آن را صاف و بیخاک بگذارد؛ آنان بر هیچ چیز از آنچه کسب کردهاند دسترسی ندارند؛ و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند). این آیه نشان میدهد که ریا، حتی اگر به ظاهر عمل خیری باشد، آن را بیاثر میکند؛ گویی بذری بر سنگ صاف کاشته شود و با باران شسته شود و چیزی باقی نماند. یکی دیگر از نشانههای پنهان ریا، تفاوت در کیفیت انجام عمل در خلوت و آشکار است. اگر فردی در حضور مردم با دقت و خشوع بیشتری نماز بخواند، یا در جمع بیشتر ذکر بگوید و تلاوت کند، اما در خلوت و تنهایی، این کیفیت را نداشته باشد، نشانهای از حضور ریا در اعمال اوست. منافقان، که قرآن کریم در سوره نساء، آیه ۱۴۲ به آنها اشاره دارد، مصداق بارز این حالتاند: "إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا" (همانا منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او فریب دهنده آنهاست؛ و چون به نماز برخیزند، با کسالت برخیزند، تا مردم را ببینند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند). اگرچه این آیه درباره منافقان واقعی است، اما هشداری است برای هر مؤمنی که مراقب باشد اعمال عبادیاش، حتی نماز، آلوده به میل به دیده شدن نشود. برای مبارزه با ریا و آگاهی از آن، باید همواره به "تقوای الهی" و "یاد مرگ و آخرت" تمسک جست. وقتی انسان بداند که تنها قضاوت و رضایت خداوند است که ارزش دارد و اعمال او در روز قیامت بدون توجه به نگاه مردم، وزن میشوند، کمتر به دنبال جلب تحسین دیگران خواهد بود. قرآن کریم در سوره حشر، آیه ۱۸ میفرماید: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ" (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید! و هر کس باید بنگرد که برای فردای خود چه پیش فرستاده است؛ و از خدا پروا کنید! همانا خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است). این آیه یک دعوت صریح به خودنگری و حسابرسی از اعمال است و بهترین ابزار برای کشف ریاکاری پنهان. وقتی میدانیم که خدا "خبیرٌ بما تعملون" (آگاه است به آنچه انجام میدهید) و حتی نیتهای پنهان ما را میداند، دیگر جایی برای ریا باقی نمیماند. علاوه بر این، یک جنبه مهم از تشخیص و مبارزه با ریا، شامل مشاهده حالت درونی فرد پس از دریافت ستایش یا انتقاد است. اگر پس از اینکه مورد ستایش قرار گرفتیم، دچار غرور مفرط یا رضایت از خود شدیم، یا برعکس، اگر مورد انتقاد یا بیتوجهی قرار گرفتیم و دلسرد شدیم یا از ادامه اعمال خیر منصرف گشتیم، اینها میتواند نشانههایی از حضور ریا باشد. مؤمن واقعی کسی است که روحش نه از ستایش مردم متورم میشود و نه با انتقاد آنان دلسرد میگردد؛ چرا که برای او، تنها نگاه و رضایت خداوند اهمیت دارد. قلب او به سرچشمه ابدی قدرت و محبت، یعنی خداوند، وصل است و از این رو، از نوسانات دنیوی متأثر نمیشود. قرآن کریم بارها بر توکل بر خدا و عدم هراس از سرزنش سرزنشکنندگان تاکید دارد، که این خود راهی برای رهایی از بند نگاه مردم و تقویت اخلاص است. و از اهمیت بالایی برخوردار است مبارزه با "کبر و غرور" که بستر اصلی رشد ریا است. ریا ریشه در خودبزرگبینی و میل به برتری دارد. فروتنی و تواضع که در آیات متعددی از قرآن به آن سفارش شده، مانند راه رفتن با آرامش و بدون تکبر (فرقان: ۶۳؛ لقمان: ۱۸)، ضد ریا است. وقتی انسان خود را در مقابل عظمت خداوند ناچیز ببیند و بداند که هرچه دارد از اوست، دیگر به دنبال خودنمایی نخواهد بود. تذکر دائمی به اینکه هر نعمت و توفیقی که در انجام اعمال خیر به دست میآید، از جانب خداست، موجب میشود که انسان خود را شایسته تحسین نداند و آن را به خداوند متعال بازگرداند. این مسیر، جهادی مستمر با نفس اماره و وسوسههای شیطان است. شیطان همواره میکوشد تا حتی اعمال عبادی ما را نیز آلوده به ریا کند تا از اجر الهی محروم شویم. از این رو، پناه بردن به خداوند از شر وسوسههای او، به خصوص در هنگام شروع اعمال نیک، حیاتی است. این خودآگاهی، نه تنها ما را از دام ریا میرهاند و اعمالمان را از تباهی نجات میدهد، بلکه موجب آرامش قلبی، ثبات روحی و رشد حقیقی معنوی نیز میشود، زیرا دیگر دغدغه قضاوت مردم را نداریم و تنها نگاه رضایتبخش خالقمان برایمان اهمیت دارد. در نهایت، اخلاص حقیقی، بالاترین مرتبه ایمان است که انسان را به والاترین درجات قرب الهی میرساند و ثمرات آن را نه تنها در آخرت، بلکه در همین دنیا نیز به صورت آرامش و برکت حس خواهد کرد. این مبارزه درونی، هرچند سخت و پیوسته است، اما میوه شیرینی به نام رضایت الهی به همراه دارد که ارزش تمام تلاشها را دارد.
و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین را برای او خالص گردانند، و حقگرا باشند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین راستین و پایدار.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقات خود را با منت نهادن و آزار رساندن باطل نکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز آخرت ایمان ندارد؛ پس مَثَل او مانند سنگ صافی است که بر روی آن خاکی باشد و باران شدیدی به آن برسد و آن را صاف و بیخاک بگذارد؛ آنان بر هیچ چیز از آنچه کسب کردهاند دسترسی ندارند؛ و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.
همانا منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او فریب دهنده آنهاست؛ و چون به نماز برخیزند، با کسالت برخیزند، تا مردم را ببینند و خدا را جز اندکی یاد نمیکنند.
درویشی زاهد، هرگاه به نماز میایستاد، با صدای بلند و حالتی نمایشی اذکار میگفت تا توجه مردم را جلب کند. روزی درویشی دیگر، که در خلوت خود با خدای خویش راز و نیاز میکرد، از کنار او گذشت. لبخندی زد و به آرامی گفت: «ای دوست، اگر با خاموشی و فروتنی نماز میخواندی، هم دعایت در درگاه حق مقبولتر بود و هم صدای اخلاصت به ملکوت بلندتر میرسید. اعمال نیک، وقتی ارزشمندترند که تنها برای خشنودی پروردگار باشند، نه برای نمایش به بندگان.»