بخشش دیگران در قرآن فضیلتی عظیم و بسیار توصیه شده است که پاداش الهی دارد، اما همیشه واجب مطلق نیست. حق مطالبه عدالت در کنار آن وجود دارد و بخشش باید به اصلاح و عدم تشویق ظلم منجر شود.
در آموزههای ژرف و پربار قرآن کریم، موضوع بخشش، عفو، و گذشت از خطاهای دیگران از جایگاه بسیار رفیع و والایی برخوردار است. قرآن مؤمنان را به سوی این فضیلت اخلاقی عظیم فرا میخواند و آن را یکی از نشانههای تقوا، احسان و کرامت نفس معرفی میکند. اما آیا این بخشش همواره و در هر شرایطی یک تکلیف واجب و الزامی است، یا اینکه با شرایط و ملاحظاتی همراه است؟ برای فهم دقیق این موضوع، لازم است به چندین آیه و مفهوم کلیدی در قرآن مراجعه کنیم. قرآن در بسیاری از آیات، به صراحت به فضیلت بخشش اشاره میکند و مؤمنان را به آن تشویق مینماید. برای مثال، در سوره آل عمران، آیه ۱۳۴، خداوند متقین را اینگونه توصیف میکند: "الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" (همان کسانی که در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از (خطاهای) مردم درمیگذرند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد). این آیه به روشنی نشان میدهد که عفو و گذشت یکی از صفات برجسته انسانهای پرهیزکار و نیکوکار است و محبوب خداوند هستند. در سوره نور، آیه ۲۲، در مورد کسانی که مورد ظلم واقع شدهاند، میفرماید: "وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ" (و توانگران و دارایان شما نباید سوگند یاد کنند که از خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه خدا نیکی نکنند؛ بلکه باید عفو کنند و چشمپوشی نمایند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است). این آیه به خصوص در مورد حضرت ابوبکر نازل شد که سوگند خورده بود به میسطح (که در ماجرای افک، تهمت به همسر پیامبر شرکت داشت) کمک نکند. خداوند او را به عفو و گذشت تشویق میکند و این عفو را به مغفرت الهی پیوند میزند. این نشاندهنده ارزش فوقالعاده بخشش در نگاه الهی است. با این حال، باید توجه داشت که در کنار توصیه به بخشش، قرآن کریم بر اصل عدالت و احقاق حقوق نیز تأکید فراوانی دارد. اسلام دین عدالت است و هرگز توصیه به گذشت مطلق از حق در جایی که به ظلمی بزرگتر منجر شود یا مفسدهای در پی داشته باشد، نمیکند. آیه کلیدی در این زمینه، آیات ۴۰ تا ۴۳ سوره شوری است: "وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا ۖ فَمَن عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿٤٠﴾ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَٰئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ ﴿٤١﴾ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۚ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٤٢﴾ وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿٤٣﴾" این آیات به وضوح بیان میکنند که: ۱. مجازات بدی، به اندازه خودش است (اصل قصاص و تلافی به مثل در چهارچوب عدل). ۲. کسی که عفو کند و (با عفو خود) اصلاح نماید، پاداشش بر عهده خداست. این نشان میدهد که عفو یک انتخاب اختیاری است که پاداش عظیمی دارد، نه یک اجبار همیشگی. ۳. کسانی که پس از ستم دیدن، (حق خود را) طلب کنند و انتقام بگیرند، ایرادی بر آنها نیست. این آیه به روشنی حق دفاع و مطالبه حق را برای مظلوم به رسمیت میشناسد. ۴. راه ملامت و مؤاخذه تنها بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در زمین بدون حق سرکشی مینمایند. ۵. اما کسی که صبر کند و ببخشد، این از کارهای اراده و عزم راسخ است. این یعنی بخشش یک فضیلت بزرگ است، اما در کنار حق مطالبه عدل قرار میگیرد. بنابراین، از این آیات فهمیده میشود که بخشش، در حالی که فوقالعاده مورد تأکید و تشویق است و پاداش عظیم اخروی دارد، یک حق اختیاری برای فرد مظلوم است، نه یک واجب مطلق و همیشگی. اگر بخشش باعث شود ظالم جسورتر شود، یا حقوق دیگران پایمال گردد، یا جامعه دچار هرج و مرج