برای رهایی از بیهدفی، ارتباط با خدا و تعیین اهداف روشن ضروری است.
بیهدفی در زندگی یکی از چالشهای اساسی است که بسیاری از افراد در مراحل مختلف زندگی خود با آن مواجه میشوند. این مشکل میتواند ناشی از عوامل زیادی باشد؛ از جمله فشارهای اجتماعی، نداشتن برنامهریزی صحیح، و عدم ارتباط عمیق با ارزشها و باورهای دینی. به طور خاص، در متون اسلامی به این موضوع بسیار توجه شده و ابزارهایی برای شناخت بهتر هدف در زندگی ارائه شده است. در قرآن مجید، به دنبال هدف و معنا در زندگی بسیار تأکید شده است. برای مثال، یکی از آیات مهم در این زمینه آیهای است که در سوره ذاریات آمده است: "و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون" (سوره ذاریات، آیه 56). این آیه به روشنی بیان میکند که خداوند جن و انسان را فقط برای عبادت خود آفریده است. بنابراین، این بیان نشان میدهد که هدف اصلی زندگی ما باید عبادت و رضایت خداوند باشد. از اصول اولیهی غلبه بر بیهدفی، برقراری یک ارتباط مستمر و مؤثر با خداوند است. این ارتباط میتواند از طریق عبادات مختلف مانند نماز، دعا و قرآنخوانی صورت گیرد. نماز به عنوان یکی از ارکان دین اسلام، فرصتی است که انسان میتواند در آن با خدای خود ارتباط برقرار کند و آرامش و معنا را در زندگیاش جستجو کند. همچنین، قرآن به عنوان کتاب آسمانی اسلام، مملو از راهنماییها و نکات ارزشمند برای زندگی است که میتواند راهگشای انسان در پیدا کردن هدف و هدفگذاری باشد. آیات قرآن نه تنها به ما میآموزند که هدف زندگی چیست، بلکه نحوه برخورد با چالشهای زندگی و همچنین چگونگی بهبود خود را نیز آموزش میدهند. به عنوان مثال، در قرآن آمده است: "إنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنفُسِهِمْ" (سوره رعد، آیه 11). این آیه به ما یادآوری میکند که برای تغییر وضعیت زندگیمان باید ابتدا به خود و تفکراتمان توجه کنیم و تغییر ایجاد کنیم. بیهدفی میتواند به دلیل عدم برنامهریزی، هدفگذاری و مشغلههای روزمره پیش بیاید. برای رهایی از این بیهدفی، نیاز به یک برنامهریزی صحیح و مدون برای زندگی داریم. تنظیم اهداف کوتاهمدت و بلندمدت میتواند کمک شایانی به روشنی مسیر زندگیمان کنند. این اهداف میتوانند شامل تحصیلات، شغل، روابط اجتماعی، و امور معنوی باشند. به عنوان مثال، از اهداف کوتاهمدت میتوان به یادگیری یک مهارت جدید یا ارتقای سطح تحصیلات اشاره کرد. این اهداف به ما کمک میکنند تا بستر لازم برای رشد و پیشرفت را فراهم آوریم و زندگیمان را معنادارتر کنیم. علاوه بر این، تدبر در قرآن و عمل به آموزههای آن میتواند به ما کمک کند تا از بیهدفی فاصله بگیریم. آیات قرآن مملو از مثالها و داستانهایی هستند که میتوانند به ما بینش و الهام بدهند. وقتی ما به آموزههای قرآن فکر کرده و در زندگی روزمرهمان آنها را پیادهسازی کنیم، احساس ارتباط و معنا بیشتری را تجربه خواهیم کرد. مشاوره با افراد باتجربه و با ایمان نیز میتواند در پیدا کردن هدف و معنا در زندگی به ما کمک کند. این افراد نه تنها میتوانند تجربیات خود را با ما در میان بگذارند، بلکه میتوانند ما را در مسیر درست هدایت کنند و ما را از سردرگمی نجات دهند. در جوامع اسلامی، داشتن ارتباط با افراد با ایمان و همچنین شرکت در فعالیتهای اجتماعی میتواند به ما در پیدا کردن هدف کمک کند. علاوه بر این موارد، باید توجه کرد که بیهدفی در زندگی نه تنها بر خود فرد بلکه بر روابط خانوادگی و اجتماعی او نیز تأثیر میگذارد. کمتر کسی میتواند زندگی موفق و معناداری داشته باشد اگر حس کند که در زندگیاش هدفی وجود ندارد. از این رو، لازم است که ما هر چه بیشتر به آرمانها و اهداف خود توجه کنیم و جدیتر به آنها برویم. در نهایت، بیهدفی در زندگی میتواند یک زنگ خطر باشد. اما این زنگ خطر میتواند به عنوان یک فرصتی برای تغییر و تحول نیز تلقی شود. وقتی که ما به خودمان و به شخصیت و خواستههایمان بیشتر توجه کردیم، میتوانیم راههای جدیدی برای رسیدن به هدافهایمان پیدا کنیم. در این راستا، قرآن به عنوان یک راهنما و مشاور دائمی در کنار ماست و ما میتوانیم از آن بهرهبرداری کنیم تا زندگی سالمتر و موفقتری داشته باشیم. در خاتمه، باید گفت که زندگی هدفمند یک سفر است که نیاز به تلاش، ارتباط عمیق با خدا، برنامهریزی و تلاش برای تغییر دارد. هر کدام از ما موظفیم که برای رسیدن به این هدف اقدامات لازم را انجام دهیم و از نعمتهای الهی بهرهبرداری کنیم. در این مسیر، نصیحتها و تجارب افراد با ایمان و همچنین الهام گرفتن از متون دینی میتواند به کمک ما بیاید و ما را در راستای پیدا کردن هدف و معنا هدایت کند.
و من جن و انس را نيافريدم جز برای عبادت
بيشک خداوند، حال قومی را تغيير نمیدهد مگر آنکه خودشان را تغيير دهند.
روزی عادل در حال فکر کردن به زندگیاش بود و غرق در افکار بیهدف شده بود. در همین حال، به یاد آیهای از قرآن افتاد که میگوید: "و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون". این آیه به او یادآوری کرد که هدف اساسی زندگیاش عبادت خداست. او تصمیم گرفت به جای غرق شدن در بیهدفی، فعالیتهای روزانهاش را با نیت عبادت خدا انجام دهد و از این طریق به آرامش واقعی برسد.