برای مقابله با وسوسههای شیطان باید به خدا پناه برد، دائم به یاد او بود و از گامهای وسوسهگر او پرهیز کرد. با تقویت تقوا، توکل و توبه، میتوان بر دسیسههای شیطان غلبه یافت و آرامش روحی را حفظ کرد.
وسوسههای شیطان یکی از چالشهای همیشگی در مسیر سعادت و تکامل انسان است. خداوند متعال در قرآن کریم بارها شیطان را «دشمن آشکار» معرفی کرده و راههای مقابله با او را به وضوح بیان فرموده است. مقابله با این وسوسهها نه تنها یک ضرورت دینی، بلکه یک نیاز اساسی برای حفظ آرامش روحی و پیشرفت در زندگی است. قرآن به ما میآموزد که شیطان با تمام قدرت و حیلهگریاش، در برابر بندگان خالص و کسانی که به خدا پناه میبرند، ناتوان است. این ناتوانی شیطان، امید بزرگی برای انسان فراهم میکند تا در برابر وسوسههای او مقاومت کند و مسیر حق را گم نکند. نخستین و مؤثرترین گام: پناه بردن به خداوند (استعاذه) قرآن کریم به صراحت به ما فرمان میدهد که در مواجهه با وسوسههای شیطان، به خدا پناه ببریم. این فرمان نه تنها یک عمل زبانی، بلکه یک پناهندگی قلبی و اعتقادی است. در سوره نحل آیه ۹۸ میخوانیم: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»؛ یعنی «پس چون قرآن میخوانی، از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.» اگرچه این آیه درباره تلاوت قرآن است، اما پیام عام آن این است که در هر کاری و در هر لحظهای که حس کردیم وسوسهای در حال شکلگیری است، باید فوراً به خداوند پناه ببریم. گفتن «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» نه تنها یک ذکر، بلکه اعلام جنگ با شیطان و پناهندگی به قلعه محکم الهی است. این کار باعث میشود شیطان از ما دور شود، چرا که او توان رویارویی با نام و قدرت خداوند را ندارد. دوم: ذکر و یاد دائمی خداوند (ذکرالله) یکی از قویترین سلاحها در برابر وسوسههای شیطان، یاد دائمی خداوند است. قلبهایی که با ذکر و یاد خدا زنده نگه داشته میشوند، جایی برای جولان شیطان ندارند. سوره اعراف آیه ۲۰۱ این حقیقت را روشن میسازد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»؛ یعنی «بیگمان، کسانی که پرهیزکارند، هرگاه وسوسهای از شیطان به آنان رسد، (خدا را) به یاد آورند و ناگهان بینا گردند.» این آیه نشان میدهد که تقوا و یاد خدا، بصیرتی به انسان میدهد که وسوسههای شیطانی را تشخیص دهد و از آنها دوری کند. ذکر خدا شامل نماز، تلاوت قرآن، تسبیحات، دعا و تفکر در آیات الهی است. هرچه ارتباط انسان با خدا قویتر باشد، حصار محافظتی او در برابر شیطان مستحکمتر خواهد بود. ذکر دائمی، قلب را نورانی میکند و راه نفوذ وسوسهها را میبندد. سوم: پرهیز از گامهای شیطان (خطوات الشیطان) شیطان به صورت مستقیم و یکباره انسان را به گناهان بزرگ دعوت نمیکند؛ بلکه قدم به قدم و با وسوسههای کوچک آغاز میکند تا انسان را به تدریج به ورطه هلاکت بکشاند. قرآن در سوره بقره آیه ۱۶۸ میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»؛ یعنی «ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، همانا او دشمن آشکار شماست.» این آیه به ما هشدار میدهد که در مقابل کوچکترین وسوسهها نیز هوشیار باشیم و از همان ابتدا مسیر صحیح را انتخاب کنیم. پرهیز از گامهای شیطان به معنای دوری از مجالس گناه، پرهیز از نگاههای حرام، کنترل زبان، دوری از افراد بد و محیطهای ناسالم، و تقویت اراده در برابر خواستههای نفسانی است. چهارم: تقویت تقوا و پرهیزکاری (تقوا) تقوا، به معنای خودنگهداری و داشتن بصیرت در برابر محرمات الهی، یکی از اساسیترین راههای مقابله با شیطان است. فرد با تقوا، قلبی بیدار و ذهنی هوشیار دارد که به او کمک میکند تا نیتهای شیطانی را تشخیص داده و از آنها دوری کند. تقوا مانند سپری است که انسان را در برابر تیرهای وسوسه محافظت میکند. هرچه تقوای انسان بیشتر باشد، شیطان کمتر میتواند او را