شود، در چنین مواردی بخشش نه تنها واجب نیست، بلکه ممکن است در تضاد با اصول عدل اسلامی قرار گیرد. در مواردی که حق الله (حقوق مربوط به خداوند مانند حدود شرعی) یا حقالناس (حقوق عمومی مردم یا اجتماع) مطرح است، معمولاً بخشش توسط فرد خاصی جایز نیست یا محدودیت دارد. به عنوان مثال، در مورد جرائمی که باعث اخلال در نظم عمومی میشود یا جنبه حقاللهی دارد، سیستم قضایی اسلام بر اساس عدالت و حدود الهی عمل میکند و صرف بخشش یک فرد آسیبدیده نمیتواند موجب نادیده گرفتن مجازات شرعی شود. اما در حقوق شخصی و خصوصی، اسلام به افراد اختیار میدهد که بین مطالبه حق خود یا بخشش و عفو یکی را انتخاب کنند. انتخاب بخشش در این حالت، نشانهای از ایثار، تقوا و بزرگواری روح است. همچنین، باید به این نکته مهم توجه کرد که بخشش حقیقی باید با "اصلاح" همراه باشد. آیه "فَمَن عَفَا وَأَصْلَحَ" نشان میدهد که بخشش ایدهآل و مورد توصیه قرآن، بخشی است که منجر به بهبود وضعیت، اصلاح روابط و جلوگیری از تکرار خطا شود. اگر بخشش صرفاً به معنای چشمپوشی باشد و زمینهساز ظلم بیشتر گردد، شاید حکمت آن زیر سؤال رود. با توجه به آیات قرآن، میتوان گفت که بخشش از فضایل بسیار بالایی است که خداوند مؤمنان را به آن دعوت میکند و پاداش عظیمی برای آن در نظر گرفته است. این عمل نشاندهنده قدرت نفس، تقوا و گذشت است و منجر به آرامش درونی و پیوند با رحمت الهی میشود. اما بخشش همواره واجب مطلق نیست. بلکه یک حق اختیاری برای فرد مظلوم است که میتواند از آن استفاده کند یا حق خود را مطالبه نماید. در مواردی که بخشش موجب پایمال شدن حقوق دیگران، تشویق ظالم به ادامه ظلم، یا به خطر افتادن نظم و عدالت اجتماعی شود، نه تنها واجب نیست بلکه ممکن است صحیح نباشد. اسلام توازن ظریفی بین عفو و عدالت برقرار میکند. هدف نهایی، استقرار عدالت و نیکی در جامعه است و بخشش در چارچوب این هدف، توصیه شده است. بنابراین، در حالی که روح کلی آموزههای قرآنی بر بخشش و اغماض تأکید دارد، اما این تأکید به معنای یک واجب بی چون و چرا در هر شرایطی نیست و با توجه به شرایط و نتایج آن، تصمیمگیری میشود. این انتخاب، پاداشی عظیم نزد خداوند دارد و از "عزم الأمور" یعنی کارهای نیازمند اراده قوی و تصمیم راسخ است. این بیان، خود نشان میدهد که بخشش، گزینهای اخلاقی و معنوی است، نه لزوماً یک فریضه که همیشه الزامی باشد.
همان کسانی که در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از (خطاهای) مردم درمیگذرند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
و توانگران و دارایان شما نباید سوگند یاد کنند که از خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه خدا نیکی نکنند؛ بلکه باید عفو کنند و چشمپوشی نمایند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
و جزای بدی، بدی است مانند آن؛ پس هر که عفو کند و (با عفو خود) اصلاح نماید، پاداشش بر عهده خداست. همانا او ستمکاران را دوست ندارد.
و هر کس پس از ستم دیدن، (حق خود را) طلب کند و انتقام بگیرد، بر آنان ایرادی نیست.
و البته هر که صبر کند و ببخشد، قطعاً این (صبر و بخشش) از کارهای نیازمند عزم و اراده (و اراده قوی) است.
نقل است که در روزگاران قدیم، پادشاهی عادل را از وزیری پرسیدند که "در سیاست و حکمرانی چه چیز از همه مهمتر است؟" وزیر خردمند پاسخ داد: "عدالت و رحمت. که عدالت ستون مملکت است و رحمت آسایش رعیت." پادشاه گفت: "اگر کسی به تو ستم کرد، چه کنی؟" وزیر گفت: "اگر ستم او کوچک بود، عفو کنم که عفو نشانه بزرگواری است و اگر ستمش بزرگ بود و به حق دیگران لطمه میزد، آن را به عدل سپارم تا حق صاحبش بازگردد و مفسدهای در کار نباشد." پادشاه خندید و گفت: "همانا بزرگواری تو در همین است که میدانی گاهی گذشت خود، عین حکمت است و گاهی اقامه عدل، عین رحمت." این حکایت به ما میآموزد که بخشش، اگرچه فضیلتی بزرگ است، اما در کنار عدل و حکمت قرار میگیرد و نباید مانع از اقامه حق شود.