بله، در قرآن ایمان با رهایی درونی همراه است. این رهایی از طریق توحید، توکل بر خدا، هدایت الهی و پرورش فضائل اخلاقی حاصل میشود که به آرامش، آزادی از ترس و غم و ارتباط پایدار با خداوند منجر میگردد.
سوال در مورد اینکه آیا ایمان در قرآن با رهایی درونی همراه است، پرسشی عمیق و پرمغز است که به جوهر وجودی و سلامت روانی-معنوی انسان و قدرت تحولبخش ایمان میپردازد. قرآن کریم، به عنوان کلام وحی الهی، به طور صریح و بدون ابهام ارتباطی عمیق و ناگسستنی میان ایمان واقعی (ایمان) و حس رهایی درونی، آرامش و طمأنینه برقرار میکند. این رهایی فقط یک حالت روانشناختی نیست، بلکه یک واقعیت جامع معنوی است که فرد را از انواع بردگی، ترس، غم و دلبستگیهای دنیوی آزاد میسازد. در هسته و جوهر این رهایی درونی، مفهوم توحید – یعنی یگانگی مطلق خداوند – قرار دارد. هنگامی که یک فرد واقعاً باور پیدا میکند که هیچ معبودی جز الله نیست و او تنها خالق، روزیدهنده و قدرت نهایی است، به طور ذاتی از بندگی هر چیز یا هر کس دیگری آزاد میشود. این رهایی به معنای آزادی از ترس از مخلوقات، از نگرانیهای مربوط به معیشت، از ستم و خودکامگی خواستههای نفسانی، و از زنجیرهای خرافات و بتهای دروغین است. قرآن روح انسان را با قرار دادن آن در ارتباط مستقیم با خالقش، آزاد میسازد و کرامت و استقلال او را ارتقا میبخشد. قرآن میآموزد که قدرت و اختیار حقیقی تنها از آن خداست و از این رو، یاری، آرامش و روزی را تنها از او خواستن، قدرت درونی بینظیری را به ارمغان میآورد. این تمرکز یگانه، قلب را از اضطرابهای بیشمار ناشی از اتکا به منابع ناپایدار دنیوی یا ترس از قدرتهای گذرا و فانی بشری رها میکند. در نتیجه، انسان مومن، با تکامل در مسیر توحید، دیگر خود را اسیر مال، مقام، یا نظر دیگران نمیبیند و این بزرگترین نوع آزادی و استقلال روح است. او میداند که تنها قدرت برتر، خداوند است و از این رو، در برابر هیچ قدرت زمینی سر خم نمیکند، مگر در راه حق و عدالت. علاوه بر این، قرآن بر مفهوم توکل، یعنی اعتماد کامل و واگذاری امور به خداوند، تاکید میکند. هنگامی که یک مومن امور خود را به طور کامل به خدا میسپارد، با درک اینکه او بهترین تدبیرگر امور است و ارادهاش بینقص، از بارهای سنگین نگرانی، پشیمانی و اضطراب در مورد آینده رها میشود. این توکل، احساس آرامش عمیقی را در وجود انسان مینشاند، زیرا او میداند که هر آنچه اتفاق میافتد، به فرمان الهی است و در آن حکمتی نهفته است، حتی اگر در ابتدا آشکار نباشد. قرآن به صراحت در سوره رعد (آیه ۲۸) میفرماید: "آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد." این آرامش و طمأنینه، عین رهایی درونی است. این حالتی است که قلب نه در شرایط بیرونی، بلکه در اتصال و یاد دائمی خداوند آرامش مییابد. این یاد و ارتباط، فرد را از تعقیب بیامان دستاوردهای دنیوی، که اغلب به خستگی و نارضایتی منجر میشود، آزاد میکند و او را به سوی منبع پایدارتری از خشنودی و رضایت هدایت میکند. این باور که خداوند همیشه پشتیبان و یاور مومنان است، به آنها شجاعت مواجهه با چالشها را میدهد و حس امنیت بینظیری در وجودشان ایجاد میکند، که این خود سرچشمه آرامش عمیق و رهایی از بند ترسهای واهی است. جنبه محوری دیگر رهایی درونی، هدایتی است که ایمان فراهم میآورد. قرآن به عنوان نوری (نور) توصیف شده است که بشریت را از تاریکیها به سوی نور رهنمون میشود. در سوره بقره (آیه ۲۵۷) آمده است: "خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میآورد." این تاریکی معنوی میتواند به صورت جهل، سردرگمی، ناامیدی، ابهام اخلاقی و آشفتگی درونی ظاهر شود. ایمان، که با وحی الهی روشن میشود، وضوح، هدف و قطبنمای اخلاقی را فراهم میکند و فرد را در پیچیدگیهای زندگی راهنمایی میکند. این وضوح منجر به آزادی از سردرگمی ایدئولوژیهای متناقض و ناامیدی از یک وجود بیمعنا میشود. این امکان را به مومن میدهد که با بینش و یقین، چالشها را پشت سر بگذارد و مقصد و هدف نهایی خود را بشناسد. این رهایی فکری و معنوی، ذهن را قادر میسازد تا از واقعیتهای سطحی فراتر رود و حقایق عمیقتر را درک کند، و بدین ترتیب آن را از باورهای محدودکننده و قیدهای خودساخته رها میسازد. ایمان، به انسان جهت میدهد، از گمراهی حفظ میکند و مسیر روشن زندگی را پیش روی او قرار میدهد که