فریب دهد. این تقوا نه تنها به معنای دوری از گناهان، بلکه به معنای انجام واجبات و مستحبات، رعایت حقوق دیگران، و تلاش برای کسب رضایت الهی در تمام ابعاد زندگی است. پنجم: توکل و اعتماد به خداوند (توکل) توکل به خداوند، به انسان قدرت و آرامش میبخشد و او را در برابر مکر شیطان مقاوم میکند. سوره اسراء آیه ۶۵ میفرماید: «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا»؛ یعنی «به درستی که بر بندگان [خالص] من تسلطی نداری؛ و پروردگار تو برای نگهبانی کفایت میکند.» این آیه نشان میدهد که شیطان بر بندگان خالص خدا سلطهای ندارد. توکل یعنی اینکه انسان تمام تلاش خود را بکند، اما نتیجه را به خدا بسپارد و به حمایت او ایمان داشته باشد. این ایمان قلبی، باعث میشود که انسان از فریبها و ترسهای شیطانی که سعی در ناامید کردن و تضعیف اراده او دارند، رهایی یابد. ششم: توبه و بازگشت (توبه) انسان جایزالخطا است و ممکن است گاهی در دام وسوسهها افتد. اما مهم این است که فوراً توبه کند و به سوی خدا بازگردد. توبه صادقانه، رشتههای شیطان را قطع میکند و فرصت جدیدی برای شروع پاک فراهم میآورد. خداوند در قرآن کریم، توبه کنندگان را دوست دارد و گناهان آنان را میبخشد. این رحمت الهی، مانع از ناامیدی انسان میشود که خود یکی از بزرگترین وسوسههای شیطان است. هفتم: دوری از عوامل وسوسه و انتخاب محیط سالم محیط اطراف و افرادی که با آنها معاشرت میکنیم، نقش بسیار مهمی در تقویت یا تضعیف وسوسهها دارند. دوری از مجالس لهو و لعب، انتخاب دوستان خوب و متدین، و پرهیز از هر آنچه که میتواند ذهن را به سمت گناه سوق دهد، از راههای مهم مقابله با شیطان است. شیطان در محیطهای آلوده و در میان افراد غافل، راحتتر میتواند نفوذ کند. شرکت در مجالس مذهبی، خواندن کتابهای دینی، و گوش دادن به سخنان صالحان، از جمله راهکارهایی است که فضای روحی و فکری انسان را پاک نگه میدارد و وسوسهها را کماثر میکند. به طور خلاصه، مقابله با وسوسههای شیطان یک جهاد دائمی است که نیاز به هوشیاری، ایمان قوی، و پایبندی به اصول قرآنی دارد. با پناه بردن به خدا، ذکر دائمی، پرهیز از گامهای او، تقویت تقوا، توکل و توبه، میتوانیم بر این دشمن آشکار پیروز شویم و زندگیای سرشار از آرامش و بندگی داشته باشیم. این مسیر، مسیر نور و هدایت الهی است که به سعادت دنیا و آخرت میانجامد.
پس چون قرآن میخوانی، از شیطان رانده شده به خدا پناه ببر.
بیگمان، کسانی که پرهیزکارند، هرگاه وسوسهای از شیطان به آنان رسد، (خدا را) به یاد آورند و ناگهان بینا گردند.
ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید، همانا او دشمن آشکار شماست.
حکایت کنند که در روزگاران قدیم، جوانی پارسا در راه عبادت و پاکدامنی، گهگاه دچار وسوسههایی از سوی نفس اماره و اغوای ابلیس میشد. روزی نزد شیخی فرزانه رفت و از پریشانی درون خود شکایت کرد. شیخ با روی گشاده گفت: «ای فرزند، بدان که ابلیس چون دزدی است که در تاریکی شب، به خانهی غافلگیران وارد میشود. اما خانهای که صاحبش بیدار و چراغ دلش روشن باشد، دزد را یارای ورود نیست.» شیخ ادامه داد: «در بوستان حکایتها، آمده است که بازرگانی نیکسیرت، همواره مال خود را در راه خدا صرف میکرد و از بخل و حرص دوری میجست. شبی شیطان در خواب به او نمایان شد و گفت: 'ای بازرگان، این همه بخشش تو را تهیدست خواهد کرد و روزی حسرت خواهی خورد.' بازرگان از خواب برخاست و با خود گفت: 'او دشمن آشکار من است و جز تباهی نمیخواهد.' پس بیشتر از پیش در راه خدا بخشید و زندگیاش پربرکتتر شد. او با این کار نشان داد که وسوسههای شیطان جز خیال باطل نیست و با یاد خدا و عمل نیک میتوان بر آنها غلبه یافت.» جوان از این حکایت پند گرفت و تصمیم گرفت که هرگاه وسوسهای به سراغش آمد، فوراً به یاد خدا افتد و کارهای نیک را پیشه کند و بدین طریق بر شیطان چیره شود.