برای غلبه بر شهوت و وسوسههای جنسی، باید از دستورات قرآن پیروی کرد؛ از جمله غض بصر، رعایت عفاف و حیا، افزایش تقوا، و انتخاب ازدواج مشروع به عنوان راه حل. همچنین، صبر، پناه بردن به خدا و دوری از موقعیتهای تحریککننده بسیار کمککننده است.
غرایز و شهوات جنسی، بخشی طبیعی از وجود انسان هستند که خداوند متعال آنها را برای بقای نسل بشر، انس و الفت میان زوجین و ایجاد آرامش در خانواده آفریده است. این نیرو، همانند هر نیروی قدرتمند دیگری در وجود انسان، نیازمند هدایت و مدیریت صحیح است تا به جای آنکه به سرچشمهای برای گمراهی و تباهی تبدیل شود، در مسیر پاکی، مشروعیت و تعالی انسان قرار گیرد. اسلام، به عنوان دینی جامع و کامل، راهکارهای عمیق و عملیای را برای کنترل و مدیریت این غرایز ارائه داده است؛ نه برای سرکوب کامل آنها، بلکه برای هدایتشان به سوی مسیرهای حلال و سازنده که هم به نیازهای طبیعی انسان پاسخ دهد و هم او را از گناه و تباهی دور بدارد. این راهکارها، که ریشه در آموزههای قرآنی دارند، به ما میآموزند چگونه با حفظ کرامت انسانی و معنویت خود، بر وسوسههای جنسی غلبه کنیم و زندگیای سرشار از آرامش، پاکی و تقوا داشته باشیم. غلبه بر شهوات صرفاً به معنای اجتناب از گناه نیست، بلکه به معنای پرورش نفسی است که قادر به کنترل خود باشد، در برابر ناملایمات شهوانی مقاومت کند و در مسیر رضایت و قرب الهی گام بردارد؛ این امر به تقویت اراده و استقامت روحی نیز منجر میشود. یکی از مهمترین و اولین گامها در مقابله با وسوسههای جنسی، «غض بصر» یا پایین آوردن نگاه است. قرآن کریم این دستور را هم برای مردان و هم برای زنان صادر کرده است، که نشان از اهمیت و جهانشمولی آن دارد. در سوره نور، آیه ۳۰، خداوند میفرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ» و در آیه ۳۱ همین سوره، خطاب به زنان مؤمن میفرماید: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ...». این فرمان الهی، بسیار حکیمانه و ژرفنگرانه است؛ چرا که چشم، دریچهای به سوی قلب و ذهن است و بسیاری از وسوسهها و افکار ناپاک از طریق نگاههای حرام آغاز میشوند. با پایین آوردن نگاه از آنچه نامحرم یا تحریککننده است، انسان از ورود تصاویر و افکار ناسالم به ذهن و قلب خود جلوگیری میکند. این عمل به حفظ طهارت روح و روان کمک کرده و مانع از شعلهور شدن آتش شهوت در درون میشود. غض بصر نه تنها به معنای ندیدن است، بلکه به معنای عدم تمرکز و تعمق در آنچه نامشروع یا وسوسهانگیز است نیز هست. این تمرین روحی، به انسان کمک میکند تا بر وسواسهای بصری غلبه کند و ذهن خود را به سمت افکار پاک و متعالی سوق دهد؛ این یک سپر قوی در برابر هجوم وسوسههاست و آرامش درونی را به ارمغان میآورد. مفهوم «عفاف و حیا» فراتر از غض بصر است و تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را در بر میگیرد. این دو صفت، نشاندهنده یک حالت درونی از پاکدامنی، خویشتنداری و شرم هستند و یک شیوه زندگی مبتنی بر کنترل نفس را ارائه میدهند. قرآن کریم در آیات متعددی به اهمیت عفاف و حیا تأکید میکند؛ برای مثال، در سوره احزاب، آیه ۳۳، به زنان مؤمن توصیه میکند: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ...» (در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین خودآرایی نکنید). این آیه و آیات مشابه به زنان و مردان مؤمن توصیه میکنند که با پوشش مناسب، گفتار متین و رفتار باوقار، از خود و جامعه در برابر مفاسد اخلاقی محافظت کنند. عفاف به معنای کنترل نفس و پرهیز از کارهایی است که شأن و کرامت انسان را خدشهدار میکند. حیا نیز به معنای شرم از انجام گناه در برابر خداوند و مردم است. این دو خصلت، فرد را در برابر موقعیتهای وسوسهانگیز بیمه میکنند و به او کمک میکنند تا در مسیر پاکی و تقوا ثابتقدم بماند. زندگی با عفاف و حیا، نه تنها از فرد در برابر گناهان جنسی محافظت میکند، بلکه به او آرامش درونی و احترام اجتماعی میبخشد و روابط انسانی را بر پایه احترام و معنویت بنا مینهد. «تقوا» یا همان خدا ترسی و خدا آگاهی، سنگ بنای هرگونه