نتیجه آن، آرامش و اطمینان قلبی است. علاوه بر این، ایمان فضائلی چون صبر و شکر را پرورش میدهد که برای رهایی درونی ضروری هستند. صبر به مومن این امکان را میدهد که با استقامت و آرامش با ناملایمات روبرو شود و چالشها را به فرصتهایی برای رشد تبدیل کند، نه منابعی برای ناامیدی. این صلابت درونی، او را از شکنجه بیصبری، سرخوردگی و خشم واکنشی آزاد میکند. از سوی دیگر، شکرگزاری، تمرکز فرد را از آنچه ندارد به آنچه به او عطا شده است، تغییر میدهد و رضایت و قدردانی را پرورش میدهد. این دیدگاه، قلب را از خواستههای بیوقفه طمع، حسادت و نارضایتی رها میسازد و به حالتی از غنای درونی میرساند، فارغ از داراییهای مادی. قرآن به کسانی که ایمان آورده و نیکوکار هستند، وعده میدهد که "هیچ ترسی بر آنها نیست و غمگین نمیشوند" (یونس ۱۰:۶۲-۶۴). این وعده عمیق آزادی از ترس و غم، نهایت رهایی درونی و حالتی از آرامش و امنیت عمیق هم در این دنیا و هم در آخرت است. این رهایی نه تنها فرد را از بند ترسهای بیرونی آزاد میکند، بلکه از ترس از دست دادن، ترس از مرگ، و ترس از آینده نیز او را رها میسازد. در نهایت، ایمان چارچوب اخلاقی و ارزشی را تشویق میکند که فرد را از بارهای گناه، کینه و ریا رها میسازد. هنگامی که یک مومن تلاش میکند بر اساس اصول قرآنی – مانند بخشش، عدالت، صداقت و شفقت – زندگی کند، از سنگینی عواطف منفی و اعمال مضر آزاد میشود. بخشش دیگران، انسان را از زنجیرهای کینه آزاد میکند؛ عمل به عدالت، او را از بار ستم رها میسازد؛ و راستگویی، انسان را از درگیری درونی فریبکاری آزاد میکند. این صداقت اخلاقی منجر به یک دنیای درونی منسجم و هماهنگ میشود، جایی که اعمال فرد با باورهایش همسوست و حس اصالت و احترام به خود را تقویت میکند. بنابراین، ایمان به انسان کمک میکند تا درونی پاک و عاری از هرگونه آلودگی داشته باشد و این پاکی درونی، منشا رهایی و آرامش حقیقی است. در نتیجه، قرآن ایمان را نه تنها مجموعهای از اصول اعتقادی، بلکه مسیری جامع و معنوی معرفی میکند که ذاتاً به رهایی درونی منجر میشود. این یک سفر رهاسازی خویش از هرگونه بردگی جز به خدای یگانه، پرورش توکل، پذیرش هدایت الهی، تمرین فضائل و زندگی بر اساس یکپارچگی اخلاقی است. این رهایی چندوجهی به صورت آرامش درونی عمیق، طمأنینه، آزادی از ترس و غم، و ارتباطی عمیق و پایدار با الوهیت تجلی مییابد، که به مومن اجازه میدهد زندگی با هدف، کرامت و آزادی معنوی حقیقی را تجربه کند. قرآن نقشهای روشن برای دستیابی به این حالت ارزشمند از رهایی درونی ارائه میدهد و آن را به راهنمایی نهایی برای کسانی تبدیل میکند که نه تنها به دنبال ایمان، بلکه به دنبال آزادی درونی عمیق هستند.
آنان کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میآورد. و کسانی که کفر ورزیدند، سرپرستشان طاغوت است که آنان را از نور به سوی تاریکیها بیرون میبرد. آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود.
آگاه باشید! بیگمان بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین میشوند.
همان کسانی که ایمان آوردند و همواره تقوا پیشه میکردند.
برای آنان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت است. در سخنان خدا هیچ دگرگونی نیست. این است همان کامیابی بزرگ.
روزی پادشاهی با شکوه و عظمت در باغ خود نشسته بود و به فرمانروایی وسیع و ثروت بیکران خود میبالید. در همان حال، درویشی از کنار باغ میگذشت که با زمزمهای آرام و دلنشین، در کمال آرامش و خشنودی گام برمیداشت. پادشاه که آرامش او را دید، از او پرسید: «ای درویش، آیا به قدرت و ثروت من حسادت نمیکنی؟» درویش با لبخندی پاسخ داد: «ای پادشاه، تنها از یک چیز تو حسادت میکنم: اینکه تو این همه دارایی برای محافظت داری، و من هیچ چیز. تو گنجت را پاسبانی میکنی و من آرامش خود را. رهایی من در نداشتن چیزی است که از دست دادنش بترسم، در حالی که بار تو در داشتن این همه چیز است. آزاد واقعی کسی است که قلبش اسیر دلبستگیهای دنیوی نباشد، زیرا قلمرو درونی او وسیع و تسخیرناپذیر است.» پادشاه، با وجود تمام قدرتش، حسرتی در دل برای آزادی درونی درویش احساس کرد. این داستان نشان میدهد که ثروت و قدرت بیرونی لزوماً به آرامش و رهایی درونی منجر نمیشود، بلکه این ایمان و بینیازی قلبی از دنیاست که انسان را واقعاً آزاد میسازد.