قرآن کریم به صراحت تبعیض را محکوم میکند و برابری انسانها را بر اساس تقوا و پرهیزگاری، نه نژاد یا موقعیت اجتماعی، تأکید مینماید. هدف از تفاوتها، تعارف و شناخت متقابل است، نه برتریجویی و ایجاد فاصله.
قرآن کریم، کتاب هدایت برای بشریت، به طور جامع و قاطع به مسئله تبعیض پرداخته و آن را به شدت محکوم میکند. از همان ابتدا، مبانی و اصول عمیقی را برای برقراری عدالت، برابری و احترام متقابل میان انسانها تبیین مینماید که اساساً هرگونه تبعیض را بیاعتبار میسازد. در حقیقت، روح تعالیم قرآنی بر کرامت ذاتی انسان فارغ از هرگونه تعلقات ظاهری، نژادی، زبانی یا اجتماعی استوار است و تنها معیار برتری را تقوا و پرهیزگاری معرفی میکند. یکی از مهمترین و بنیادیترین آیات در این زمینه، آیه سیزدهم سوره حجرات است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». این آیه به وضوح اعلام میکند که منشأ خلقت همه انسانها یکی است – از یک مرد و یک زن – و هدف از آفرینش ملتها و قبایل مختلف، شناختن یکدیگر و تعامل سازنده است، نه برتریجویی و تبعیض. این آیه به صراحت نژاد، قومیت، رنگ، زبان، ثروت یا موقعیت اجتماعی را معیار برتری نمیداند، بلکه تنها ملاک حقیقی را تقوا و پرهیزگاری در برابر خداوند متعال معرفی میکند. تقوا در اینجا به معنای صرفاً انجام مناسک دینی نیست، بلکه شامل هرگونه عمل صالح، عدالتخواهی، رعایت حقوق دیگران، پاکی قلب، و دوری از گناه و ظلم است. کسی که تقوای بیشتری دارد، یعنی در رفتار، گفتار و کردار خود خدا را بیشتر حاضر و ناظر میبیند و از ظلم و تبعیض دوری میجوید، او نزد خداوند گرامیتر است. این یک انقلاب فکری و اجتماعی بود که در جامعه آن روزگار و حتی امروز، ریشههای تبعیضنژادی، طبقاتی و جنسیتی را از بُن میکَند. قرآن همچنین بر وحدت ریشه انسانی تأکید دارد و همه انسانها را فرزندان یک پدر و مادر (آدم و حوا) میداند. در آیه اول سوره نساء میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً». این آیه نه تنها تقوا را از انسانها طلب میکند، بلکه اساس آفرینش را نیز از «نفس واحده» یا «یک جان» معرفی میکند. این مفهوم، به وضوح هرگونه ادعای برتری نژادی یا قومی را نفی میکند، چرا که همه از یک منبع مشترک سرچشمه گرفتهاند و ذاتاً با هم برابرند. این اصل، پایههای فکری برای مقابله با هرگونه تفکر برتریجویانه را فراهم میآورد و زمینهای برای همزیستی مسالمتآمیز و همکاری بین اقوام و ملل مختلف ایجاد میکند. علاوه بر این، قرآن کریم تنوع زبانی و رنگها را نه تنها دلیلی برای تبعیض نمیداند، بلکه آن را یکی از آیات و نشانههای قدرت و عظمت الهی معرفی میکند. در سوره روم، آیه 22 آمده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ». این آیه، زیبایی و حکمت نهفته در تفاوتهای ظاهری و فرهنگی بشر را برجسته میسازد و به جای آنکه این تفاوتها مبنای نزاع و برتریطلبی باشند، آنها را وسیلهای برای تفکر و شناخت خالق و عظمت آفرینش معرفی میکند. این دیدگاه، نگرشی مثبت و سازنده به تنوع بشری ارائه میدهد که به جای طرد، به پذیرش و تقدیر از تفاوتها منجر میشود. فراتر از این مبانی نظری، قرآن به صراحت اعمال و رفتارهای تبعیضآمیز را نیز نهی میکند. مثلاً در همان سوره حجرات، آیات 11 و 12 به مؤمنان دستور میدهد که یکدیگر را مسخره نکنند، القاب زشت ندهند و از گمان بد و غیبت پرهیز کنند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَىٰ أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَىٰ أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا». این دستورات نهی کننده، عملاً پیشزمینهها و مظاهر تبعیض را از بین میبرند، زیرا تمسخر، برچسب زدن، و گمان بد، غالباً ریشه در پیشداوریها و تبعیضات دارند. همچنین، قرآن بر اهمیت عدالت در همه امور تأکید میکند و مسلمانان را موظف میسازد که حتی در برابر دشمنان خود نیز به عدالت رفتار کنند. در آیه 8 سوره مائده آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ». این آیه به صراحت بیان میدارد که دشمنی با قومی نباید سبب شود که از عدالت منحرف شوید. عدالت ورزیدن، نزدیکتر به تقواست. این دستور به عدالت مطلق، عملاً هرگونه تبعیض در احکام، قضاوتها، و رفتارهای اجتماعی را نفی میکند و مبنای جامعهای عادلانه و فارغ از پیشداوریهای ناروا را بنا مینهد. بنابراین، قرآن نه تنها تبعیض را از نظر اعتقادی رد میکند، بلکه به صورت عملی و قانونی نیز با آن مقابله مینماید و مؤمنان را به ساختن جامعهای بر مبنای برابری، احترام و عدالت فرا میخواند. این جامعیت در پرداختن به مسئله تبعیض، نشاندهنده اهمیت فوقالعاده این موضوع در دیدگاه اسلام است.
ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بیگمان گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست؛ همانا خداوند دانایِ آگاه است.
ای مردم! از پروردگارتان بترسید، همان که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را از او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکند؛ و از خدایی بترسید که با نام او از یکدیگر درخواست میکنید و از [قطع ارتباط] خویشاوندی بپرهیزید؛ همانا خداوند همواره بر شما ناظر است.
و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست. یقیناً در این امور برای دانایان نشانههایی است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای خدا قیام کنید و به عدالت گواهی دهید؛ و هرگز کینهتوزی قومی شما را به آن وادار نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا بپرهیزید؛ همانا خداوند به آنچه میکنید آگاه است.
آوردهاند که روزی بزرگی از حکیمان به همراه خادمش در بازاری میگذشت. خادم که مردی جوان و پرنخوت بود، نگاهی تحقیرآمیز به پیرمردی ژولیده و تهیدست که در کناری نشسته بود انداخت و پوزخندی زد. حکیم دانا، که متوجه نگاه خادم شد، با مهربانی به او رو کرد و گفت: «ای جوان، مبادا به ظاهر کسی فریفته شوی یا او را به واسطه لباس کهنه و حال پریشانش حقیر شماری. بدان که ارزش آدمی در گوهر درون اوست، نه در لباس و جایگاه ظاهریاش. چه بسا این پیرمرد که در نظرت ناچیز میآید، در نزد پروردگار و در خلوت دلش، چنان مقامی داشته باشد که صدها چون ما به آن نرسیم. ما همه از یک خاکیم و بازگشتمان به همان خاک است؛ پس تفاوتها در کردار نیک و پاکی نیت است، نه در ظاهر و ثروت.» خادم از سخن حکیم شرمگین شد و از آن پس آموخت که هرگز کسی را به واسطه ظواهرش قضاوت نکند و به همه انسانها با دیده احترام بنگرد. این حکایت، درس بزرگی از برابری و دوری از تبعیض را به ما میآموزد، همانطور که سعدی شیرینسخن فرموده است.