خودسازی و غلبه بر نفس اماره است. وقتی انسان به صورت مداوم به حضور خداوند و نظارت او بر اعمالش آگاه باشد، این آگاهی او را از ارتکاب گناه بازمیدارد و انگیزهای قوی برای خودکنترلی فراهم میکند. در سوره یوسف، داستان حضرت یوسف (ع) نمونه بارزی از تقوا و عفت در برابر شدیدترین وسوسه جنسی است. ایشان در شرایطی که همه عوامل محیطی و فشار بیرونی برای گناه فراهم بود، با گفتن «مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَاهُ ۖ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (پناه بر خدا! او پروردگار من است که مرا نیکو جای داده است. قطعاً ستمکاران رستگار نمیشوند)، از گناه امتناع ورزیدند و با تکیه بر تقوا و یاد خدا، بر وسوسه غلبه کردند. این نشان میدهد که تقوا نه فقط یک ترس، بلکه یک عشق و احترام عمیق به خداوند است که مانع از تخطی از حدود الهی میشود. خداوند در سوره آل عمران، آیه ۱۳۳، اهل تقوا را به بهشتی گسترده بشارت میدهد: «وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ». تقوا به انسان قدرتی درونی میبخشد که او را در برابر خواستههای نفسانی قوی میکند؛ وقتی قلب با یاد خدا پر شود، جایی برای وسوسههای شیطانی باقی نمیماند و انسان به آرامش و اطمینان قلبی میرسد. اسلام برای ارضای غرایز جنسی، راه حل مشروع و سالمی را ارائه داده است و آن «ازدواج» است. قرآن کریم در سوره نور، آیه ۳۲، میفرماید: «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (و مردان و زنان بیهمسر خود را، و بردگان و کنیزان شایسته خود را به ازدواج درآورید؛ اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میکند و خدا گشایشگر و داناست). این آیه به مؤمنان دستور میدهد که افراد مجرد را به ازدواج درآورند و وعده میدهد که خداوند فقر آنها را جبران خواهد کرد. ازدواج نه تنها نیاز جنسی را به صورت حلال و پاک برآورده میکند، بلکه به انسان آرامش روحی، سکینه، مودت و رحمت میبخشد (سوره روم، آیه ۲۱). پیامبر اکرم (ص) نیز ازدواج را نیمی از دین دانسته و به آن توصیه فراوان کردهاند، چرا که ازدواج مسیر رشد معنوی و تشکیل خانوادهای سالم را هموار میسازد. برای کسانی که در حال حاضر توانایی ازدواج ندارند، قرآن راهکار «صبر و خویشتنداری» را پیشنهاد میکند تا زمانی که خداوند از فضل خود آنها را بینیاز سازد (سوره نور، آیه ۳۳). ازدواج یک دژ محکم در برابر هجوم وسوسههای شیطانی است و به فرد کمک میکند تا انرژی خود را در مسیر صحیح و مشروع صرف کند و به آرامش واقعی دست یابد. غلبه بر شهوات نیازمند «صبر و استقامت» فراوان است. این یک مبارزه دائمی با نفس اماره و شیطان است که پاداش عظیمی نزد خداوند دارد. قرآن کریم بارها مؤمنان را به صبر و استقامت در برابر سختیها و وسوسهها دعوت میکند. در سوره بقره، آیه ۱۵۳، آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است). صبر در برابر وسوسهها، نماز برای تقویت روح و ارتباط مداوم با خدا، و «دعا» برای طلب یاری از او، ابزارهای قدرتمندی هستند. «پناه بردن به خداوند» از شر شیطان و وسوسههایش نیز از آموزههای کلیدی قرآن است. سورههای ناس و فلق (معوذتین) برای همین منظور نازل شدهاند و به ما میآموزند که از وسواسهای پنهان و آشکار به خداوند پناه ببریم. گفتن «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» به صورت مداوم، انسان را در برابر نفوذ شیطان حفظ میکند. وقتی احساس ضعف یا وسوسه میکنیم، بهترین پناهگاه، ذات مقدس الهی است. نمازهای واجب و مستحب، ذکر کثیر، تلاوت قرآن و دعا و مناجات با خدا، همگی راههایی هستند برای تقویت ارتباط با خداوند، آرامش قلبی و دور شدن از تسلط شیطان. از دیگر راهکارهای موثر، «اجتناب از موقعیتهایی» است که احتمال وسوسه در آنها بالاست. این شامل دوری از مکانهای نامناسب، محدود کردن تماشای محتوای تحریککننده (مانند فیلمها و تصاویر مستهجن)، و حتی انتخاب دوستان و معاشرت با افراد صالح است که انسان را به یاد خدا و فضایل اخلاقی میاندازند. خداوند در قرآن به ما دستور میدهد که از «فحشا و منکر» دوری کنیم، نه تنها خود عمل، بلکه مقدمات و عوامل نزدیککننده به آن را نیز. (سوره انعام، آیه ۱۵۱: «وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ...»