در حالی که شرک بزرگترین گناه غیرقابل بخشش است، ناامیدی از رحمت خداوند گناهی بسیار جدی است که ویژگی کافران و گمراهان بوده و مانع توبه و درک رحمت بیانتهای او میشود.
در آموزههای متعالی قرآن کریم، هیچ گناهی به اندازه شرک ورزیدن به خداوند، یعنی قرار دادن شریک برای او، بزرگ و غیرقابل بخشش تلقی نشده است. آیات متعددی به صراحت بیان میکنند که خداوند گناه شرک را نمیبخشد، مگر آنکه فرد قبل از مرگ توبه کند و ایمان بیاورد. این موضوع اهمیت بیبدیل توحید و یگانگی خداوند را در اسلام نشان میدهد. با این حال، ناامیدی از رحمت خداوند (قنوط)، اگرچه به صراحت به عنوان «بزرگترین گناه» معرفی نشده است، اما از دیدگاه قرآن کریم گناهی بسیار جدی و خطرناک به شمار میآید و ویژگی بارز کافران و گمراهان است. این ناامیدی نشانهای از ضعف ایمان و عدم شناخت صحیح از صفات کمالیه خداوند، به ویژه صفت رحمت واسعه و غفران بیانتهای اوست. وقتی فردی از رحمت خداوند ناامید میشود، عملاً به قدرت و بخشندگی او شک میکند و این میتواند منجر به عواقب وخیم روحانی و عملی گردد. قرآن کریم با قاطعیت تمام، مؤمنان را از ناامیدی بازمیدارد. در سوره یوسف، آیه ۸۷، حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش میفرماید: «ای پسرانم! بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا جز قوم کافر، کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود.» این آیه به وضوح نشان میدهد که ناامیدی از رحمت الهی، از ویژگیهای کفار و بیباوران است و نه مؤمنان. ناامیدی در واقع به معنای انکار ضمنی یکی از مهمترین صفات خداوند، یعنی «الرحمن» و «الرحیم» است. کسی که از رحمت خداوند ناامید میشود، گویی معتقد است که گناهانش آنقدر بزرگ هستند که بخشش خداوند را شامل نمیشوند، یا اینکه خداوند قادر نیست او را یاری کند. این تصور، محدود کردن ذات اقدس الهی است که قدرت و رحمتش نامتناهی است. یکی دیگر از آیات بسیار مهم در این زمینه، آیه ۵۳ سوره زمر است که به «آیه رجاء» یا آیه امید معروف است: «بگو: ای بندگان من که بر خود ستم کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» این آیه در کمال صراحت، درهای توبه و بازگشت را به روی تمامی گناهکاران، حتی کسانی که گناهان زیادی مرتکب شدهاند، باز میگذارد. ناامیدی از رحمت الهی در واقع سدّی است که انسان بین خود و این دریای بیکران رحمت الهی ایجاد میکند. اگر فردی از رحمت خدا ناامید شود، دیگر انگیزه برای توبه و اصلاح خویش را از دست میدهد، زیرا فکر میکند که گناهانش بخشیده نخواهند شد. این خود منجر به فرو رفتن بیشتر در گناه و فساد میشود و راه را برای اصلاح و رشد معنوی میبندد. پیامبر اکرم (ص) نیز در احادیث متعدد، اهمیت امید به رحمت الهی و پرهیز از ناامیدی را تبیین کردهاند. ناامیدی نه تنها از لحاظ معنوی آسیبزاست، بلکه از نظر روانی نیز میتواند فرد را به سمت افسردگی، بیتفاوتی و حتی ارتکاب گناهان بیشتر سوق دهد. فرد ناامید، احساس بیارزشی میکند و ممکن است فکر کند تلاش برای بهبود وضعیتش بیفایده است. این وضعیت، او را از حرکت در مسیر صلاح و فلاح بازمیدارد. در جمعبندی میتوان گفت که هرچند شرک به خداوند در قرآن بزرگترین گناه نامیده شده و تنها گناهی است که بدون توبه و بازگشت، آمرزیده نمیشود، اما ناامیدی از رحمت الهی نیز گناهی بسیار کبیره و خطرناک است. دلیل این امر آن است که ناامیدی، ریشه در عدم معرفت و ایمان صحیح به خداوند دارد و میتواند درهای توبه و اصلاح را به روی انسان ببندد. ناامیدی، فرد را از نزدیک شدن به خداوند و بهرهمندی از فیض و رحمت او محروم میسازد و به او این پیام را میدهد که خداوند، برخلاف آنچه معرفی کرده، غفور و رحیم نیست. بنابراین، در حالی که شرک عملاً رابطهی انسان با خدا را قطع میکند، ناامیدی این رابطه را تضعیف کرده و مانع از بازسازی آن میشود. یک مسلمان واقعی همیشه باید بین خوف از عذاب الهی و امید به رحمت او تعادل برقرار کند؛ زیرا خداوند هم «شَدِیدُ الْعِقَابِ» (سختکیفر) است و هم «غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بسیار آمرزنده و مهربان). حفظ این تعادل، از افتادن در ورطه ناامیدی یا غرور بیجا جلوگیری میکند و راه را برای سعادت دنیوی و اخروی هموار میسازد.
ای پسرانم! بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا جز قوم کافر، کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود.
بگو: ای بندگان من که بر خود ستم کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید؛ یقیناً خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
(ابراهیم) گفت: و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود، جز گمراهان؟
حکایت کنند که مردی در روزگاران قدیم، از پسِ گناهان بسیار، چنان دلتنگ و پریشان شد که امید از هر رحمتی گسست. شبها و روزها را در غم و اندوه میگذراند و گمان میبرد که خداوند هرگز او را نخواهد بخشید. روزی به حکیمی که آوازه حکمتش در دیارها پیچیده بود، رسید و حال خود بازگفت. حکیم با لبخندی مهربانانه گفت: «ای جوان، تو از دریای رحمت الهی غافلی که وسعتش از تمام گناهان تو بیشتر است. آیا نشنیدهای که خداوند فرموده: از رحمت من ناامید نشوید؟» سپس حکیم داستانی از یکی از نیکوکاران تعریف کرد که در جوانی خطاهای بسیار کرده بود، اما هرگز امیدش را از خدا نبرید و پیوسته به درگاهش توبه میکرد. حکیم ادامه داد: «او با هر قطره اشکی که از ندامت میریخت، ذرهای از زنگار گناهانش زدوده میشد، تا آنکه دلش همچون آیینهای صاف گشت و به مقام توبه کنندگان حقیقی رسید. پس ای دوست، در این بحر بیکران غرق مشو که کشتی نجات، همان امید است و پاروی آن، توبه.» مرد با شنیدن این سخنان، دلش نورانی شد، سر به سجده نهاد و از اعماق وجود توبه کرد. از آن پس، با امید به رحمت الهی، زندگیاش دگرگون گشت و به هر که ناامیدی در دل داشت، این حکایت را بازمیگفت.