؛ به کارهای زشت، چه آشکار و چه پنهان، نزدیک نشوید). این «نزدیک نشدن» به معنای اجتناب از هر چیزی است که میتواند انسان را گام به گام به سمت گناه سوق دهد. همچنین، «تفکر در عواقب» دنیوی و اخروی گناهان جنسی میتواند بازدارنده قوی باشد. یادآوری عذاب الهی، از دست دادن آرامش روحی، خدشهدار شدن آبروی فرد و خانواده، از بین رفتن برکت زندگی و دوری از فضل الهی، میتواند انگیزهای قوی برای مقاومت در برابر وسوسهها باشد. قرآن به شدت گناه زنا را تقبیح کرده و عواقب سنگینی برای آن در نظر گرفته است (سوره اسراء، آیه ۳۲: «وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا»؛ و به زنا نزدیک نشوید، چرا که کاری بسیار زشت و راهی بسیار بد است). در نهایت، غلبه بر شهوت و وسوسههای جنسی یک نبرد مستمر است که نیازمند خودشناسی عمیق، خودکنترلی فعال و اتکال کامل به خداوند است. اسلام با ارائه راهکارهایی جامع و کاربردی، از جمله غض بصر، عفاف و حیا، تقویت تقوا، ازدواج مشروع، صبر و پناه بردن به خدا، و اجتناب از موقعیتهای وسوسهانگیز، مسیر روشنی را برای رسیدن به پاکی و آرامش درونی نشان میدهد. هدف نهایی، دستیابی به یک زندگی متعادل و سالم است که در آن غرایز انسانی تحت کنترل عقل و شرع قرار گیرند و انسان بتواند به کمال معنوی خود دست یابد. این مبارزه، پاداشهای عظیمی در دنیا و آخرت دارد و رضایت خداوند متعال و قرب الهی را به ارمغان میآورد. با توکل بر خدا، تقویت ایمان و پیروی از آموزههای قرآن، میتوان بر این چالشها پیروز شد و زندگیای سرشار از طهارت، سعادت و آرامش حقیقی بنا کرد.
به مردان باایمان بگو: دیدگان خود را [از نگاه به نامحرمان] فرو کاهند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکیزهتر است؛ بیگمان خدا به آنچه انجام میدهند، آگاه است.
و به زنان باایمان بگو: دیدگان خود را [از نگاه به نامحرمان] فرو کاهند و پاکدامنی ورزند و جز آنچه از زینتهای آنان آشکار است، خودآرایی نکنند و روسریهای خود را بر گریبانهایشان بیندازند [تا گردن و سینه و گوشها و حلقههای گردن نمایان نشود] و زینتهای خود را جز برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان [همکیش]شان، یا بردگانشان، یا خدمتکاران مردی که شهوتی ندارند، یا کودکانی که هنوز بر عورت زنان آگاه نشدهاند، آشکار نکنند؛ و پاهای خود را [به زمین] نزنند تا آنچه از زینتهایشان پنهان است، دانسته شود. ای مؤمنان، همگی به سوی خدا بازگردید [و توبه کنید]، باشد که رستگار شوید.
و به زنا نزدیک نشوید؛ چرا که کاری بسیار زشت و راهی بسیار بد است.
و مردان و زنان بیهمسر خود را، و بردگان و کنیزان شایسته خود را به ازدواج درآورید؛ اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میکند و خدا گشایشگر و داناست.
روزی در بوستان سعدی خواندم که عابدی وارسته، سالیان دراز از شهر و هیاهوی آن دوری گزیده بود و در گوشهای به عبادت مشغول بود. مریدانش از او پرسیدند: «ای شیخ، چگونه توانستهای اینچنین از دنیا و جلوههای رنگارنگش دل برکنی و به آرامش برسی؟» شیخ لبخندی زد و گفت: «مدتها بود که نفس سرکش مرا به سوی هر لذت زودگذر میکشاند و آرامش از دلم ربوده بود. روزی به خود آمدم و دیدم که اگر زنجیر بر این نفس نزنم، مرا به وادی هلاکت خواهد برد. پس تصمیم گرفتم که هرگاه وسوسهای به سراغم آمد، به یاد وعدههای خداوند افتم و از او یاری جویم. دانستم که لذت پایدار در بندگی و قناعت است، نه در پیروی از خواستههای بیحد نفس. از آن پس، هر بار که نفس مرا به سوی چیزی نامشروع میخواند، با خود میگفتم: "لذت این آنی است و پشیمانی آن جاودان." و این اندیشه، مرا قویتر از هر وسوسهای ساخت. به قدری بر نفس خود غلبه کردم که دیگر هیچ خواهش دنیایی، مرا به خود مشغول نمیسازد، زیرا روحم را با نور ایمان سیراب کردهام و دیگر طعم خوشی جز طعم یاد خدا و رضایت او برایم معنی ندارد. اینچنین بود که آرامش واقعی را یافتم.»